نمیدونم چرا اینجوری شد،
دیروز سایت این مشکل رو پیدا کرده بود،
اولش دیر آپ میشد،و آخر شب اصلا باز نمیشد،
خوشبختانه این مشکل هم رفع شد،
امیدوارم دیگه هیچوقت شاهد اینجور مسائل نباشیم.
اره مهدی جان حق با شماست
هم تو سایت نمیرفت هم دیر لود میشه الان هم این مشکل هست کمی دیر باز می شه
باید به مسول سایت صحبت کنیم تا اگر براشون ممکنه سروری که فضا می گرند رو البته اگر ممکنه عوض کنند
از دیشب تاامروز بعد از ظهر این مشکل داشت فکر می کردم کامپوتر خودم خرابه
انشاالله که دیگه این مشکل پیش نیاد من یکی که این 24 ساعته که نمی تونستم بیام تو سایت برام 24 روز بود
mahdi_69
1388 مرداد 12، 20:24
سلام
تنها خانوم شما چرا؟
شما که یکی از الگوهای من تو کانون هستید؟
چند روزه رفتی تو فکرشا !!
حواست باشه !!!
چند روز پیشم گفتی فکرش اومد به سرم!!
خیلی مواظب باش!
حدودا فکر کنم 250 روزه که ترک کردی!
هوای این 250 روزو داشته باش!
خیلی سخته !!
حالا که به قول خودت با زجر کشیدن به اینجا رسیدی !!
تلاش و کوششه خودتو هدر نده !!
بالاخره خودت که یکی از بزرگای کانونی بایدم یه تکنیکایی برای خودت داشته باشی !!
چه طوری این 250 روز و تحمل کردی؟
به همون فکر کن که به من گفتی !!
چی گفتی؟
گفتی که اگه یه شب بخوای بزنی ولی سعی خودتو بکنی که نزنی!فردا صبحش که از خواب پا میشی میبینی پاکی خیلی حال میکنی !!
مگه نه؟
بچه ها کسی از داداشه گلم سایه88 خبر نداره؟
خیلی نگرانشم!!
فکر کنم رفته شهر خودشون!
که نتونسته به کانون سر بزنه!!
ولی با اون اراده ای که من دیدم مطمئنم که تا الان هنوز تو ترکه!!
آخه سابقه ی ترک 1 سالم داشته!!
به هر حال خیلی نگرانشم!!
همیشه می دونستم که یه روز بر می گردم به کانون . الآن در شرایط خوبی اومدم . حدود 2 هفته ای هست که ...
ولی افسوس می خورم که چرا همون دفعه قبل به خاطر کنکور نتونستم سر عهدم بمونم . به هر حال کنکوری که یه غول ازش ساخته بودم تموم شد و الآن اومدم که توی کانون زندگی کنم ...
من همش دارم حسرت می خورم... چرا زحمت این 30 روزم و خراب کردم...
به هر حال دوباره شروع کردم
کاش من هم اراده ی شما رو داشتم...
mahdi_69
1388 مرداد 13، 16:50
ببین یه نصیحت بهت میکنم که از تجربه های خودم بوده منم مثل تو دقیقا بعد از 30 روز زدم!
ولی ترک کردم تا 15 روز!
بعد 10 روز!
دیگه نتونستم خودمو جمع کنم!
باید یه برنامه روزانه برا خودت تنظیم کنی و سرتو به کاری گرم کنی!!
چون واقعا بعد از اون 30 روز ضربه اساسی خوردمو خودمو به سختی تونستم جمع کنم!
حکایت ما مثل یه ماشینی میمونه که خاموش شده بخواهیم هولش بدیم! اولش خیلی سخته و زوره بیشتری میخواد!
ولی وقتی یکم راه افتاد و رو غلطک افتاد راحت میشه هولش داد به جلو!
من با این که الان 2 روزه ترک کردم میخواستم بازم دوباره بزنم ولی یاد اون 30 روز افتادم میدونی چه طوری تونستم اون 30 روز رو ترک کنم!؟
یاده این افتادم که تو اون30 روز وقتی میخواستم بزنم به بعد از اینکه زده بودم فکر میکردم به اینکه یه لذته آنی بوده و بعدش احساسه افسردگی شدید که داشتم به این فکر میکردم که دست از کاره خودم میکشیدم!
الانم وقتی میخوام بزنم یاده اون 30 روز و کارایی که کردم تا تونستم ترک کنم میکنم!
با خودم میگم به فرض که زدی!
بعدش چی؟
احساس افسردگی!
همین!
احتیج به یه کسی دارم که بهم دلداری بده نه کسی که برام فلسفه ببافه
من دلم فلسفه نمیخواد
خودم میدونم ایده آل گرایی آخرش میشه چی!
خودم میدونم واقع بین بودن خوبه
میدونم قدرت انتخاب خوبه
مدونم خوب بودن خوبه
آهای با شماهام
من همه ی اینا رو میدونم
اما نمیدونم چی میخوام!
چی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
مامانم و بابام میخوان یه دختر کامل داشه باشن اما منم مثل همه ی آدم ها بعضی وقتا یه جاهای کارم میلنگه
امروز لنگید
دیروز لنگید اما آخه چرا هیچ کس نبود بهم دلداری بده
همه میخوان منطقی بام
همه میخوان همیشه این من باشم که بهترین تصمیم و میگیرم
همه میخوان من بهترین باشم
اما مگه من چمه؟!
همه=مامان و بابا
همه فقط مامان و بابان
اما ...
خسته نیستم
کلافم
داغونم
فردا باید برم به اون ... ارائه ی کار بدم اما حوصله ی خودمم ندارم
با مامانم دعوام شد
با همه دعوام شد
من دلم آرامش میخواد
دلم آرامش میخواد
دلم...
نمیدنم چی میخواد :(الآن حالم خوبه
اونایی که میانت با انرژی بیان
اونایی که میرن با انرژی برن
اونایی که هستن با انرژی باشن
مهم انرژیه
مهم اینکه من تصمیم گرفتم فردا برم خرید و یه چیز خوب بخرم
بدم شد عیب نداره
بار بعد بهتر میخرم
من سرپام
من محکم وایسادم
فردا هم میرن با اعتماد به نفس کامل برای رئیس گزارش کار هفتگی میدم
من حالم عالییییییییییییییییییییییییییییییهههههههههههههههه
من همیشه فکر میکردم واسه فرار از مشکلاتم باید اینکارو بکنم مثل ناکامی ها مثل نتونستن بر قراری رابطه با جنس مخالف چیزی هم که خیلی اذییتم میکرد این بود که میدیدم من هم مثل بقییه هستم ولی من در هر کاری نمیتونم اما بقییه میتونستن اما مشکل همین بود و من احمق......... خیلی سخته تنهایی ترک کردن اما ما همه با هم هستیم گرچه از هم دوریم ولی طلبمون پیش خدا یکی
(1388 مرداد 11، 14:56)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]سلام پارمیدا
خوشحالم که برگشتی
آواتورت فیلم نداره اگه فیلمش باشه چه با حاله!
مهدی یعنی میگی اینترنتت اینجوری نبوده که الان اینجوری شده؟
بچه ها باید یه کانون ترک فیلم ترسناک با مدیریت من درست کنید ولی انصافا فیلم ترسناک اصل فیلمه ها!
اون فیلمیم که گفتی اسمش خیلی آشناس شاید قبلا دیدم ولی میرم دنبالش ببینم چی مشه!
دیشب یه فیلم دیدم اسمش اره برقی دار بود یارو روانی بود! با اره برقی پاهارو قطع میکرد!:smiley-yell:
بچه ها حال میکنیدا این فیلمارو براتون تعریف میکنم
چرا اسمش پارمیدا خون آشام میشوده!
هه هه هه هه!
از امشب در سینماهای تهران وشهرستانها!