کانون

به یاد حق جون..
سها خسته است یعنی زبون حالیش نیست! (این چیزیه که خودم میگم..! برداشتم از حرف تو نیست..!)
نه عزیزم خسته نیستم..(حالا هم تعبیر تو هم تعبیر خودم! )
بماند که یه چیزیم هست.. اما این که تو میگی نیست..
اهل سخت گرفتن هم نیستم..

فدای تو.. اما خنگ هم نیستم ها!!


آقا امین بالاخره خدایی هست نه.. دقیقا خدا هست! کاملا معلوم.. کاملا بزرگ.. بی نهایت و لامکان.. شاهد و ناظر.. مهربون و عزیز..

و یه چیز دیگه هم بگم..
در مورد روانشناس ..
اتفاقا من میگم نیاز ما اونقدر که به کارشناسه دینیه به روانشناس نیست..
هر چند که وجود روانشناس هم خوبه!

خوده من با چند تا از علما به صورت خصوصی و عمومی صحبت کردم.. کمک خواستم راهکار و همکاری..
اما تمام جواب ها(اونهایی که گرفتم!) نمیتونم.. نمیشه.. و یه سری مقاله های بود که از هر کدوم چندین تا داریم تو سایت با چیدمان های مختلف!

روانشناس ها هم تا بهشون میگم داریم چی کار میکنیم و کانون چیه.. میگن چه عالی!آفرین .. ادامه بدین..!

تنها کسی که حاضر به همکاری بود با ما آقای رستم زاده بود.. که ایشون هم نهایت کمکشون چند تا تاپیک بود! تموم!

رفقا..
سایت ما کارش معلومه..
نمیتونه تو جهت برطرف کردن همه مشکلات قدم برداره..!
میدونم الان میگین خب اون مشکلاتن که منجر به شکست میشن..
آره
اما تمام هنر ما شاید این باشه که به بچه ها یاد بدیم خودشونن که میتونن مشکلشونو حل کنن.. خودشونو که باور کنن توانایی ها معلوم میشن..
ترک عادتی مثل این خیلی به باور کمک میکنه..!اگر بچه ها درست عمل کنن..و درست بشناسن راهشونو..
این اصل مهمیه..!


تو پست قبل گفتم همین! انگار همون نبود!

یاعلی.

بچه ها این پست منم با لحن خشن بخونین

این هادی کجاست آخه :smiley-yell:

دلمان تنگید خب

درد دل بودا

نقل قول: سها خانم مدیر گرامی من فونت نوشته هام معمولا متوسط به بالا می باشد و قصد خاصی نداشتم فقط از شکست دوستانم عصبانی شدم و خواهشا نوشته های منم با لحنی ملایم تر بخونید

درسته..
دیدم.. و تا حالا همین بوده..آروم خوندم حرفاتونو..
اما دقت کنین که ما داریم با نوشته حرف میزنیم.. فراز و فرود های نوشته هامون میتونن به تفهیم لحن کمک کنن..
وقتی من بلد میکنم یه بخشی رو یعنی این تیکه مهمه.. وقتی بزرگ مینویسم میخوام همه ببینن..
و توی حرف زدن..این حالتها با زیر و بم صدا معلوم میشه دیگه..
برداشت من کاملا طبیعی بود تو مورد قبل..به قول خودتون لااقل عصبانی بودن رو درست گفتم!(همون فریاد زدن! )


یه چیز دیگه هم یادم رفت بگم..
در مورد بیست نفری که فرصت ازشون گرفته شد..
این برای من هم سنگینه.. اما یه وقتایی جریان میشه مثه وقتی که سنگی توی چاهی می افته.. همین..!
این اولین بار نبود که اینجوری شده بودیم..
اما اون بار این همه طول نکشید..
امیدوارم تاثیر خودش رو بذاره.. این آخرین راه بود!
(همون که علیرضا خان گفتن دلیل بود.. نمیدونین چه جوری انرژی سوزی کردن رفقا! )

یه چیز دیگه هم میخواستم خطاب به سمیه بگم. که در پست بعدی اشاره میکنم..!

یاعلی.

سها جان ممنونم از جوابت...


یه سوال می پرسم، اینکه جمله رو به این شکل تغییر دادی: کانون باید پتانسیلش رو ترک باشه.. و پتانسیل شادی تضمینش از اهم اهداف نیست و نقش کمی داره...

البته این رو هم بگم که می دونیم همه که خیلی از آدم هایی که به این کار رو میارن از افسردگی و کم بودن سرگرمیه... اگه فکرشون مشغول و دلشون شاد بشه حداقل تو جایی که دوستش دارن و توش احساس آرامش می کنن و همیشه داخلش به فکر ترک بهتر و جمع صمیمانه و درستشونن، به اون کار خیلی کمتر کشیده میشن


سوالم این بود که سها جان فقط یکی از سایت ها رو که تخصصی هستن رو مثال میزنم

باشگاه مهندسان ایران.


که دیدیش حتما، نه؟ اگه ندیدی پیشنهاد می کنم که حتما یه سری بزنن...کلا به همه ی بچه ها می گم، سایت خوبیه...


این سایت یه سایت کاملا تخصصی برای کل ایران و در حیطه مهندسی هست و فکر می کنم از اسمش دیگه کاملا معلومه که چه جور جاییه و هدفش چیه و چه کارایی می خواد انجام بده...

اما این سایت برای اینکه بتونه کاربرهاش رو نگه داره و اون ها رو بیشتر جذب کنه کلی تاپیک های متفرقه ی دیگه هم داره که واقعا زیادن! و اصلا تمومی نداره یه جورایی بخوای توش بگردی...!

چون این فرصت به کاربرهاش داده شده که خلاقیت به خرج بدن و عملی هم بشه...


من بحثم اصلا چت و...نیست... چه لزومی به چت هست اینجا؟

مسلما همین میزان ارتباط که کاملا آزاده توی صحبت کردن کافیه توی جنبه ی عمومی و به صورت خصوصیش هم که بچه ها مجازن و خودشون هم کاملا می دونن چه کار می کنن و کمکای زیادی به هم کردن...
و چت سرگرمی شادی آوری نیست به اون معنا...


من میگم که جای ابتکار بسته است برای بچه ها!

اکثر غریب به اتفاق پیشنهاد هایی که داده میشه یا رد میشه یا در حال بررسیه...

این علاوه بر اینکه توی بحث زمان، مساله داره...مگه بچه ها چه قدر وقت دارن یا هممون چه قدر می تونیم زمان کارامون رو به عقب بندازیم؟ باید تلاش بر این باشه که به سرعت پیشرفت درست کنیم و بچه ها هم که کند پیش میرن با دیدن این حرکات و امکانات احساس بهتری بهشون دست بده و...

علاوه بر این که گفتم...
باعث شده که اصلا بچه ها خیلی به فکر ابتکار و خلاقیت و همکاری برای پیشرفت نیوفتن چون من خودم رو مثال می زنم... از همون ابتدای ورود اعتراض ها رو خیلی زیاد میدیدم مبنی بر اینکه چرا همه پیشنهاد ها حتی بدون زحمت توضیح قانع کننده و با تصمیم مسوولین سایت رد میشن! و من خودم از همون موقع توی ذهنم این نشست که پیشنهاد دادن این چیزا اینجا خیلی موثر نیست و داریم میبینیم که چه قدر مشارکت ها از طرف بچه ها توی این زمینه کمه!

این همه آدم دانشجو اینجان...یعنی ابتکارشون همین قدره؟ وقتی که یه سر به سایت های دیگه مثلا همین که مثال زدم بزنی میبینی که چه قققددددرررر افراد عضو اونجا مشارکت دارن و چه تاپیک هایی زده شده که خیلی زود به زود هم به تنوعش اضافه میشه و...
اونجا تعداد اعضاش خیلی بیشتره ولی حتی اگه نسبت هم بگیری کاملا مشخصه این تفاوت فاحش...


هیچ کس دوست نداره بچه ها از جایی که این همه داره براش زحمت کشیده میشه...
این همه تو داری سعی و تلاش می کنی و یه هفته نگذشته از این زحمت و فعالیت زیادت توی عوض کردن ورژن و کارای دیگه...
اینجا به این شکل باشه... همه دوست داریم که هر کی اینجا هست هم به خودش عالی کمک بشه هم جواب زحمت هایی که میکشه و همه میکشن رو بگیره...



و اینکه گفتی:
"جواب..!
از خودم نپرسیدین که!
اگر صبر میکردین تو اخبار میگفتم.. حالا دیگه ارزش نداره بگم!"

یعنی واقعا این طوری فکر می کنی؟ بچه ها تو ذهنشون سواله و ارزش زیادی برای دلیل موجهی که میاری قایلن...مگه همه این کارا برای آرامش بچه ها نیست پس چرا آرومشون نمی کنی؟!
این ارزش از سمت همه کاملا حفظ شده!

دوستت دارم سها جان...این بحثا اصلا از میزان علاقه ام بهت و سپاس از زحماتی که کشیدی کم نمی کنه

---

من عذر می خوام بچه ها وقتی نوشته هام رو خوندم دیدم که چند تا اشتباه نگارشی ناشی از بی دقتی و فقط یک بار نوشتن توش هست...به بزرگی خودتون ببخشین

نقل قول: باشه من می شم شاگرد تنبله اما اون خطاهای دیگرون رو نمی تونم ببخشم من بعضی موقعه ها خیلی دل سنگ می شم نمی تونم له شدنمو ببینم اون کسی که منم له کرد خدا حقمو می گیره ازش .
دیگه گله ای ندارم می خوام چشاماموببندم بعضی از خطا های روزگار رو نبینم فک کنم ندیدن بهتره .

سلام عزیزم..
ان شاء الله شاگرد باشیم..تنبل و زرنگش یه چیزه دیگه است!!
خیلی ها هنوز ثبت نام هم نکردن! تا آخر دنیا هم نمیکنن!

عزیزم اگه بخوای نبینی خوبه.. اما ندیدنت با بستن چشمات روی همه چی نباشه..
بدی ها رو نبین تا تلخیش کامت رو آزار نده..
اما چشماتو باز کن تا قشنگی آدما.. نعمت ها .. رحمت ها رو ببینی و نگاهت قشنگ بشه..

اگر توکل کنیم به خدا.. اگر عدلش رو قبول کنیم دیگه این تکرار کردن این که خدا حق رو میگیره هم لازم نیست..
مگه غیر از اینه؟؟
خدا حق رو میگیره.. دستگاه محاسبه خدا خیلی دقیقه... مو لای درزش نمیره.. آگاهه.. عالمه.. حاکمه.. تواناه و عادل!

یه چیز دیگه.. این سنگ شدن .. و رفعش یه واحد درسیه ها...!
ان شاء الله پاسش میکنی..

و
آقا بهنام توی انجمن شبانه گفتم .. آقا هادی دستشون بنده..
و
آره واقعا.. گیتا کوش؟!

و دیگه اینبار همین!

موفق باشین و شاد..
در پناه خدا..
یاعلی.

من عذر می خوام اما خیلی راحت با این نوع صحبت ها که این همه مهمه رفتار میشه...

چون دقیقا مهم ترین چیز حداقل به نظر من همینه و اسلام هم رو بیشترین چیزی که تاکید داره رضایت دیگران از آدمه... و جوابش هم این نیست واقعا که آدم نمی تونه همه رو از خودش راضی نگه داره

فکر نمی کنم که جواب به این شکل حتی یک ذره هم از ناراحتی اون فرد کم کنه و یا بهش کمکی کنه...( البته این نظر منه!) ولی چرا سعی نمی کنیم قدمی در راستای حل شدن یا کم شدن ناراحتیش برداریم؟ یا حداقل این برداشت نشه از جوابمون که خیلی اهمیت نداره...

ببین سها جان اگه اون فرد گفته که خدا حسابرسه و نمی بخشم و اون کسی که منو له کرد خدا حقمو ازش می گیره... کاملا باور داره این رو... اما میگه تا یه تذکر و یه تلنگر به اون فرد زده باشه...

میگه شاید راهی باشه...حالا از سمت ایشون دقیقا نمی دونم اما واقعا معمولا دلیل توی دل اون آدم به همین شکله...
و هیچ کس دوست نداره که روح خودش رو به خاطر چیزی مکدر کنه و یا به این شکل سعی کنه چشمش رو ببنده و منتظر گرفتنه حق خدا باشه...

دوس داره حل بشه

قیاس که کردی یه کم ناعادلانه است...کانون چند تا کاربر فعال داره؟؟ اونجا چندتا؟!
آدمهایی که اینجان همونان که اونجان..(لااقل چند نفرشون!) اما فضاش چی؟
منی که تو اون انجمنم اینم که اینجاس؟ حرفا از یه جنسه؟
من اینجا از خصوصی ترین چیزام میگم.. اما ونجا پوسته ام رو حفظ میکنم..نه که بگم تظاهر ها.. میخوام بگم همه چی یکی نیست!

کاش با مثال میگفتی!الان چند تا پیشنهاد در حال بررسیه؟ یا رد شده؟(بجز پیشنهاد آقا امین!)
و تاپیک آموزش زبان ترکی که تو موقع مطرح شدنش نشون داد ممکنه چی بشه!
(البته باز اونم همچین رد شده نیست.. خودم شاید یه سال ونیم پیش دلم میخواست داشته باشیم.. اگه رضا یادش باشه باهاش مشورت کردم.. پوریا هم میدونه..حتی تاپیک لهجه ها قشنگه.. اما مسخره شدن و تعصب و اینا رو در پی داره! که به همین خاطر هیچی نگفتم!)
تو نیگا
همین مسابقه امضا.. الان ایجاد کننده ش کو؟
تاپیک نجوم.. کو؟
اسلایدهای شاد.. کو؟
آواتار..کو؟
طراحی گرافیکی..کو؟
هنرهای نویسندگی..کو؟
سرگرمی..چند بار به چند بار آپ میشه؟
تاپیک مناسبتها رو نیگا.. چند تا یکی به روز میشه..
مسابقه کنترل نگاه.. ایجاد کننده اش میگه بچه ها کجایین!
و...
(چت و سرگرمی بامزه ترین موارد بودن.. و من به عنوان مثال گفتم! توضیح تو هم کاملا قبول دارم و یه کم هم بیشتر!)
اینها که گفتم نمونه بود..
اینا مگه پیشنهاد بچه ها نبوده؟ اکثر قریب به اتفاق؟؟!!! منصفی؟!


من اصلا نمیگم فقط ترک باشه و عینه یه جای نظامی بیایم و بریم..
اما میگم گم نشه..!
تعدا اعضا رو نیگا نکن.. همین جا هم اعضاش بد نیستن..
اما فعالیت ها چی؟
مگه خود تو با زور موندی؟چی جذبت کرد؟!
قصد ما نگه داشتن به هر قیمتی نیست..ما باید نگه داریم به قیمت ترک!


ابتکار نداشتنه بچه ها به من چه؟!
من هر پیشنهادی که بشه رو بررسی میکنم.. بی فکر از هیچی رد نمیشم! و نه اینم که فکر کنی من خیلی از خود متشکرم ها.. شاید تو جمع هیچی نگم.. اما شاید حتی تحقیق هم در مورد موضوع بکنم..و بدون شک مشورت با اهلش!
قبول که کندم.. و چشم سعی میکنم که رفع بشه.. (هرچند که بابا خیلی هم نیست ها.. نبودی قبلا ها رو ببینی! )

نقل قول: یعنی واقعا این طوری فکر می کنی؟ بچه ها تو ذهنشون سواله و ارزش زیادی برای دلیل موجهی که میاری قایلن...مگه همه این کارا برای آرامش بچه ها نیست پس چرا آرومشون نمی کنی؟!
این ارزش از سمت همه کاملا حفظ شده!

نه بابا اصلا اینطوری فکر نمیکنم.. بعضی ها میگن من چرا تو اخبار این همه پست میزنم و همه چی رو توضیح میدم!
کردم..
اون جمله هم طنز بود..

گفتم که چقدر متاسفم و گفتم که نتیجه سنگیه که تو چاه افتاده..
آخرین راه بود..!

الان رفع شده.. امیدوارم اتفاق بازم تکرار بشه.. و نه فقط امیدوارم که دعا میکنم..


وای..
همین دیگه!!

یاعلی.

---

ای بابا ..
به یاد حق جان.. این دیگه نقد شخصی بود.. خب گلی خصوصی میگفتی!! هان؟!

و حالا که اینجا گفتی اینجا توضیح میدم..
من نمیخوام ناراحتی فرد رو کم کنم.. اصلا شیوه من دلداری دادن نیست.. یعنی اصلا بلد نیستم دلداری بدم..
من فقط چیزایی رو که باید میگم..!
چیزایی که خودمو نجات داده..
چیزای که اگر تو گوشه ذهن بمونه و بهش فکر بشه راه گشاست..

و بانو.. من نظرم رو همه جا گفتم ها.. تنها کسی که میتونه کمک کنه خوده فرده..

من الان نه میدونم کی بوده.. چی بوده.. چطور بوده.. چی بگم که مشکل حل شه؟؟!
حتی اگر بدونم این چیزا رو شاید از منظر من اصلا له کردنی نباشه!! پس چه کاریه در مورد چیزی که نمیدونم راه کار بدم؟!

عزیزم نگاه من به نگاهه بچه هاست.. به زاویه دیدشون.. به سمتشون..و شناختی که از خودشون دارن..

میگی اون میخواد به فرد تلنگر بزنه..
اون فرد کو؟؟؟
این تلنگر قبل از اینکه به اون فرد برسه روح این دوستمونو بیچاره میکنه.. از انتشارش.. ز رسیدن.. از عکس العل و اینها تا آخرش روحش داره اذیت میشه..
و باور... تو عمل معلوم میشه..!!(تو اینمورد چیزی نگم بهتره!)
نمیدونم چقدر در مورد خشم مطالعه داری.. اما خشم هم ارزه شهوته تو متون اسلامی..
نه شهوت به مسائل جنسی.. شهوت به همه چی.. !!!
نیگا چه بزرگه؟؟!!!

اصلا بروزه خشم از خودش بدتره.. من اینو به سمیه گفتم.. اینه که لازمه بدونه..
اگر اینو بدونه لحاظ کنه و موفق بشه بقیه اش رو خودش باید حل کنه..وحتما میتونه موفق بشه!!

گفتی بیشترین چیز که تاکید شده رضایت دیگران از آدمه..
نچ!
مهمترین چیز رضایت آدم از خدا و خودشه!

همین!!
یاعلی.

من که میگم باید دست در دست هم بدیم به مهر
از جونمون برا کانون مایه بذاریم تا بشه مثه قبلش
یکی از راهاشم اینه که دوستیا رو حفظ کنیم
هرچی از کسی تو کانون ناراحتیم خودمونو ریست کنیم و عزممونو جزم کنیم!

سها خانم آخر سایت وایسا دعوا :smiley-yell:





راست می گه بنده خدا من یک بار تو پیشنهاد ها گذاشتم یکبارم بهشون میل زدم به آرمان و سها خانم ترتیب تاپیک رو دادند !!

اینجوری ها هم نیست ! یک کم خودمون هم کم کاریم
من که خیلی سرم شلوغه ، به جون پوریا راست می گم ( پوریا بچه ها رو جمع کن زنگ آخر دعوا داریم با تیم مدیریت )

من 3 ساعت زحمت کشیدم درددل کردم
ولی چیزی نیومد منم قهر میکنم

آخی حیونکی

خوار و ذلیل از دنیا نری بلند صلوات بفرست

بازم همون حالت های همیشگی که قبلا میومد سراغم.درد وحشتناکی که میپیچه تو شونه هام....و....
فکر میکردم همه ی آثارشو از ظاهر زندگیم پاک کردم.....اما تو مسیج ارشیو مسنجرم هنوز متن چتامون هست
دلم نیومد پاکش کنم.....انگار هنوز نمیخوام برای همیشه از زندگیم بره
خدایا...این چه بلایی بود سرم آوردی؟؟؟ اگه تاوان گناهاییه که مرتکب شدم....دمت گرم....پشتمو داره خم میکنه...کمرم زیر بار این غم همیشگی شکست....
ای کاش میدونستم کی برای همیشه از این بلا رها میشم......
نمیدونم خدا رو به کی قسم بدم که کمکم کنه.....تو هر مناسبتی....به هر کسی که فکرشو بکنین قسمش دادم،اما هیچ فرقی نکرده....
اهایییییییییی..........تو رو به جان هر کسی که دوست داری یه کاری کن دوست نداشته باشم...میخوام ازت متنفر باشم..میفهمی؟؟ میخوام زندگی کنم....فکرت راحتم نمیذاره......اه

---

گاهی فکر می کنم فراموش کردن کسی که به شماره ی تک تک سال های عمرت دوسش داشتی غیر ممکنه.....
واقعا میشه فراموشت کرد؟؟؟با این حجم خاطره ای که ازت دارم؟؟؟
کجا چال کنم اینهمه خاطره رو؟؟؟؟ها؟؟؟

سلام
دارم دیوونه میشم
خیلی کلافه ام..
یه مشکلی واسم پیش اومده
بچه ها تورو خدا واسم دعا کنین مشکلم حل بشه.
نفسای تک تک تون پاکه ... واسم دعا کنین ..