(1401 بهمن 15، 20:41).آرام. نوشته است: [ -> ]سلام
عید مبارک همه باشه ان شاالله
آقایون تبریک تبریک
اینم هدیه من
سمت راستی برای آقای مهدوی
سمت چپی هم برای آقای امیرعلی .د
وسطی هم قسمت پسر بعدی که وارد شبانه روزی میشه
همچنین بر شما مبارک باد
تشکر بابت هدیه اختصاصی روز پدر
(1401 بهمن 15، 21:07)*آسمان* نوشته است: [ -> ]نقل قول: اتفاقاً چون روز پسر نداریم؛ روز دختر هم روز ماست
نقل قول: دهه کرامت کِیه؟
اینم فکر خوبیه
انشاءالله با اعتبارات منفی پذیرایی میکنیم
منم با این ایده موافقم
از اونجایی که امروز روز ماست، چطوره که خودمون شروع کنیم؟
میدونید که من مدیرم و میتونم بیشتر از یک اعتبار تقدیم کنم
(1401 بهمن 15، 22:28)Amirali.d نوشته است: [ -> ] داداش جان زیادی حول نکنی از حول حلیم بیوفتی تو دیگ الان همه یکی دو تا بیشتر بچه نمیارن
البته منم اولش میگفتم که بچه زیاد میارم ولی از وقتی عمو شدم فهمیدم به همین راحتی ها هم نیست
شما لطف داری عزیز ۱ به توان دو میشه خودش. ما کوچیک شماییم
ممنون از خانم آرام بابت هدیه بسیار گرانبهاشون
از این جورابا زیاد خوشم نمیاد. همون خاکستری معمولی ها بهترن
ما امروز نذری داشتیم و از دیروز خونه ما شلوغ بود و کلی هم بچه داشتیم توی این دو روز
بعضیا واقعاً زیاد گریه میکردن ولی نفهمیدم چرا خونواده ها اینقدر حساسن رو گریه بچه؟
خب بچه گریه میکنه، بذارید گریه کنه تا ساکت شه دیگه
اگه گرسنه ست، غذا میخوره؛ اگه چیزی لازم داره در حد معقول فراهم میکنیم ولی چرا یه جوری رفتار میکنید که بچه از این روش به عنوان اهرم فشار استفاده کنه؟
اتفاقاً بچه نگه داشتن اصلاً هم سخت نیست؛ ولی الآنه که دارن بچهها رو لوس بار میارن.
شما یادتون نمیاد؛ دوره ما بچه رو میذاشتن رو پاهاشون در حد س.ا.ن.ت.ر.ی.ف.ی.و.ژ اونقدر تکون میدادن تا پلاسمای خون و گلبولهای قرمزش از هم جدا میشدن و به کما میرفت. بعد هم کلی قربون صدقه اش میرفتن که ببین عین ملائک خوابش برده
کل انرژی بچه تو کوچه خالی میشد؛ اون روز داشتم قدم میزدم یه هو این سؤال برام پیش اومد که قدیما هر کوچه میرفتی یه چندتا بچه داشتن دو گل کوچیک بازی میکردن، ولی الآن تو خیابونا یه بچه هم نمیبینی.
در واقع بچهها همون بچهها هستن فقط استانداردها و ملاکها و نظر خانواده ها عوض شده.
البته نظرم این نیست که بچه تو کوچه و خیابون بزرگ بشه ولی اینطور هم نباشه که تو شرایط استریل بار بیاد.
الآن بیشتر بچهها دو حالت دارن، یا به شدت افسرده و سرکوب شده؛ یا معتاد فضای مجازی با چشمای ضعیف و خُلق غیر بشری
بچه به خاک دست میزنه پدر و مادرش شیش هفت تا سکته زدن که خاک میکروب داره.
واقعاً میکروب ترس داره؟
تهش بعد از خاک بازی دستاشو میشوره دیگه.
حالا همین بچه از سه چهار سالگی باید کلاس ژیمناستیک بره!
از 5 سالگی کلاس رقص!
از 7 سالگی کلاس زبان!
از 9 سالگی کلاس شنا!
و از کلاس هفتم هشتم به بعد باس بره کلاس کنکور.
و ما ادراک ما کلاس کنکور؟!
در کل من با این سبک بچه بزرگ کردن واقعاً مخالفم.
ترجیحم اینه که بچه(شما بخونید بچههای
) من سالم و سرحال و اجتماعی بار بیاد تا که بخواد رتبه برتر کنکور باشه یا تو هر رشته و ورزش و هنری حرف اول رو بزنه
خب دیگه، امیرعلی قربونت بیا کمکم کن از منبرم بیام پایین