سلام علیکم
خوب هستین ان شاء الله ؟
خیلی خیلی ممنونم از لطفتون ، خیلی خوشحال شدم ، واقعا سنگ تموم گذاشتین
از علیرضا هم تشکر ویژه میکنم بابت اینکه رابط بین من و کانون بود و خیلی لطف کرد بهم
جاتون خالی ، سفر عالی بود ، وصف ناشدنی بود
فقط میتونم بگم به یاد همه بودم
دعاگوی همه بودم
کنار ستون توبه داخل مسجد النبی به نیت بچه های کانون نماز خوندم
تو اولین نگاهم به کعبه برای پاکی تمام بچه های کانون دعا کردم
تو نماز هام به یادتون بودم
ان شاء الله که همیشه پاک و سلامت باشید
دعا میکنم قسمت همتون بشه این سفر
واقعا غم و غصه ی دنیا از دوش آدم برداشته میشه
انگار هرچی که تو دل آدم سنگینی میکنه اونجا جا میزاری
وقتی محرم میشی و تمام اعمال رو انجام میدی انقد سبکی که میخوای پرواز کنی
طواف های بعدی هم که دیگه جای خود داره
وقتی دست به کعبه میزنی دیگه نمیخوای جدا بشی
یهو به خودت میای میبینی یه مدت طولانی گذشته و تو همچنان سرتو تکیه دادی به کعبه و داری گریه میکنی
آخ که تو اون لحظات با خدا حرف زدن چه حالی میده ( ان شاء الله قسمتتون بشه )
طواف وداع رو که انجام میدی ، دلت نمیخواد بری
وقتی دیگه مجبوری که بری
آخرین لحظات هی برمیگردی یه نگاه به کعبه میندازی تا اینکه دیگه از در مسجد میای بیرون اما بازم یه کوچولو برمیگردی یه نگاه دیگه میندازی تا دلت آروم شه
مدینه هم که حال و صفای خودشو داره
نمیشه از مسجد النبی دل کند ، دوس داری صبح و شب اونجا باشی
کنار آرامگاه حضرت محمد که نماز میخونی انگار تمام آرامش دنیا رو بهتون میدن
وقتی اونجایی چشم چشم میکنی ببینی آرامگاه حضرت زهرا کجاست اما فقط بغضه که واست میمونه
حداقلش اینه که دعای حضرت فاطمه رو میخونی و ازش میخوای که برات دعا کنه ، برات مادری کنه ....
آخ چه حالی میده کنار آرامگاه رسول ، نماز حضرت مهدی رو خوندن
وقتی وارد بقیع میشی ، یه بغضی همچین گلوتو فشار میده ، بوی غربت رو حس میکنی ، مظلومیت شیعه رو حس میکنی ، ناخوداگاه میزنی زیر گریه
با اینکه بهت گیر میدن که حق نداری اونجا کتاب دعا باز کنی ، ولی چه حالی میده سرتق بازی در آوردنو به زور دعای ائمه بقیع رو خوندن
ان شاء الله همه جوونا پاک باشن و خوشبخت
راستی هنوز چمدونا رو باز نکردم
ان شاء الله باز که کردم سوغاتی میدم
خیلی خیلی زیاد ارادتمندیم
باز هم از لطف همه ی دوستان خیلی خیلی ممنونم
یا حق