خدایا کمکم کن بهتر خودمو بشناسم
و مقدمات اون موضوع فراهم بشه و راه حل مشکلو بهم نشون بده و تنها راه حلی که به ذهنم میاد زیاد جواب گو نبود و یه بار امتحانش کردم
خدایا شکرت برای اینکه هرجوری بود با هرسختی و حال بدی که بود رسیدم بهش
هنوزم سختیا ادامه داره ولی به چندماه قبل که نگاه میکنم صد درصد راضیم به رسیدن بهش و سختی کشیدن براش
تا اون پوچی و انتظار
خدایا من فقط به شما اعتماد دارم
اما یه سری حرفا خیلی تلخه
و جبران بعدش هیچ فایده ای نمیکنه
تازگیا از هرکی می رنجم نمیتونم به راحتی بگذرم مخصوصا افراد نزدیک زندگیم
قبلا اینجوری بودم که دو دقیقه بعد حتی یادم نیومد سرچی با طرف مقابلم بحث و ناراحتی داشتیم
اما جدیدا دلمو نمیتونم قانع کنم که چرا طرف مقابل هرچی خواست بهم گفت اونم سر چیزی که حق با من بوده
امروز داشتم تست ریاضی میزدم؛ چک نویس هام رو دراوردم با این متن رو به رو شدم.. بالای صفحه تاریخ ۱۴/۴/۱۴۰۱ زده بود..
[ تو همانی که دلم لک زده لبخندش را؛ او که هرگز نتوان یافت همانندش را..
تو! چه حرفها و معناها پشت این لغت سادهِ دو حرفی جامانده. چه دوستتدارمهایی پشت این "تو" مخفی شدهاند و هیچگاه به زبان نیامدند.
چه ساده "تو" نامیدمت و چه سخت تو بدست آمدی.
اصلا شاید هیچوقت تو را بدست نیاوردم که سخت یا آسان باشد! اصلا شاید همه بدستآوردنهایت، سخت و آسان، در خیالم نقش بسته بودند و هیچگاه در جهان هستی به وقوع نپیوسته بودند!
شاید من را ندیدی. در میان تنهایی که در پیشگاه تو سر تعظیم فرود آوردند من به چشمت نیامدم. به چشمان زیبایت که در حسرت لحظهای که به من بیوفتند و مرا ببینی آسمان را به زمین دوختم و میدوزم. من هنوز در تلاشم تو مرا بیینی و به چشمت بیایم.
فرهاد کوه کند. من برایت دنیا را به هم میریزم. برای لحظهای توجهات هرکاری میکنم.
آه تو چه دوری. چه دستنیافتنی. چه تلاش بیهودهای است تلاش برای رسیدن به تو.
تویی که هیچوقت نداشتمت، اما انگار همیشه و در هر لحظه در کنارم بودی. ]
گوشه صفحه ، به یادگار نوشتم: "امروز با گوشهای از نوشتههایم روبهرو شدم. مجموعه کلماتی که در روزهای سخت و طاقت فرسای تابستان ۱۴۰۱ بر روی کاغد نقش بسته بودند. و چه دلنشین است خواندن نوشتههای خودت. هرچند ساده و غیرحرفهای باشد."
پینوشت: خودم یه لحظه به خودم شک کردم اینطوور خطاب به کی نوشتم اخه...
هیچ مخاطب خاصی نداره..
فقط اون روز ها در نارضایتی و فشردگی برنامهها و سردگمی پیش میرفتن...
اَرَسَم سلام ،
پاییز شده و تو نیامدی ، . . .
امشب شب سرشاری بود، رود از پای صنوبر ها تا فراتر می رفت
عجیب بود گویی نفس کشیدن در پاییز ریه هایم رو پر از هوای عشق می کرد. و مِهی غم انگیز دنیایم را میپوشاند
اَرَسَم میدانی که حساب کتابم خوب نیست ، شمار روز و ماه و سال را ندارم اما . . .
الآن دقیقاً 1682 روز است که از پشت پنجره دزدکی نگاهت نکردم
آخ امان از پاییز .. .
ا
پ ن : آذر بیاد دلِ من خون میشه . . .ر
28/7/1401 آهو
قبلا خدا چند تا از دوستام و ازم گرفت
من همش ناراحت بودم چون میگفتم اینا خیلی برا من مهم بودن... چرا اینا رها م کردن یا وقتایی ک بهشون پیام میدم اینگورم میکنن /نادیده گیری شدید منظورمه/
اما چندین ماه بعد با یکی رفیق شدم ک جای همه اون هارو پر کرد اونم ب تنهایی
خدایا خیلی متشکرم
من بی نهایت ناشکرم...
اما بی نهایت سپاس.
پ. ن: امیدوارم دوستان برداشت بد نکنن
چندیست وقتی تدریس میکنم
نا امیدی رادر چشم دانش اموزان می بینم...
واقعا مقرر بود نا امیدی به دانش آموزان هم برسد؟؟
حنیف عظیمی
خدایا بهمون کمک کن که به خودمون مغرور نشیم و به جای دیدن بدی ها تو وجود افراد دیگه و حس اینکه وای چقد من خوبم و بقیه چقد بدن
مراقب اعمالمون باشیم ، توفیق حفظ ایمان و نبودن جز اکثرهم لا یومنون
و داشتن بصیرت و دانش که جوری غرق تو باطل نشیم که گوشاهامون و عقل و قلبمون قابلیت شنیدن، و درک حق رو از دست بده
نقل قول: فکره سربازی افتادم ،یعنی برم سربازی؟ :)
سربازی جای خیلی خوبیه .
از هر لحاظ رشد میکنی.
اگه هم بری بسیجی فعال بگیری سربازی خیلی خیلی آسون میشه ...
اگه هم که نه تو سربازی یکم اذیتت میکنن ...
یعنی یکم سخت میشه برای خودت کارای سخت و مکان های خطرناک تر
البته فقط یکم مخصوصا اگه بیوفتی ارتش
آسمان ابری ، هوای سرد . پاییز رو دوست دارم چون طبیعت و مردم شهر توی این فصل حس و حال من رو درک میکنن.
سالهاست که از درون سردم ، افکارم یخ زده و در اعماق مه وجود ، حقیقت ماجرا گم شده ....
سالهاست دنبال دلیلی برای زندگی میگردم ، دنبال یک نشونه برای شروع یک بهار اما .... مدتهاست پاییزه و بعد پاییز هم زمستونه ، نه ؟
نمیدونم تحت تاثیرم یا آنقدر تحت فشار بودم که تغییر کردم اما ...شاید... همه چیز .... درست شد
هیچی تو متوسطه دوم واقعا هیچی بدتر از معلم بد نیست
معلم بد تو دوران دهم یازدهم دوازدهم.
ینی بری بشینی سرکلاس
معلم علاوه بر اینکه طوری تدریس کنه ک برا امتحان نهایی و غیر نهایی امادت کنه
برا کنکور اماده ت نکنه
بچه ها معلمی ک علاوه بر مدرسه برا کنکور هم بهت میرسه رو بچسبید
ولی اون ک برا امتحان نهایی فقط این کارو میکنه بپیچونید کلاسش و
چنین معلمی بدرد نمیخوره
تماااام
چی شد معتاد شدم ؟ ....
چرا سال کنکورم درگیر اعتیادم ؟.....
خدایا بعضی وقتا نمیدونم چی بگم یا چیکار کنم
نمیدونم بگم حرفامو به دیگران یا بزارم بمونه تو دلم
میدونم چی فکر میکنید
شاید بگید این بنده ام چقد بی ظرفیته
خدایا کنسل نشه این قضیه خودتون میدونین که چقد دلم میخواد برم
عهدمون برقراره
راضیم به این اتفاق و آمادشم
کاش اون روز سریع تسلیم نمیشدم
ای کاش بخوابم بلند شم همه چی تموم شه ...