سلام و عرض ادب به همه دوستان خوب و پاکم،
دوست دارم بی مقدمه و بی تعارف صحبت کنم؛
صحبتی که همین اولش از خدایی که مهربونه و بسیار ما رو دوست داره و نسبت به ما رافت داره بخوام .. عاجزانه بخوام .. که توش حرمتها حفظ بشه،
خصوصا حرمت اونایی که هم از نظر شخصیت و هم از نظر جایگاه نسبت به من ولایت دارن و من اگر در اینجا فعالیت میکنم، پذیرفتم که به چارچوبهای این بزرگواران پایبند باشم.
.. و اما بعد،
نوبت قبلی که آرمین جان صحبت فرمودن،
بنده چیز زیادی عرض نکردم؛
یک دلیلش رو گفتم؛ تجربه 8 سال در این فضا، بهم یاد داده کجاها سکوت کنم و کجاها حرف بزنم؛
همون اوایل که اومده بودم کانون، چیز زیادی نگذشته بود که انتقادهای آتشین کردم به اینجا و بچه ها هم با بزرگواری کلی پاسخ نوشتن روی پستم؛
بعدشم یه مدتی رفتم و دوباره برگشتم؛
کلا تو این چند سال چندین بار رفتم و برگشتم؛ البته همه اش از سر دلخوری و اختلاف نظر نبوده
با این توضیحات، دلیل دومم رو هم یه جورایی گفتم .. تو این سالها یاد گرفتم اگر سر یک اختلاف نظر، به صورت هیجانی اینجا رو ترک کنم، به خودم ضربه میزنم؛ هم به پاکیم و هم به شخصیتم؛ چون نتونستم یه چالش رو درست مدیریت کنم؛ البته میپذیرم که به طور کلی گاهی هم بهترین راه در مواجهه با یک موقعیت، ترک اون موقعیته ..
دلیل دیگه که چیزی نگفتم؛ اینه که خب الان من 29 سالمه .. اون موقع که اومدم کانون حدودا 21 سالم بود؛ اون موقع شاید خیلی متوجه اثر رفتارم روی دیگران نبودم؛
اما الان بعد این 8 سال حس میکنم اگر زیادی پست غمگین بزنم در درد دل (که یه زمانی اون اوایل زیاد میزدم و چقدر هم کسایی مثل خانم می توانم کمکم میکردن ..)
یا اگر زیادی انتقاد کنم و بچه ها رو نسبت به اینجا دلسرد کنم، و اونها دچار تردید بشن، ممکنه روی پاکیشون اثر بذاره ..
این راه ترک راهیه که باید قدمهات رو محکم بکوبی زمین .. شتر سواری ایه که دولا دولا نمیشه ..
دلیل دیگرم هم، حفظ حرمتها بود .. خصوصا برای آرمینی که همیشه محترم بوده و احترام ما رو هم حفظ کرده ..
با این حال،
بنده با اون صحبتهای آرمین جان اختلاف نظر داشتم؛ میخوام تاکید کنم که نه با آرمین، نه با شخصیتش، نه با مرامش .. نه نه نه .. فقط با حرفهاش .. اونم نه همه حرفهاش .. اون حرفهاش که چندی پیش برامون گفت .. اونم نه همه اش .. بخشیش .. کما اینکه موافقتم رو با بخشیش اعلام کردم؛
به هر حال،
آرمین جان، مدیر و دوست باوفای هممون، دیروز هم صحبتهایی برای ما نوشتن؛ صحبتهایی که توش نکات بسیار مفیدی وجود داره و دوستان بزرگوار هم به درستی تحسین کردن اونها رو؛
.. و از دیشب که با این صحبتها مشغول شدم، تا الان که دم صبحه .. به این نتیجه رسیدم نظرم رو بنویسم؛
اینجوری هم برای ادامه فعالیت خودم در کانون خوبه (چون حس کردم دارم دلسرد میشم) و هم میتونیم تعامل واقع بینانه تری با هم داشته باشیم؛
به این نتیجه رسیدم که عرض کنم،
بنده از سه جنبه رویکرد، لحن و محتوا، با صحبتهای آرمین جان اختلاف نظرهایی دارم؛
اختلاف نظرم در قسمتهای رویکرد و لحن دوزش بالاتره؛
درباره رویکرد .. تقریبا یه کم از بعد عضویت بنده در کانون، برخی رویکردها در کانون به مرور تغییر کرد .. بنده از همون موقع هم این اختلاف نظر رو داشته و دارم؛ خب اون اوایل این رو بیان میکردم و اینها؛ ولی بنا به شرایطی که بالا شرح دادم، الان ترجیح میدم از بستر موجود استفاده کنم و بهش احترام بذارم و چیزی که فکر میکنم درسته رو انجام بدم تا جای ممکن؛ دیدگاه بنده درباره رویکرد به طور خلاصه این بود که بهتره اینجا فعالیتهاش کانونی باشه تا باشگاهی .. در مدل کانونی اتصال افراد به هم هم سطح و متنوعه .. در مدل باشگاهی یا اداره ای، سلسله مراتب محکمی داریم و اتصال افراد به نقطه های مرکزی میشه غالبا (دوستانی که با پیکربندی شبکه های کامپیوتری آشنایی دارن، بهتر شاید متوجه منظورم بشن) .. البته هر یک از این دو مدل، قوت و ضعفهایی داره .. و فکر میکنم مدل بهینه، مدلیه که ترکیبی از این دو رویکرد رو در خودش داشته باشه ..
درباره لحن .. خب بیشترین اختلاف نظر بنده شاید اینجا باشه .. یه حس از بالا به پایینی بهم دست داد؛ حسی که دست کم میتونم بگم آزاردهنده بود ..
درباره محتوا هم .. به طور خلاصه میتونم بگم بعضی بچه ها شاید شاکله شون طوری باشه که با این رویکرد و این ساختاری که آرمین جان عزیز تشریح فرمودن برای ترک سازگارتر باشن .. برای برخی دوستان اما ممکنه چنین ساختاری، اثر عکس هم داشته باشه ..
در خوبی و مفیدی همه یا بیشتر فعالیتهای نامبرده شده توسط آرمین جان شکی نیست ..
اما اینکه در نقشه راهبردی زندگی، اینا رو چطوری ربط بدی به ترک ..
چقدر به شیوه مستقیم به ترک بپردازی چقدر غیر مستقیم ..
چقدر برنامه ات سبک باشه چقدر سنگین و ..
نمیتونم بگم بهترین مطالب نزد بنده است .. یا بگم نظرات آرمین جان اشتباه هست ..
دست کم میتونم بگم، فکر نمیکنم با این قطعیت و با این لحن، بشه صحبت کرد ..
حتی اگر تمام این مطالب درست باشن .. باز این شیوه و چگالی و زمان و مکان بیان، لزوما بهترین تاثیر رو نمیذارن ..
در آخر هم بگم،
دوستای نازنینم،
وقتی شما اظهار استحکام میکنین با صحبتهای آرمین .. چشم همه ما روشن میشه ..
پس لطفا نذارید حرفهای من سستتون بکنه .. اگر صحبتهای محترم آرمین جان باعث استحکاممون در ترک میشه، بی جهت شک نکنیم .. یا علی رو بلند بگیم، تصمیم پاکیمون رو داد بزنیم و شروع کنیم قدم قدم به مشارکت در تاپیکهای مختلف و تغییر دادن سبک زندگیمون ..
و احیانا، اگر به ذهن شما هم مطالب مشابهی رسیده بود مثل عرایض بنده ..
میخوام تاکید کنم که، ما میتونستیم وسط صحبتهای آرمین بپریم .. شلوغ کنیم .. اظهار مخالفت شدید کنیم و ..
فکر نمیکنم هم اینها خلاف قوانین میبود ..
ولی هیچ یک از ما اینجا همچین مرامی نداریم .. همونطور که آرمین جان فرمود اینجا همه ذات پاکی دارن ..
ما به هم احترام میذاریم، چون در درجه اول، همگی اعضای کانون هستیم ..
هدفم از بیان این حرف، اینه که به دو نکته توجه کنیم:
1. آزادی ای که در کانون به ما داده شده که حتی میتونیم انقدر پست وسط پستهای مدیر کل کانون بزنیم که اثرش از بین بره و اون چیزی که ما فکر میکنیم درسته محقق بشه؛ یعنی میخوام بگم اگر احیانا اختلاف نظر سطحی یا حتی عمیق داریم با برخی اعضای دیگه، و حتی مدیرها، دلیلی برای دلسرد شدنمون یا رفتن از اینجا وجود نداره .. چون هممون میتونیم از آزادی عملی نسبی ای که اینجا داریم برای تحقق پاکی به شیوه ای که فکر میکنیم درست تره استفاده کنم.
2. ما ورای قوانین محترم و مناسب خود این انجمن، یه سری قوانین اخلاقی داوطلبانه داریم؛ این قوانین داوطلبانه باعث بروز صحنه های بسیار زیبایی در کانون میشن .. قدرشون رو بدونیم و لطفا حفظشون کنیم
و نکته دیگه اینکه بنده برام این وسوسه ایجاد شد که از کانون برم ..
اما فهمیدم این فکر کار شیطونه ..
با این حال عرض میکنم که از این پس مقداری رویه ام رو تغییر میدم ان شاء الله
و سعی میکنم بیشتر تمرکزم بیشتر روی تعامل مفید با پستهای مرتبط با پاکی بچه ها باشه
و کمتر کارهای انگیزشی ابتدایی کنم .. (پیشاپیش گفتمش که اگر مثلا بعضی جاها مثل همین شبانه روزی فعالیتم کمتر شد، تعبیر به دلخوری یا دلسری نشه
)
خیلی خوبید همتون
خدا حفظتون کنه ..