دوستای گلم مرسی از محبتتون
پارمیدا جونم اتفاقا برزخ رو خوندم و برات نظر هم دادم خیلی مطلب قشنگی نوشتی...
باران جون من بهش رسیدم و این جمله ها تلقین نبود واقعا بهش ایمان آوردم...
من حالم خوبه فقط یه کم به دعاهای دلای پاکتون نیاز دارم
(1389 ارديبهشت 13، 14:24)hosein نوشته است: [ -> ]سها خانوم دیدی درست شد اینقدر غصه میخوردی!!!!
بله...از این بابت هم بسیار مسرورم....
اما جداً خیلی بد بود..احساس غریبی میکردم...
بازم از تمام دست اندکاران این پروژه عظیم تشکر و قدردانی میکنم...
در پناه امن یاد خدا،ایام به کام..یاعلی.
وای من بعد از 2 شب زنده داری امروز تا ساعت 3 خوابیدم.من عاشق خوابم ولی متاسفانه درس و کار نمیذارن.24مین روز پاکیم هم تموم شد.برای اولین بار تو زندگیم همت کردمو یه باره ترکش کردم و بیشترین رکورد ترکم همین روزاییه که به خوبی میگذره.ترک این کار که به نظرم بزرگترین دغدغه زندگیم بود انگیزمو برای رسیدن به بزرگترین هدف هام بیشتر کرد.هدف هایی که پیش از این فقط یک رویا بودو اکنون تلاشی دست یافتنی.
سها خانم
شما همیشه سها خانمی
چه با این اکانت
چه با اون اکانت
در باده همان است اگر جام عوض شد
احسان خان جان
همینجوری برو جلو
حتما موفق می شی
ان شاا...
سلام دوستان گلم
لطفا منو راهنمایی کنید
موضوع از این قراره
که من امروز در خونه دوستم بودم پیش داداشش
همون دوستی که ماجراشو براتون تعریف کردم
اون خونه بود اما نیامد پیش من
فکر نمیکنم بدونه من اونجا بودم
منم کم رو داداشش کار داشت منم روم نشد بگم بهش خبر بده
البته فکر نمیکردم خونه باشه
از اینها بگزریم
از داداشش شماره موبایلشو گرفتم
امشب میخوام بهش اس ام اس بدم
لطفا بهم کمک کنید
نمیدونم بعد 2 سال قطع رابطه چجوری شروع کنم
که راوبط خوب بشه
دوستان منتظر راهنمایی تون هستم
داداش ایلیا اول بگو ببینم چی شد که 2 سال پیش ارتباطتون قطع شد؟
تا بعد بگم چجوری شروع کنی ارتباطو...
پسره این دوستت؟
اگه پسره که احتمالا یه جورایی هنوز از اون ماجرا دلخوره
اول بگم شاهد جان ما از هم دل خوری نداریم ما به خاطر داداشش از هم جدا شدیم
هورا جان
من پیش باباشون به عنوان یه پسر منظم با ادب کامل شناخته شده بودم
اونم به پسر بزرگش گیر داده بود که مثل ایلیا باش
اونم از من کینه بچگونه به دل گرفته بود رفته بود خونه گفته بود شما ایلیا رو بیشتر از من دوست
دارید اینم برادرم(همون دوست من)
که ایلیا رو به من ترجیح میده
اونم(دوستم) گفته که من به خاطر تو دیگه با ایلیا حرف نمیزنم
تا دل تو خنک بشه
این کل ماجرا به طور کاملا مفیید و مختصر بود
نمی دونم
هر کاری کردم ،نماز خوندم،قرآن خوندم ...ولی بهتر نشدم
چه کار کنم
فقط دوست دارم بمیرم