کانون

سلام

راه در رو همیشه خوب نیست!!
دونستن همیشه خوب نیست!!


ی چیزی رو فهمیدم ک اگه نمیدونستمش زندگی و روحم خیلی بهتر بود..

هر چند وقتی فک میکنم میبینم ک خب من باید ب این جا میرسیدم.. یعنی حتما حالا مرحله جدید شروع شده..
باید بدونم و بجنگم و محکم باشم..!



خیلی ب تلاش.. ب استحکام.. ب استقامت .. ب عزم.. ب قوام و ب خیلی چیزا نیاز دارم...

 امیدوارم اینهای ک دارم رو از دست ندم..بدتر نشم..
خدا عاقبتمونو بخیر کنه..


در پناه خدا..
یاعلی.
____________________
*خودم میدانم ک پست بسیار گنگ میباشد.. خواهشمندم سوال نفرماید.صرفا برای ثبت و اهتمام ب محتوی نگاشته شد!

عمرا راه نداره سها جان

خدااااااااا هیچ کیو محتاج هیچ کی نکن!
هیچ کی هم اسیر تنبلی و بی حالی نکن

یک روز رفتم دانشگاه یکی از استادای خیلی خوبمون رو دیدم
خیلی دوستش داشتم و دارم
یک مرد به تمام معناست از نظر من
از دیدنش خیلی شوکه شدم
صورتش رنگ کدر بدی داشت و یک ذره مو تو صورتش نبود
فهمیدم سرطان کبد گرفته و شیمی درمانی شده اما نتیجه شیمی درمانی چقدر موثر بوده نمی دونم

فردا شبش مامانم بلند بلند زیر پتو گریه میکرد
هر چی گفتم چی شده جوابمو نداد
بعدش کلی پیامک بهم داد گفت
بعضی حرفها جز اینکه بقیه رو ناراحت کنه چیز دیگه ای نداره
گفت دوستش که سرطان سینه داشته بود و عمل و شیمی درمانی کرده بود و دکترا گفته بودن بهش که بخیر گذشته حالا بعد چند ماه فهمیدند که غدد سرطانی به مریش رسیده و چند روز دیگه زنده نیست

دوستم دیر کرده بود گفتم چرا نیومدی سرقرارت؟ گفت داداشم سکته قلبی کرده و تو بیمارستان بستریه و فقط بیست و پنج درصد قلبش کار میکنه.خیلی دعا کن
داداش خیلی جوونه. یک دونه بچه 5 یا شش ساله داره.

از وضعیت تصادفات مختلف شنیدم
کل خانواده اش رو تو تصادف از دست داده.
یا واقعه تصادف اتوبوس هراز

گفتم با خودم مواظب رفتارت باش خدا مونده نفر بعدی تو باشه

از  یک حادثه هولناک دیگه هم تو ایران خبردار شدم
آبستن شدن دخترای مجرد
سقط جنین در مدارس!
باردار شدن مادر زن از دوماد در حالیکه که هم دختر خانواده بوده(زن داماد) و هم پدر شوهر(یعنی شوهر مادرزن)!!

گفتم اگه مجردایی که دارند عمل استمناء رو انجام میدند رو بشماریم
(لطفا خودتون رو حساب نکنید چون ماها متوجه اشتباهمون شدیم و توبه کردیم و داریم تمام تلاشمون رو میکنیم تا ترک کنیم)

از آمار کودک آزاریها
از آمار طلاقها
از امار دزدیها و زورگوییها....

همه می دونیم
چه کار باید بکنیم؟
آیا واقعا دعا فقط برای امام زمان (عج) کافی است؟

اصلا حالم خوب نیست!
خودم هم موندم تو کار دل خودم!!
اینقدر خودخواهم که نمیتونم یک موضوع پیش پا افتاده رو کنار بذارم
میخوام حرف دلم رو بزنم ولی نمیخوام به غرور بر بخوره!
اصلا نمی دونم چه کاری درسته چه کاری غلط!
خدایا کمکم کن!
کمکم کن تا بنده خوبی برات باشم بی چشمداشت
و بتونم به بندگانت کمک کنم
بتونم راهنماییشون کنم به راه درست
کمکم کن خدایا
کمکم کن

 هرچی پیش میاد به خیر و مصلحته ، 

چه بلا ناشی از اعمال اون فرد باشه ، و چه این که ناشی از امتحان و جام بلا 

..............

در ثانی یه معنی این که میگن به خدا توجه کنیم ، 

یعنی این که به قشنگی ها توجه کنیم ،

به نعمت ها ، داده های ما و  بقیه ، خیر ها و خوبی هاشون ،

میدونیم و چقدر فککر میکنیم که این زندگی و دنیا واقعا زیباست ! ، حقیقتا شگفت آوره !  ، 

میگن کسی اگه در مواجه با آسیب های "مردم " و یا تحمل مصیبات یا بلاهای ناشی از اون ها و یا در هنگام مواجه با خیلی چیز ها که ما تحمل مواجه با اون رو نداریم مخصوصا توی "بقیه " و مردم "   میگن اینطور فکر بکنین : 

الهم صل علی محمد و آل محمد 


خوب وقتی کسی از ته دل این صلوات رو بفرسته ، نور محمدی و وجه حضرت محمد ، و احساس آرامش و یه نفس محمدی از دیدن وضع مردم  پیدا میکنه ، چون محمد و اهل بیت رو میشه توی اخلاق و رفتار مردم پیدا کرد خیلی زیاد ! 


وقتی میخندند ، وقتی به کسی کمک میکنن ، گاهی که از دنیا عبور میکنن ، یا توی ورطه امتحان هستن ، 


آدم چرا اونوقت ها نکات مثبت رو  نبینه ؟ 


ممکنه یکی بگه این ها جمال خداست ، ولی خدا قهر و جلال هم داره ، ولی اگه کسی بدونه این رفتار ها و کلن همه اتفاقات و مشکلات ، از خدایی هست که حقیقتا  عاشق و مراقب همه مردم هست ، اونوقت وضع فرق میکنه ، 

خیلی فرق داره  بدونی که کسی که شمارو دعوا میکنه ، کسی که شما رو شاید بر حسب ظاهر دچار ابتلاکرده ، واقعا از روی محبت و عشقه ، 

اونوقت میافتی و دست و پاش رو میبوسی ، 

خیلی وقت ها ما دیدیم مثلا برخورد پدر ، یا دوست ، که ظاهرا دعوا و ناراحتی بوده ، ولی  برامون لذت بخش بوده ، چون محبت داشته . 

...........

خلاصه توی این محبت ، رضایت و قشنگی های زیادی هست ،

منظورم پست های ساحل خانوم و امیر حسین خان نیست ،


ولی باعث شد یا یه نکته کلی بیافتم ، یعنی یه جو کلی که توی کانون و بچه ها هست :


اینکه :

 توی خاکبرسرمون شد و وامصیبتا ، وضع بده ، اوضاع ناجوره ...... 


یکم دست نگه دارین ! براتون خوب نیست ها  ! 


حضرت علی میگه :  به اندازه ای که خوف دارین همون انداهزه امید داشته باشیم ، 


وولی 100 درصد ! از ما فقط توی حرف میگیم خدا ارحم الراحمینه ، همه امون خودمون رو رحمتی و امیدوار میدونیم ، 

ولی دقت کنیم  توی عمل این طور نیستیم ، 

توی عمل بیشتر میترسیم ، بد بینیم ، امید کم داریم ، 

انگیزه و عشق به اندازه ترس و نگارنی کم تر جمع کردیم 





چقدر توی این کانون از بدی های خ.ا گفتیم ، . آثار بد گگناه ، 


و مقابلش چقدر از آثار خوب پاکی و لذاتش گفتیم 



خلاصه انقدر این راه رجا و امید و انگیزه رو توی عمل نرفتیم که حتی با تجربه هامونم 

بعد از ترکشون واقعا نمی دونن به ازای ترک چی بدست اوردن ! 

یا دنبالش نبودن ، 

یا اصلا هنوز اهمیت و شیرینی و لذت پاکی رو خیلی کشف نکردن 



......


اینطور بنظر میرسه از ظاهر تاپیک ها ، من بدبین به بچه ها مخصوصا با تجربه ها مون  نیستم ، 


ولی گاهی افراط میکنیم . 

فکر کنین داوطلب میشین یه کاری رو برا یه نفر انجام بدید.و باید سر یه موعد مقرری تحویلش بدید چون خیلی حیاتی لازمش داره.بعد به طرز بی مسیولیتانه ای پشت گوش میندازین و انجامش رو به تاخیر میندازین.حالا موعدش رسیده و اون بنده خدا کارش رو لازم داره چی کار می کنین؟؟ 

حس وحشتناک عذاب وجدان و خجالت داره خفه م می کنه :(

سلام

ممنون از تلنگرهای ساحل خانم و آقا امیرحسین

و صحبت های دلپذیر آقا مجتبی،

خدایا! من بدی کردم و دست یازیدم به گناه،

تو بدیهای من رو به خوبی تبدیل کردی و

انگیزه ی ترک گناه منو به ورزش کشوند

و چقدر این روزا خوشحال و راضی ام از این موضوع

خدایا! بدیهای دیگه ام رو هم به خوبی تبدیل کن؛

خوابم رو
بیماری خوابم رو
زبانم رو
تنگ دلیم رو
و ...

خدایا
به جاش
بهم
سحر خیزی بده
هوشیاری حتی در خواب
زبان نرم
دل مهربون

و به هممون یا کریم یا رب!

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد!

عصری، کنار تخت ش نشسته بودم.
اون طرف تر، دیوان حافظ رو دیدم؛
برداشتم ش،
برگشتم سر جام.

کمی سکوت،
فکری معلق در ذهن ...

حافظ،
چیزی بگو:


دلم رمیده لولی‌ وشیــــــــ ست شورانگیز * * دروغ وعده و قتال وضع و رنگــــــــــ آمیز


فدای پیرهن چاکـــــــــــــــــــ ماه رویان باد * * هزار جامه یـــــــــــــــ تقوا و خرقه پرهیز


خیال خال تو با خود به خاکـــــــ خواهم برد * * که تا ز خال تو خاکمــــــــ شود عبیرآمیز


فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی * * بخواه جام و گلابیــــــــــ به خاک آدم ریز


پیاله بر کفنمــــــــــــــ بند تا سحرگه حشر * * به می ز دل ببرمـــــــ هول روز رستاخیز


فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمیـــــــــ * * که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز


بیا که هاتف میخانه دوش با من گفتـــ * * که در مقام رضا باش و از قضا مگریز


میان عاشق و معشوق هیچـ حائل نیست * * تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز


بلند خوندم ش،
نمی دونم مادرم کدوم بیت رو برداشت؛
من اون برجسته شده رو ...

الحمد لله

سلام

بله

زیبایی زیاد
آدمای خوب هم زیادند
اتفاقای قشنگ و زیبا هم زیاد اتفاق میفته

باید خدا رو خیلی شاکر باشیم
خیلی اتفاقای بد بظاهر بد بنظر میاد اما پشتش حکمتی داشته که بعدها متوجه اش میشی نمی دونم چطوری سجده شکر بجا بیاری
یعنی عین خیر بوده اما تو بد میدونستی
خدا بزرگه
خدا کریمه
خدا ارحمن الراحمینه
این حرفا رو نزدم که زیر دل کسی رو خالی کنم یا دید بدی نشون بدم به قضایا
اما حرفم اینکه نباید بی تفاوت باشیم نسبت به بعضی مسائل
وقتی در یک جامعه هستیم نسبت به اطرافیانمون مسئولیم
نسبت به فرهنگ جامعه مون مسئولیم
باید بخودمون بیام و حق بندگی مون رو بیشتر ادا کنیم
بیشتر بفکر باشیم
فقط دعا کردن کافی نیست
...

(1392 بهمن 20، 14:54)darling نوشته است: [ -> ]حسادت آدما رو به چی حرفایی میندازه..
فقط هم بخاطر اینکه تکیه گاه ندارم
الان 1 سالو نیمه ک دیگه حتی خ.ا هم نکردم چ بره گناه دیگه ای..................
بعد اومدن علنا بهم گفتن فاحشه
شرمنده ک دارم رگ مینویسم
فقط اینجارو دارم
همه فهمیدن ک من هیچ تکیه گاهی ندارم بخاطر همین دارن سواستفاده میکنن
تو زندگیم هیچی کم ندارم
جز آرامش و شادی
و این دلیل حسادته دیگرانه
پارسالا همین موقع ها بود ک دختر عمم اومد خونمون
مشخصات منو داد و گفت دختره رو از سر محل تا ته محل میشناسنش
با همه بچه محلا رفته فشم و عکسم انداخته
عکسشم پخش شده دست منم رسیده ولی من نمیخوام آبروشو ببرم
پدرم اون لحظه هیچ کاری جز احترام گذاشتن نکرد
وقتی ازش پرسیدم چرا چیزی نگفتی؟؟گفت اون ک منظورش تو نبودی
همون دخترو بعد از چن روز با ی پسر دیدم
واسه عیددیدنی ک اومدن خونمون
بهم گفت خوش گذشت؟؟؟؟؟
دست پیشو گرفت
چن ماه بعد یعنی امسال رفتیم خونه اون یکی عمم واسه عید غدیر
دخترعمم گفت دخترای دانشگاه آزاد هیچکدوم سالم نیستن
پدرم هیچی اون موقع نگفت
جالب اینجاست وقتی اومدیم خونه
کلی باهام دعوا کرد ک چرا جوابشو دادی؟؟میخوای خواهر برادریمونو از هم بپاشی
بازم هیچی نگفتم
تا پریشب........
پسرخالمو و عموم اینا خونمون بودن
موقع  خواب بود ک زن عموم گفت تو برو تو اتاق با پسرخالت بخواب و ..................
قسمت نقطه چین هم هزار تا چرتو پرت گفت!
همیشه جواب آدما رو با با ادبی دادم
ولی همیشه در مقابل بی ادبی کم میارم
اون شب بخاطر اینکه پسرخالمو بقیه متوجه نشن چیزی نگفتم ولی وقتی رفتن به پدرم گفتم
بازم کلی دعوام کرد ک بدرک بزار بگن تو ک اینطوری نیستی
تو میخوای خواهر برادریمونو بپاشی :13:
دیشب انقد گریه کردم ک نفسم بالا نمیومد
حالم بد شد
دیشب قسم خوردم ک خودمو میکشم ولی..............
خسته شدم
مطمئنا چن وقت دیگه هم میان میگن ما میدونیم این با کسی رابطه داره
بچه ها خواهش میکنم کمکم کنید
تا حالا انقد خورد نشده بودم
تا حالا انقد احساس بی کسی نکرده بودم
همش ی چشم خون و یکی اشک

چ حس خوبیه
زمانی ک اصلا به اون موضوع فکر نمیکنی و سرگرم کار خودتی
بفهمی ک حل شده......
چ حس خوبتریه ک بفهمی کسی ک همیشه ب فکر خانوادش بود حالا بفکر تو و اشکاته
بله
همون پدری ک فقط بفکر رابطه خواهری و برادری بود...
حالا از دخترش دفاع میکنه
حرمت اشکاشو میدونه
از اون اشکا دفاع میکنه...
2 برابر اون روز ک حالم بد شد،وقتی اینارو شنیدم حالم خوب شد
همین چن شب پیش بود ک پدرم گفتن ک با زنعموم صحبت کرده
حرفایی زده ک مسلما زنعموم از خجالت فقط کم بود آب بشه
و بهش گفته بود اگه از دل دخترم در نیاری دیگه هیچوقت نمیتونی منو داداش صدا بزنی
دیگه هیچ ارتباط فامیلی نداریم.....
دروغ چرا!؟اولش فکر کردم اینا واسه دلخوشیمه و اصن چنین چیزی وجود نداره...
ولی دیشب ک اومدم خونه
مادرم گفت تو ک نبودی زن عموت ز زد کارت داشت.......
باورم شد.....
فقط نمیدونم چی جوابشو بدم!؟
میشه راهنماییم کنید؟؟

در جا اشتی نکنیا
بعدشم حتما بپرس چرا این حرفا رو زده
که اگر حرف یا سو تفاهمی هست حد اقل خودت بدونی!

سعی کنیم همیشه  با  ذهنیت پاک  با افراد برخورد کنیم ، یاد افراد بیافتیم ، بافراد توجه کنیم ، 

همینطور جدید ا فهمیدم توجه قلبی ، به افراد پاک و مخصوصا به دوستان مومن و با تقوا و همینطور کسانی که توی ترک تجربه دارن ، بشدت اثر گذار هست ، کسی عادت کنه  ضمن این که  همدیگه رو توی کانون دعا میکنیم ، با یه نیت پاک و خالص بشون توجه کنیم ، توجه محبت آمیز و توجه به صفات خوبشون مثلا این که توی ترک موفق شدن ، خیلی اثر گذاره ، البته دعا زن و مرد نداره ، دعای کردن همه خوبه !  


ولی "توجه" رو به جنس موافق بکنیم ، نه جنس مخالف که مشکل پیش میاره !! 
البته توجهتون استقلالی نباشه ، یعنی سعی کنین "نور خدا " رو در وجود همدیگه ببینین نه شخصیت استقلالی اون فرد رو . 

علت اینکه ترک های گروهی موفقه همینه ، مخصوصا اگه جمعی برای خدا خالصانه برای کاری حضور کنن و به هم توجه کنن واقعا میرن توی هوا ! و رحمت بشون جاری مبشه ، فکر میکنن کانون برای همین به ماها احساس مثبت میده ، پس از این قضیه غفلت نکنیم ! 

"و این از اسرار عالم معنویه که معمولن خیلی ها نمی دونن ، یا اهمیتش براشون کمه ، ولی همین رو بگم همین که شما کسی رو یاد میکنین ، ممکنه خود شما هم بی خبر باشین ،ولی روح شما توی عالم های دیگه همین الان هم حاضره ، میتونه کمک کنه ، یا کمک بگیره ،

دقت کردین ، جمله قبلی رو یه بار دیگه بخونین ، بدون حضور فیزیکی شما ، یا حتی خواست و اراده شما یا اون کسی که بش توجه میکنین !  

البته نه به معنی کمک گرفتن از غیر خدا ، به معنی وسیله و این که شما مثلا قصد دارین از روح عمل کسی که تویه کاری موفقه کمک بگیرین ، مخصوصا برای امور معنوی مثل ترک گناه ، هینطور در ادامه توضیح میدم دل هم باید موافق باشه ، اونوقت این توسل به خود خداست نه غیر خدا .

مثلا شما توی درس خوندن یا ترک موفق نیستین ، کمک بگیرین ، کنارش توجه هم بکنین ، مخصوصا اون افرادی که خیلی موفقن ، مثلا توی امور معنوی  توجه به اهل بیت واولیای خدا رو که خودتون میدونین چقدر موثره . وقتی اهل بیت رو یاد میکنین ، در واقع اونها اول شما رو یاد کردن ، وقتی خالصانه توجه کنین ، این توجه باعث میشه دیر یا زود برای مشکلتون راه حلی بیاین ، خدا هم همینطور ،

ولی گاهی ادم یهو بدلش میافته که بره پیش فلانی درد و دل کنه ، مثلا مشکلش رو بیاد به یکی از بچه های کانون یا یکی از دوستاش بگه ، گاهی دلش میچرخه سمت یه دعا ، اینها تصادفی نیست و توجه به غیر خدا هم نیست ، بلکه دقیقا این جا توسل به خود خداست از طریق خودش که برای شما مناسبه  ، یعنی دقیقا حواله شما از طرف خدا توی اون لحظه همون دوستی هست که حس کردین مشکلتون رو باش درد و دل کنین ، درسته به ظاهر ناتوان باشه ، ولی خدا خودش فیض رو جاری میکنه ، خلاصه دوستان با تجربه و مومنی که ترک کردن یا کسانی که توی هر رشته ای موفق میدونین ، مخصوصا کسانی که ایمان و اعتقادات خوبی دارن و به خدا وصلن رو دست کم نگیرین ، حتی اگه  خیلی معمولی باشن ، مثل همه توی ظاهر و باطن باشن ، کسی که به پریز برق وصله  برقش به کارخونه و نیروگاه وصله برق از کارخونه میاد ، مهم وصل بودنه ... 





.

---

فکر میکنم فهم ین معانی برای کنترل ذهن  هم خیلی مفیدن 

توی تاپیک کنترل ذهنم یه نتایجی رو نوشتم انشاءالله بدرد من و شما بخوره ، 

خیـــلی دلـــم واســــه کانون تنــــگ شـــده بـــود...
هم واسه خــــودش... هم واــسه اهــــالـــیش...




احســاس میکنم باید دوبـــاره کانـــون رو بیارم جز برنامه های زندگیـــــم...

سلام
ما خوشحال میشیم روزبه خان هر چ بیشتر ببینیمتون