آخی
برای اینکه کدوم درس رو چطور بخونید با مامانتون مشورت میکنید؟ چقدر مامانتون نازن
اگر میشد دوست داشتم عکسشونو ببینم
برید بگید همه سعیتون رو میکنید تا جبران شه
شما الان تو وسط مهلکه اید همه جا و همه چی ب نظرتون طوفانی میاد
شاید حواستون نیست ک ی وقتایی شرایط روحی ایشونم ب خاطر مسایلی ک حتی مکنه بهتون نگن ک بتونید با تمرکز بیشتر درس بخونید ؛ خورد باشه
گاهی وقتا هم آدم بی دلیل ب هم میریزه
این دفعه شما بهشون توجه کنید
ی چآی یا بستنی یا حتی ی لیوان اب خنک براشون ببرید
از چیزای دیگه باهشون حرف بزنید
هر دو تاتون آروم میشید
از این حرفا هم نزنید انشالله همون شهر خودتون بهترین رشته ی ممکن قبول میشید
حیف نیست آدم از مادر عزیزش دور بشه؟
بر
ید صورتشونو ببوسید
آشتی کنید
تا اعصاب هر دو آروم بشه
سلام
ممنون می توانم خانم
ناراحتیم اینه که 12 تا سوال فقط بی دقتی یعنی هیچ چی نمی شه بهش گفت الکی رتبه تک رقمی یا نهایتا دو رقمی امروز خراب شد
درباره مادرم از دیروز به هم ریختست فعلا از روی حوادث بعد از عید می تونن یک مصیبت نامه بنویسن
بابا بزرگم مرگ دو تا تازه عروس و داماد تو این هفته و ....
یک مشورت ساده بود.....
خوب پس بی دقتی تو همچین شرایط خفنی پیش میاد دیگه
عیبی نداره
خودتونو اراحت نکنید
به ایشونم حق بدید به هم ریخته باشن
الان ب جای قهر باید شرایط روحی خودتون و خانواده رو خوب کنید
بعضی وقتا با ی کارای کوچولو میشه ی مقدار شرایط رو برای همه بهتر کرد
مثل همون چآی ریختن و اوردن
ب نظر ساده است اما موثره
الان شما ب نظرتون چ کاری ازتون برمیاد؟
چ مشورت بزرگ چ مشورت ساده مامانتون خیلی نازن
الان ب فکر روحیه باشید
حتی یک روز کامل هم سر این قضیه بره ارزشش رو داره
در ضمن خدا بیامرزدشون
انشالله ک الان روحشون شاد باشه
واقعا دارند به کجا میریم یا میبرند یا..
توی سلف مشغول غذا خوردن بودم؛ یک سال اولی کنارم نشسته بود خب برای اینکه کمتر احساس غربت بکنند
همیشه باهاشون صمیمی و دوست بودم
گفت ببخشید یمانی رو میدونید کی؟ گفتم ی چیزایی شنیدم اما راست یا دروغش گردن اونا ک گفتند
گفت اخه تو عراق یکی ظهور کرده ک میگه من همونم
گفتم خب گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تورو چه حاصل؟
گفت آخه یکی از سال 4 ها هست داره توی خوابگاه ما تازه واردها تبلیغ میکنه و یار جمع میکنه
گفتم اگه تایید میکنید ک حداقل حرفاش بشنویم با بچه ها و..
گفتم مثلا چی میگه؟ گفت میگه:" هرکی باید خودش راهش یپدا کنه و..مراجع خیلی از حرفها رو
بخاطر برخی مسائل مثلا سیاسی نمیگن و..."
منم گفتم وقتی ی چاه مقدس بشه چیزی جز این انتظار نمیره؛ اسمش پرسیدم و
گفتم تا فردا شکواییه مینویسم حراست و کمیته انضباطی بیان جمعش کنند
واقعا چی میخوایم تحویل آیندگان بدیم خدا داند
اوفففففففففففففففففففففففففففف
سلام بچه ها
برام دعا کنید بچه ها یه مشکل خانوادگی برام پیش اومده کل ذهنمو درگیر کرده
شمارو بخدا دعا کنید حل شه
الان ۱۰ روزه پاکم شکرخدا ولی این مشکل زندگیمو بهم ریخته اصلا یادم رفته پاکیمو
بچه ها فقط دعا کنید مشکلم حل شه
فقط دعا
یا حق
(1392 ارديبهشت 6، 17:46)همای رحمت نوشته است: [ -> ]رفتم غلط هام را بررسی کردم
دیدم بیش از 70 درصد غلط هام بی دقتی هست مثلا ضرب در 10 نکردم یا 3 منهای 1 را نوشتم 4...
رفتم با مامانم صحبت کنم ببینم برای حل مشکل چی کار باید کرد
می گه حالا سازمان سنجش براش فرقی نمی کنه بی دقتی هست یا کمبود سواد.... به حای راهنمایی جواب سربالا می ده...
دعوام شد.
دعوا نه چون دوست ندارم صدام را ببرم بالا کشیدم کنار ولی با اعصاب داغون....
عربی می خونی می گه چرا زبان نمی خونی زبان می خونی می گه چرا عربی نمی خونی...
حاظرم برم ... درس بخونم ولسی شیراز نباشم.:smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
عامو
یه چی بهت بگم ؟
یه ماه بری .... دور از مادرت باشی حرفتو پس میگیری!
(1392 ارديبهشت 6، 17:46)همای رحمت نوشته است: [ -> ]رفتم غلط هام را بررسی کردم
دیدم بیش از 70 درصد غلط هام بی دقتی هست مثلا ضرب در 10 نکردم یا 3 منهای 1 را نوشتم 4...
رفتم با مامانم صحبت کنم ببینم برای حل مشکل چی کار باید کرد
می گه حالا سازمان سنجش براش فرقی نمی کنه بی دقتی هست یا کمبود سواد.... به حای راهنمایی جواب سربالا می ده...
دعوام شد.
دعوا نه چون دوست ندارم صدام را ببرم بالا کشیدم کنار ولی با اعصاب داغون....
عربی می خونی می گه چرا زبان نمی خونی زبان می خونی می گه چرا عربی نمی خونی...
حاظرم برم ... درس بخونم ولسی شیراز نباشم.:smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
سلام
اهورا خان توصیه میکنم نه عربی بخونین و نه زبان...یه ذره املا کار کنین
.....
هیچ وقتم از این حرفا نزنین...قول میدم ماه اولی که از خونه دور شین حاضرین هر کاری بکنین که برگردین پیش خانواده تون.....
زندگی توی شهر غریب...اونم تنهایی...واقعا سخته....خیلی سخته....
(1392 ارديبهشت 6، 22:50)undefined نوشته است: [ -> ]زندگی توی شهر غریب...اونم تنهایی...واقعا سخته....خیلی سخته....
ها اينو راست گفتي،
كلا چهار پنج ماه دووم آوردم.
یه چی بگم
خیلی نامرده
اول یه مدت از راه خ.ا عذابم میداد
بعد دید نمیتونه
رفت سراغ یه چی دیگه که از لحاظ فکری داغونم کرد
حالا دید از اوون طریقم نمیتونه
رفته سراغ نمازم
همش همه نمازام قضا میشه
ولی از این راهم نمیتونه
من شکستش میدم
شیطونه عاشغال
حالتو میگیرم
این نبرد همچنان ادامه دارد
بچه ها شمام حواستون باشه از کجا وارد زندگیتون میشه
از یه جا که وارد بشه باز میتونه به جاهای دیگه هم رخنه کنه هاااا
اوون هیچ وقت ناامید نمیشه و یه راهی پیدا میکنه ما باید حواسمون باشه و موچشو بگیریم
تا دیگه ازمون نا امید شه
ولی برای من هر وقت میاد منطقی صحبت می کنه می بینم حق داره
نه برای خ ا ها
نه
کلا هرچی می گه منطقیه
از شرایط زندگی و اینده نامعلوم و داغون (داغونیش خوب معلومه) تا کلی حرف و حدیث دیگه
قشنگ برای نا امیدی و داغون شدن روحیه دلایلش ته منطقه
یه س.ال:
کیا به اینکه این دنیا هرکاری بکنی( به جز اون دنیا) عاقبتشو میبینی،اعتقاد دارن؟
(1392 ارديبهشت 7، 1:14)darling نوشته است: [ -> ]یه س.ال:
کیا به اینکه این دنیا هرکاری بکنی( به جز اون دنیا) عاقبتشو میبینی،اعتقاد دارن؟
من...
راجع به من درسته
یعنی اگه دل یکیو بشکونم خدا آسفالتم میکنه
ولی اگه یکی دل مارو بشکونه موکول میشه به اون دنیا
کلا آدم بدبختیم...
(1392 ارديبهشت 6، 17:46)همای رحمت نوشته است: [ -> ]رفتم غلط هام را بررسی کردم
دیدم بیش از 70 درصد غلط هام بی دقتی هست مثلا ضرب در 10 نکردم یا 3 منهای 1 را نوشتم 4...
رفتم با مامانم صحبت کنم ببینم برای حل مشکل چی کار باید کرد
می گه حالا سازمان سنجش براش فرقی نمی کنه بی دقتی هست یا کمبود سواد.... به حای راهنمایی جواب سربالا می ده...
دعوام شد.
دعوا نه چون دوست ندارم صدام را ببرم بالا کشیدم کنار ولی با اعصاب داغون....
عربی می خونی می گه چرا زبان نمی خونی زبان می خونی می گه چرا عربی نمی خونی...
حاظرم برم ... درس بخونم ولسی شیراز نباشم.:smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell::smiley-yell:
تا ادم یه نعمتی رو داره قدرش رو نمی دونه
من الان دو ساله از خانوادم دورم. الان وقتی تعظیلاتی میشه که میرم می بینمشون قدر می دونم. اصلا حتی سعی می کنم سر هیچ مساله ای ناراحتشون نکنم. قدر لحظات و روزاتو بدون که بر نمی گردن
بچه ها من یه مدت باید برم از کانون...
باید برم سراغ درسا
ولی نمیتونم کانونو ول کنم...
یکی کمکم کنه!