چقدر حال الانمو دوس ندارم... حتی حوصله نوشتن تو انجمنم ندارم... فکر نمیکردم لغزش این بار اینقدر حالمو بد کنه... خیلی لغزشای بدتر این داشتم قبلا... ولی خب انگار این مدت خیییلی امیدوارتر شده بودم...
هر وقت حس کردی خیلی ، جایگاهت بالاس این جمله رو برای خودت پلی کن:
پ.ن : چه بسا قرار باشه ، به ضعیف تر از خودت خدمات بدی و خبر نداری
زود قضاوت نکن : )
#جهت_تفکر☕☘
#تلنگر
خدایا تو کمکم میکنی مگه نه ؟؟
چقدر بده کسی حرفتو نفهمه ...
فقط خدا میفهمه حرفمو ...
نمی دونم باید چی بگم ...
خدایا خودت کمکم کن ...
دلم میخواد سر به تن اونایی که تحقیرم میکنن نباشه ...
میخوام زود تر تموم شه ...
دلم میخواد ناگهان تمام وجودم تهی شه از غم ، نگرانی و تشویش ...
حتی به قیمت سکون ...
همه جا شلوغ است و من خواستار آرامش مطلق ...
ای کاش بشود ...
ای کاش ...
چشمانت را ببند و هیچ نگو ...
نه با ذهنت ...
نه با چشمت ...
چشم بدوز به آوای بیهمتای آسمان که در سکوت آرامش غوغا میکند ...
چشم بدوز به دریا ...
می آید و میرود ...
بدون فلسفه ...
آرام ، آرام ، به سمت خودت بیا ...
آرام نفس بکش ...
ای سکوت پر هیاهو ! خاموش باش !!
سعی کردی ک قضاوت نکنی
هیچ وقت ، هیچ کسی رو
اما حالا
میتونی خانواده خودتو قضاوت نکنی؟!!!
حالا علت یه سری حرفا معلوم شد
خودتو برسون بالا
قوی کن خودتو،،،
خودت به فکر خودت باش
دستت باید بره تو جیب خودت
اونا دوست دارن، اما هیچ تضمینی وجود نداره ک این تا اخر باشه
ممکنه همه چیز خراب بشه
فکر کردی تموم شده : )
نه
فقط انقدری قدرت به دست بیار
که اگر هیچ کدومشون نبود
لنگ هیچ کدوم نمونی
درد داره هاا : )
تو ک میدونی اصل کاری ها فراموشتون نکردن
اون روزای سخت کنارتون بودن
اونا حواسشون بهتون هست
نترس
نترس
فقط فرصتو از دست نده
کاش هممون متوجه باشیم که یه کار خیلی کوچیک و به ظاهر بی اهمیت ما در این دنیا میتونه باعث بروز سلسه ای از اتفاقات و احساسات خوب و بد برای دیگران باشه. مثلا رها کردن یه زباله ی کوچک تو طبیعت میتونه سلسله وار کلی آثار بد داشته باشه. نوشتم که اول از همه به خودم یادآوری کنم قبل از هر حرف و حرکتی یکم درموردش عمیق تر فکر کنم
نمیدونم چی بگم. یه زمانی میومدم اینجا و از فشار جنسی و مشکل خود ارضایی مینالیدم .با این که کمرم خم شده بود به معنای واقعی زیر بار این مشکلات. الان که از اون مرحله گذشتم میبینم که این مشکل پیش مشکلات فعلی چه قدی حقیر و کوچک بود . و یه جورایی دلم واسه اون روزها تنگ شده که تمام دغدغه ام انجام ندادن خود ارضایی و خوندن درس برا کنکور بود . از طرفی جای امید داره که با زندگی واقعی رو به رو شدم و مثل فولاد آبدیده میشم . امیدوارم اونقدری فشار نباشه که مثل فولادی که خیلی گرما دیده درصد کربنم بالا بره و تُرد بشم. به هرحال تصیمی گرفتم نمیدونم درست یا غلط اون هم این هست که نتیجه گرفتم رابطه ی جنسیم (حلال) هم انرژی زیادی ازم میگیره و از شادابیم کم میکنه. سر همین می خوام به حداقل شاید هم صفر برسونم. و در عوض اون انرژی رو تو کانال کار و درس و تفکر بندازم . فکر کنم هنر انسانیت در همینه
ممکنه تو وبسایت فعال بشم برای نداشتن رابطه ی جنسی و برنامه ریزی روزانه و گزارشش اگر عمر مجالی بده و توانی باشه . ان شا الله که روزی مثل آبراهام لینکلن بتونم این انرژی خدادادی رو تو کانال درست بندازم
کاش میتونستم یه مدت از همه چیز و همه کس دور بشم
حتی خودم