(1398 دي 17، 19:48)فرید نوشته است: [ -> ]گاهی وقتها آدم به خوبی حس میکنه که دعاهاش از سقف خونه بالاتر نمیره و خب گله ای هم نیست بنده خوبی نبودم که انتظار استجابت داشته باشم
شایدم اون قدم لازمو برنداشتی براش و فقط دعا کردی
شاید الان وقتش نرسیده و صلاح نیست به دعات برسی
شاید
وشاید
و شاید های زیادی که نه ما میتونیم درکش کنیم و نه میتونیم حکمتشو بفهمیم و حتی متوجه اش بشیم
خدا با صابرین هست
الان چند ماهي هست كه داراى نيمه عمر نصف يك روز و نيم ام، حدوداً ميشه نيمه عمر ٣٩ ساعت
تقسيم بر دو،يعنى عمر كامل ميشه همون ٣٩ ،بعد ٣٩ ساعت كلا از لحاظ روانى تموم ميشم،
نياز دارم هر يك روز در ميان برم كلاس زبانى كه ثبت نام كردم دوباره ٣٩ ساعت شارژ روحى بشم،
اگر نرم كارم تمومه.
همين الان هرچى فكر ميكنم فكرم كار نميكنه،فردا دوباره بايد شارژ بشم،
ويرايش كردم نميدونم درست يا نه!
ویرایش:الان فردای این پسته: fully charged تا جلسه بعدی
داغونم
یه آدم سرتاسر نا امید داغون
خدایا کمک
بعضی اوقات واقعا انرژیم تخلیه میشه و نمیتونم به کسی روحیه بدم..بعضی اوقات میگم اون جوونی که هیچ راهی برای برآوردن نیاز جنسی اش نداره رو من چطور میتونم بهش بگم دووم بیار..رهاش کن..خ.ا نکن..چه جور میشه یه میل غریزی بدن رو که مثل خوردن و نوشیدن یه میل طبیعیه سرکوب کرد و سرکوب کرد و سرکوب کرد..چرا باید انقدر این باید و نباید های مذهبی و محدودیت های اجتماعی دست جوون ها رو ببنده که نتونن به درستی نیازشون رو برآورده کنن..وقتی میبینی با این شرایط اقتصادی پسرها و دخترای بی شماری ازدواج براشون سخت تر شده چطور میتونی بهشون بگی برو ورزش کن تا میل جنسیت بهت فشار نیاره! اینا رو نمیگم که خدای نکرده برای کسی بهونه ای بشه برای سوق پیدا کردن به خ.ا .. ولی واقعا گاهی وقتا عجیب درمیمونم از راه حل ارائه دادن وقتی خودم نمیدونم راه جایگزین چیه..
آقای سوشیانس به نوبه ی خودم بخاطر این حستوون عذرخواهی میکنم و معذرت میخوام.
از امدن و رفتن ما سودی کو ؟ وز بافته ی وجود ما پودی کو؟
در چنبر چرخ حان چنیدین نیکان میسوزد و خاک میشود , دودی کو؟
بنگر به جهان چه طرف بر بستم؟
هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم؟
هیچ
من شمع طربم ولی چو بنشستم
هیچ
من جام جمم ولی چو بشکستم
هیچ!
(1398 دي 20، 3:30)soshians نوشته است: [ -> ]بعضی اوقات واقعا انرژیم تخلیه میشه و نمیتونم به کسی روحیه بدم..بعضی اوقات میگم اون جوونی که هیچ راهی برای برآوردن نیاز جنسی اش نداره رو من چطور میتونم بهش بگم دووم بیار..رهاش کن..خ.ا نکن..چه جور میشه یه میل غریزی بدن رو که مثل خوردن و نوشیدن یه میل طبیعیه سرکوب کرد و سرکوب کرد و سرکوب کرد..چرا باید انقدر این باید و نباید های مذهبی و محدودیت های اجتماعی دست جوون ها رو ببنده که نتونن به درستی نیازشون رو برآورده کنن..وقتی میبینی با این شرایط اقتصادی پسرها و دخترای بی شماری ازدواج براشون سخت تر شده چطور میتونی بهشون بگی برو ورزش کن تا میل جنسیت بهت فشار نیاره! اینا رو نمیگم که خدای نکرده برای کسی بهونه ای بشه برای سوق پیدا کردن به خ.ا .. ولی واقعا گاهی وقتا عجیب درمیمونم از راه حل ارائه دادن وقتی خودم نمیدونم راه جایگزین چیه..
یکم با این تیکه تون مشکل دارم ...
این اهورایی که میبینی که ۷۵ روزه پاکه ، به خاطر عشق به خداوند و کمک های اونه که دووم آورده ...
به خاطر نماز ها و قرآن های روزانشه که پاکه .
این اهورا با اون اهورایی که روزای پاکیش به ۱۴ روز بزور میکشید و بعد از یه مدت کوتاه هی میشکست کاملا فرق داره . فرق اساسی ...
پ ن : نمیگم ۷۵ روز زیاده . نسبت به قبلنم خیلی بهتره .
و باید بهتر تر تر بشه .
خدایا کمکم کن به گناه نیفتم
خدایا شکرت
فکر کنم یه کار خوب انجام دادم
شاید اگر چند سال پیش در خواست امروز را ازم میکردن تو روی خانواده ام وایمیسادم که میخوام قبول کنم
ولی امروز نگاه خدا را روی خودم احساس کردم
خدایا خودتون باشین هیچ کس دیگه را نمیخوام
خدایا بابت همه چی ممنونممممم
(1398 دي 20، 13:19)آبـی نوشته است: [ -> ] پست قبلی من رو به این فکر فرو برد ...
آخرین باری که از انجام این کار عذاب وجدان گرفتم یا احساس کردم گناه وحشتناکی رو مرتکب شدم کی بود..؟
حس غریبیه
نمیدونی الان بخاطر این موضوع باید ناراحت باشی یا نه؟
یعنی دلت سنگ شده یا نه؟
پیشرفت کردی یا پسرفت؟
البته که پسرفت کردم... اما پسرفتهام رو مثل گذشته توی خ.ا نمیبینم
بعضیهاش بیشتر تو عدم برنامهریزی درست و دنبال کردن کارهایی بودن که میتونستم بعدا هم انجام بدم
بعضیهای دیگه بخاطر تصمیمهای اشتباه...
و و و...
و همچنان هم میتونم حس کنم که کار جالبی نیست و باید تا میتونم ازش فاصله بگیرم...
به نوعی گیجِ گیج شدم
گیجِ گیج!
پینوشت:
یادم میاد دوران دبیرستان پسری بود که همیشه فیلمهای مسخرهی شب قبلش رو بلند بلند، برای همه تعریف میکرد.
تو بیشتر زمینهها موفق بود و برعکس. چند ماه از پاکیم گذشته بود و هی میگفتم خدایا این چه عدالتی هست؟
من باید اینهمه فشار تحمل کنم و اون...؟
الان که به اون دوران فکر میکنم به یه کلمه میرسم. تلاش...
کاش توکل در کنار تلاش هم داشتم... ای کاش... شاید الان باورهام انقدر کمرنگ نمیشدن...
سلام
آبی عزیز
تاثیر خودارضایی و پورن برای همۀ افراد یکسان نیست. روی زندگی بعضی از افراد خیلی تاثیر منفی میگذاره، برای بعضیهای دیگه هم تاثیر چندانی نداره و راحت به زندگیشون میرسند و پیشرفت میکنند.
من یه بحران سخت تو زندگیم داشتم که هر روز صبح تا مدت ها که چشممو باز میکردم میگفتم : گریه کن، بشکن، ولی بلند شو و ادامه بده
خیلی وقت بود دیگه این حرف و هر روز نمیزدم ولی این یه هفته هر روز صبحش چشممو باز کردم گفتم گریه کن، ولی روال زندگیتو ادامه بده
چجوری؟ با چه مصیبتی درس خوندم این هفته چه مصیبتی هر روزش و رفتم امتحان دادم..
اکثرمون همین جوری بودیم..هر کسی به یه نحوی حالش خوش نبود..بالاخره آدمیم..
یکسال تحقیق در مورد مهاجرت و تو بحبحه ی بحث با مامان که داشت یکمی کنار می اومد با تصمیمم و ...اتفاق قبلی تموم نشده و یهو این اتفاق و قسم دادنش که فکرشو بیرون کن از سرت...
و تمام باورام و تمام برنامه هام و تمام اعتماد و تمام حسام..اوار شد رو سرم
از طرفی بحث با ادمای اطرافت..از طرفی شک و بد بینی به همه چی
من ادم ساکتی نبودم هیچ وقت..الانم نمیتونم ساکت شم وقتی میگن میتونی توتیر و تلگرام و چی و چی پاک کنی و نبینی و نخونی و اظهار نظر نکنی
مگه میشه؟ چرا حرف هیچ ادمی ارومم نمیکنه؟
چرا هر روز یه چیز جدیدی رو میشه؟ و کلی چراهای دیگه..
این چند روزم یه دستم گوشی و یه دستم کتاب و فکری که اینجا نبود
امروز چشمو باز کردم و خوندم خبر و به دوستم پیام دادم مطمنی ما بیداریم؟ مطمئنی همه ی این اتفاقا الکی نیست؟
اونم گفت کاش خواب بودیم...
این بیت ورد زبونم برای روزهای سخت بود الانم همون روزاست دیگه..؟
شبهاي هجر را گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود...
از خونِ جوانانِ وطن؛ لاله دمیده
از ماتمِ سروِ قدشان، سرو خمیده......
یکی باید ما رو سفت بغل کنه و بهمون بگه همه اینها یه کابوس بوده..بگه سال ها ظلم و ستم وجود نداشته و همه شون "خطاهای انسانی" بوده..بگه میدونی خدا حق مظلوم رو از ظالم زمونه میگیره....بغضامون تو بغلش بشکنه، بهمون امید بده و روزای خوب رو نشونمون بده...
این روزا..
یکی باید...
ما رو سفت بغل کنه...
پارسال همین موقعا بود که توبه کردم و سخت پشیمون شدم ...
اما الان حس میکنم خیلی بهش نیاز دارم
به نظرتون درسته توبمو بشکونم ؟؟؟
شایدم اگه شکوندمش خدا تلافیشو سرم در بیاره
خدایا کمکم کن بنده ی خوبی باشم
(1398 دي 23، 6:22)Toxic Headshot نوشته است: [ -> ]پارسال همین موقعا بود که توبه کردم و سخت پشیمون شدم ...
اما الان حس میکنم خیلی بهش نیاز دارم
به نظرتون درسته توبمو بشکونم ؟؟؟
شایدم اگه شکوندمش خدا تلافیشو سرم در بیاره
خدایا کمکم کن بنده ی خوبی باشم
سلام
بنظرم به کیفی که روزای پاک دارند و عذاب وجدان روزای شکست فکر کنین