شکست بچه ها خیلی ناراحتم کرده... :(
اى خداى من و سید من از تو درخواست مىكنم به مقام قدر (و آن قدرت ازلى) كه مقدرات عالم بدان كردى
و به مقام قضاى مبرم كه بر هر كه فرستادى غالب و قاهر شدى
كه مرا ببخشى و در گذرى در همین شب و همین ساعت هر جرمى و هر گناهى كه كردهام
و هر كار زشتى پنهان داشتهام و هر عملى (مستور و عیان) آشكار یا پنهان به جهالت مرتكب شدهام
من نشکستم......فقط دیگه از زندگی بریدم.
دیگه زندگی برام هیچ مفهمومی نداره.
برام تموم شده اس.
وقتي در آغوش زمين قرار گرفتي ، هدفي جز پرواز نخواهي داشت ، دير يا زود همه ي مان پرواز خواهيم كرد ، پروازي به ابديت ، پروازي به عمق عشق و پروازي به كرانه هاي حقيقت.
يا علي
(1391 آذر 2، 21:15)mojtaba pilot نوشته است: [ -> ]وقتي در آغوش زمين قرار گرفتي ، هدفي جز پرواز نخواهي داشت ، دير يا زود همه ي مان پرواز خواهيم كرد ، پروازي به ابديت ، پروازي به عمق عشق و پروازي به كرانه هاي حقيقت.
يا علي
یادش به خیر این شعار گروهمون بود
براي موفق شدن بايد اول باور کنيم که مي توانيم. :13:
چه دل شکستنی؟؟؟
بچه ها ما هدفمون چیه؟
ترک
ترک این عادت
حالا شاید از اول اصلا عضو یه گروه دیگه میشدیم
میگه فرقی می کنه؟
مهم اینه که دست هم گروهی
دست رفیقمون رو بگیریم
و به هم کمک کنیم
نبینیم کسی غصه بخوره
آقا شاهین
آقا مجتبی
آقا محسن
میدونم ناراحت هستین
همگی ما پرواز رو دوست داشتیم و بهش هم عادت داشتیم
اما میدونید چیه؟
ما فکرمون به پاکی باشه..تمرکزمون رو پاکی باشه خیلی بهتره
و اینکه همه تغییرات تو همه مراحل زندگی ادم..حتی تو دنیای واقعی مون همراه با سختی خواهد بود
هیچ تغیییری اسون صورت نمیگیره
دلبستگی هایی بود..میدونم
خود منم مثل شما
اما به این فکر کنین که پاک بودن نباید شرطی باشه... باید تو هر شرایطی فقط برای ترک تلاش کنیم و خودمونو نجات بدیم
گروه وسیله بود
الانشم وسیله است...
بهتر نیست به زندگی واقعیی مون فکر کنیم؟؟ اینکه برای بهتر شدنش باید پاک بشیم...باید بخوایم که پاک بشیم.
باور کنین مدیریت هم جز پاک شدن ما جوونای درگیر...دنبال چیز دیگه ای نیست..
دیوار کشی نداریم..همش واسه اینه که راه ترک کردن ما از جاده خاکی به جاده آسفالته تبدیل بشه
باور کنین
سلااااااااااااااااااام
دلتنگیتون
ناراحتیتون
غمتون
همممشا میفهمم
اما وقتی هدف باور تواناییهاست
وقتی پاکیه
همه چیز وسیله میشه که به هدف برسیم
و خیلی وقتها وسیله ها عوض میشه
اما هدف که عوض نمیشه
باور کنید همه چیز خوب میشه
قراره بهم کمک کنیم
ارامشمونا حفظ کنیم
مقاومتمونا ببریم بالا
اماده رزم با پلیدیها باشیم
پس یا علی را بررای شروع دوباره بگید
سلام
اصلا دوس ندارم انرژی منفی بدم
اما حس بدی دارم این چند روزه
ث
آدمی که داره جون میده اما نمیمیره
کاشکی حداقل بیهوش میشدم
دلم تنگ است ...
پرواز میخواهم
تا كجایش را نمیدانم؟
از زمین و آدمهایش دلگیرم ...
(1391 آذر 3، 23:35)یک مشت خاک نوشته است: [ -> ]سلام
اصلا دوس ندارم انرژی منفی بدم
اما حس بدی دارم این چند روزه
ث
آدمی که داره جون میده اما نمیمیره
کاشکی حداقل بیهوش میشدم
سلام عزیزم خیر باشه
چی شده؟ اگه دوست داری بگو؟
اگرم خواستی، بیام مسنجر با هم حرف بزنیم؟!
(1391 آذر 3، 23:44)رضای 2 نوشته است: [ -> ]شاید به تفریح و خنده نیازی داری؟
به اون که بله
اما هر جابرم همینم حالم عوض نمیشه
(1391 آذر 3، 23:45)سنا نوشته است: [ -> ] (1391 آذر 3، 23:35)یک مشت خاک نوشته است: [ -> ]سلام
اصلا دوس ندارم انرژی منفی بدم
اما حس بدی دارم این چند روزه
ث
آدمی که داره جون میده اما نمیمیره
کاشکی حداقل بیهوش میشدم
سلام عزیزم خیر باشه
چی شده؟ اگه دوست داری بگو؟
اگرم خواستی، بیام مسنجر با هم حرف بزنیم؟!
چیزی نشده واقعا نمیتونم بگم چیزی شده همینه حالم که گفتم
(1391 آذر 4، 2:39)رضای 2 نوشته است: [ -> ]اگه حالت عوض نمیشه شاید از درونت نمی خوای حالت عوض بشه؟ شاید برای اینکه بتونی بخندی باید اون لحظه به غمت فکر نکنی ، لحظه ایی که داری می خندی چیزی جز شادی اون لحظه توی درونت نیستش..
حق باشماست
من کلا تو درونم گم شدم
احساس میکنم وجود خارجی ندارم
مشکل همین جاست نمیونم از خودم بیانم بیرون
(1391 آذر 4، 3:12)رضای 2 نوشته است: [ -> ]خودتو به یه فعالیت اجتماعی که خوشت میاد سرگرم کن .. حرف زدن درمورد موضوعات جالب که طرف مقابلت باهات حرف بزنه چون از توی هر موضوعی میشه یه چیز خنده دار ساخت.. تو رو به خودت میاره .. چون داری غم رو موشکافی میکنی..
فعالیت...!
نمیدونم اصلا مشکل من همین اجتماعه نمیخوام بگم که ادم هستم که ارزا جتمتع میترسه نه اتفاقا خیلی زود خودمو وفق میدم
داداش الکس شاید اینجا بهتر بتونم توضیح بدم براتون
احسای میکنم علرغم همه استعدادا ها یی که تو خودم احساس میکنم و توانایی هام
هیچ وقت نتونستم جالب باشم کلا میگم تو مه کارا؟!
واسه همین خوشم نمیاید الکی خودمو جایی بذور نگه دارم
یکی از فعالیت هایی هم که دوس دارم همین بودن تو جمعو صحبت کردنه
ولی وقتی میبینم باید خودمو بکشم تا بقیه یه پوز خند بزنن ترجیح میدم تو اون جمع نباشم