بیب بیب بییییییییب .
برین کنار که من اومدم .
سلام
از دیروز که توی سایتتون عضو شدم کلی روحیه ام بهتر شده .
اول از همه از دوستی (فکر کنم
davoodgt) که توی وبلاگش به اینجا لینک داده بود و باعث شد من با سایت آشنا بشم تشکر میکنم.
دوم از همه پستهای این تاپیک خیلی بود و من فقط چهار پنج صفحه ی اول و آخرش را خوندم .
داستان من ! اینطوره که :
اولین باری که این کار را انجام دادم یادم نیست . یعنی مال خیلی وقت قبل از بلوغم بود . نه می دونستم اسم این کار چیه نه میدونستم چرا این قدر کبف میده نه ...... فقط میدونستم کار خیلی بدیه . چند بار هم که مامانم مچم را گرفت کلی منو از این کار ترسوند . پسر فوق العاده مثبتی بودم . حتی از وقتی هفت هشت سال داشتم روم نمی شد توی مجالس زنانه همراه مامانم برم .پنچم دبستان یکی از دوستام فحش هایی که روی در توالتهای مدرسه نوشته شده بود را برام تفسیر کرد و تازه اون موقع فهمیدم که مردها و زنها با هم بجز در ریش و سبیل تفاوت های کوچک دیگه ای هم دارن !
سوم دبیرستان با اینترنت و آویزون آشنا شدم و اولین فیلم چیز عمرم را دیدم .توی همه ی این سالها این عمل زشت را انجام می دادم ولی خودم هم نمی دونم اولین بار این کار را از کی یاد گرفتم . تا اینکه من هم مثل خیلی از جوون های دیگه عاشق شدم !
تمام اخلاق ، رفتار و ... حتی امضا و دست خطم هم تغییر کرد . اون کار زشت هم یک مرتبه گذاشتم کنار. قبلاً فکر می کردم این تغییراتم به خاطر معشوقهام بود ولی الآن متوجه شدم همهی این تغییرات بخاطر این بود که میخواستم تغییر کنم . نه هیچ چیزدیگه . حدود چهار پنج سال این کار زشت را گذاشتم کنار .دختری که دوستش داشتم و فکر میکردم دوستم داره پارسال بهم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم.
دوباره داشتم عوض میشدم . البته این بار بصورت منفی . هیچ وقت فکرش را نمی کردم دوباره یک روز این کار کثیف را بکنم ولی متاسفانه خرداد امسال بعد از گذشت تقربیا پنج سال دوباره .... البته برای خودم بهانهای داشتم .... ولی دلیل قانع کننده ای نبود . یک بار به دو بار و سه بار و منجلاب تبدیل شد. همش میگفتم :
از شنبه دیگه ترک می کنم .
بگذار فلان عید برسه ، بعد دیگه ترک می کنم .
یکباره وقتی از سفر برگشتیم ...
تا ماه رمضون چیزی نمونده ...
چهار روز دیگه شب قدره . اون موقع حتماً ترک میکنم .
شنبه ، فلان عید ، ماه رمضان، شب قدر ، اول مهر ، اول پاییز ..... همهی اینها اومد و رفت ولی من آدم نشدم . چرا ؟
چون قرار نبود آدم بشم. چون نمیخواستم آدم بشم .
این هم بگم که اینکه بعضی از پسرها میگن وقتی میریم توی خیابون چشمون به فلان دختر میافته تحریک میشیم و ... همش حرفه . دلیلی نداره بی اراده بودن خودمون را گردن کس دیگه ای بندازیم . من تا حالا نه نگاه پلیدانه به هیچ دختری انداختم و نه به هیچ دختری اجازه دادم با حرکات و رفتارش بتونه منو تحریک کنه . با جسارت تمام (و البته با شرمندگی) فریاد میزنم که کوناهی فقط و فقط از خودم بوده .
پیشنهادی که برای دوستان دارم هم اینه که قبول کنند که " بعدا ً " هیچ وقت نمیرسه . پس اگه میخوان هر عادت زشتی را ترک کنند تنبلی را بگذارن کنار و از همین الآن یه
یاعلی بگن و شروع کنن .
در مورد راههای ترک هم دو تا ایده به ذهنم رسید :
1. ترک کردن یکباره : این کار را قبلاً امتحان کردم و موفق شدم .اینبار هم از این روش برای ترک این عادت زشت استفاده کردم .
2. روش دوم شاید به نظر خیلیتون مسخره بیاد ولی یه روش ریاضیوار ه که به ذهنم رسید و میخواستم اجرا کنم. فکر کنم جواب هم بده .
یکی از دنباله های معروف در ریاضی دنبالهی فیبوناچی است .
جملات اول و دوم این دنباله عدد یک هستند و جملات بعدی آن حاصلجمع دو جملهی قبلی هستند .
چند جملهی اول دنباله را مینویسم :
1,1,2,3,5,8,13,21,34,55,89, …
جملات این دنباله داری خاصیت جادویی هستند و از جملهی هفدهم به بعد نسبت هر جمله از دنباله به جملهی قبلیش ثابت و برابر 1.618034 است . معماران ماهر از این نسبت به عنوان نسبت طول به عرض پنجرهها برای طراحی نمای ساختمان استفاده میکنند . یه جایی هم خوندم که این نسبت توی بعضی جاهای طبیعت مثل کندوی عسل هم وجود داره .
و اما ایدهی من در مورد استفاده از این دنباله اینه که دوستان بنا به جنبه و ظرفیت خودشون یکی از جملات دنباله را انتخاب کنند و از آنجا به بعد اعداد دنباله حکم فاصله بین تکرار خود ار .... را برایشون داشته باشه .
مثلاً فرض کنیم غضنفر نامی بخواد از این روش استفاده کنه ، غضنفر به خودش اعتماد زیادی نداره ، پس از همون جملهی اول یعنی عدد یک شروع میکنه . امروز که گندش را بالا آورد ، میره تا یک روز بعد .
دومین بار که گندش را بالا آورد ، میره تا دو روز بعد .
سومین بار میره تا سه روز بعد .
چهارمین بار میره تا پنج روز بعد .
پنجمین بار که گندش را بالا آورد ، میره تا هشت روز بعد .
.
.
.
چهاردهمین بار میره تا 377 روز بعد .
پانردهمین بار میره تا 610 روز بعد .
شانردهمین بار میره تا 987 روز بعد .
سی امین بار میشه 832040 روز بعد یعنی دو هزار و دویست سال بعد که تا چند نسل اونورتر غضنفر هم جونم مرگ شدن .
من روش اول را به این روش ترجیح دادم ولی این روش هم میتونه سبک خوبی باشه .
امیدوارم تونسته باشم سرتون را درد آورده باشم و از کارهای بد دورتون کرده باشم .
موفق باشید .
راستی در جواب این پست بگم
(1388 مهر 12، 20:30)tanha نوشته است: [ -> ]بکشید کنار
اومدم تا خودم رو بسازم
نفسس کششششششششش
اومدم تا اینهمه غصه رو بریزم دور
.
.
.
می خوام این چهل روز خودم نباشم
خدا کمکم کن
امروز
روز 12 مهر ماه
تصمیم گرفتم تا جهل روز آدم باشم
کسی هست با من بیاد ؟؟؟
یا تنهایی برم
من هم هستم البته خیلی بیشتر از چهل روز . در ضمن نمی خوام خودم نباشم بلکه برعکس میخوام خودم باشم . اونی که خدا 23 سال پیش تحوبل زمینی ها داد .
موفق باشید .