ما که سيد نيستيم
ولى خب به قول شاعر ميگه
حاجى بيا که سيد رو کشتن
چه ربطى داشت مگه نه??????/??
.............................
الون من داداش اش خورى خوش بگذره
شما برو من از اينجا هواتو دارم
ميگن اش سربازى خوردن داره
درسته??????????
سلام
خووب هستیید؟؟!
چه کنیم دیگه دسمون رو میشه آخر..
داشتم دنبال این میگشتم که عیدی چی تقدیم کنم..
یاد شاعر افتادم که میگفت:
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان..یک سبد عاطفه دارم،همه ارزانیتان
شوخی کردم..
بفرمایید:
[ltr]
[/ltr]
فرصتی هم شد که سوغاتی های سفر رو بیاریم از چمدون بیرون بالاخره..مقداری کلوچه فومن هست؛و عسل کندوان و شیرینی تبریزی..بفرمایید دهنتونو شیرین کنید
:
[ltr]
[/ltr]
[ltr]
[/ltr]
[ltr]
[/ltr]
[rtl]
عيدتوون مباركككك[/rtl]
سلااااام....
الون جان یکیش مال منه دیگه نه؟ ایشالا به هر چی می خوایم برسسسسسسیم
آقا امید فردا عااااااااااالی بود سوقاتی هاتون... دستتون درد نکنه واقعا
بچه ها یه چیزی...
امشب پژمان رو نشون میده؟
سلام بر همه دوستان. عید همگی مبارک باشه.
منم براتون شیرینی آوردم فقط یه چیزی. خواهشا زیاد نخورین که به همه برسه
و حالا میرسیم به اصل ماجرا. بچه ها به صف بشین. نگران نباشین به همه میرسه.
ماشاالله کانون چقد سید داره
خوش بحالتون
مارم دعا کنید
ممنون الون خانم
سلام
عیدتون مبارک
...........
سید هادی عیدیت یکم سیاسی نیست ؟
بن میشیا
...............
چه سخت میگذره روزهای تعطیل
کل روز تو خونه بودم ... اتمسفر خونه رو اعصابمه
یادش بخیر ... دوران طفولیت کل هفته رو زنده بودیم به عشق اینکه یه روز تعطیل بیاد ... سوم ابتدایی بعداز ظهری بودم ؛ پنج شنبه ها هم دو زنگ آخر ورزش داشتیم ؛ جو فوتبال میگرفت . صبح جمعه میرفتیم فوتبال شب میومدیم.
گشنمون که میشد از ترس مامان نمیومدیم خونه
اگه ظهر میومدیم خونه نگهمون میداشت نمیذاشت تا بعداز ظهر بریم بیرون
شب میومدم ... از ترس مامانم جرات نمیکردم برم تو
پشت خواهرم قایم میشدم یواش یواش میومدم . نمیزدا ... فقط گوشت بدنو میگرفت 360 درجه میچرخوند
جمعه ها با یه وضعی میومدم خونه ... کر کثیف ؛ میگفت تا نرفتی حموم حق نداری بیایی خونه . اعتراف میکنم وقتی هم میرفتم حموم در فاضلاب رو میپوشوندم آب جمع شه کف حموم شیرجه میزدم
سلااااااااااااااااااااااااااااااام
عیدتوووووووووووووووووون مباررررررررررررررررک
چند روزی نبودم
من خودم به شخصه نبودنم رو حس کردم،شما چطور؟
در راه مانده عزیز تبریک میگم،آرزوی خوشبختی میکنم برات
بازم پسرای کانون حرکتی از خودشون نشون دادن و کم کم دارن به دوران اوج خودشون تو آماره ازدواج میرسن
الون من جان
به سلامتی داداش
ایشالا اینم زود تموم میشه بعدش خبره زن گرفتنتو میشنویم به زودی
سلام به همه برو بچ شبانه روزی. انگار امروز شبانه روزی خلوته!!!! چی شده؟؟؟؟؟ نکنه قراره اینجا هم به تاپیک هایی که خاک میخورن
اضافه بشه؟
.
سلام
امیدوارم حال همه خوب باشه
خواستم خدمت دوستانِ همنشینِ جمعه شب ها و اهالی شعر و غزل یادآوری کنم که امشب هم برنامه "در محضر حافظ ..." برقرار خواهد بود.
همانجا، همان ساعت ...
ارادتمندیم
سلام
من اومدم و باز هم با خواب هام
این بار خواب دیدم ی جا هستم بعد امام رضا(ع) مارو طلبید و رفتم زیارت امام رضا (ع)
در باز شد و چند نفری رفتیم تو
با خودم اینو زمزمه میکردم
میزنه دلم چون نقاره خونت ... از بچگی نبودم آقا دیوونه
ایون طلات جای خود کشته منو کاسه های طلایی سقا خونت
اما یادمه حرم اونجور که تو عکس ها دیدم تجملاتی نبود
بعد از خواب که بیدار شدم گفتم مگه تو خواب بری
سلام
داداش علیرضا؟
از کجا میدونی خواب بوده؟
مطمین باشی گاهی خیلی از خوابا از همه ی واقعیت ها واقعی ترند
مث یه شبی که من خواب مامانو میبینم
باورت میشه تا مدتی بعد خواب دلم ارومه..
داداش خوبم قدر خودتو پاکیتو بدون و زیارت قبول
عليرضا عجب خواباي خوبي ميبني،
حالا سوغات چي آوردي؟