سلام به همه دوستان عزیز
در تایید حرف امیر علی و خانم حسن یوسف
میخوام بگم
اونایی که کانون رو با جای دیگه عوضی گرفتن بدونن که
افرادی قبلا هم دست به چنین کارهایی زدن و سرنوشت بدی داشتن
توصیه میکنم درس عبرت بگیرن
دوست عزیز کانون محلی برای آرامش روحی و جسمی افرادیه که میخوان خدایی باشن
پس نزارید شیطان به جمع خداییمون رخنه کنه
من فردا دارم میرم مشهد
یادم می مونه همتون رو دعا کنم
موفق باشید
سلام
هادی جان همه رو دعا کن اونایی که پاکن و اونایی که دارن تلاش میکنن تا پاک بشن
منم نمیگم که اون بنده ی خدا کار درستی کرده ولی شما به بزرگواری خودتون ببخشینش اون تازه اومده به جمع ما پس بیاین دیگه این موضوع رو فراموش کنیم شاید با این کارتون باعث بشین اون دوباره بره به سمت خود ار... و خدا هم شما رو نمیبخشه حالا از من گفتن بود چهار روز دیگه عذاب وجدان نگیرین
سلام به همه ی دوستای عزیز،خواهرا و برادرای گلم
دوستان من تازه واردم وتا حالا جمعی چنین صمیمی ندیدم اما از جهتی هم نگرانم.
مگر همه ی ما نشنیده ایم که ابراز و آشکار کردن گناه در نزد دیگران عواقب بد بیشتری از خود گناه دارد؟اگر این درست است(که فکر می کنم هست) پس چه باید بکنیم؟
آیا بهتر نیست که دایره ی پیام و کامنت گذاشتنمونو با اون تطبیق بدیم؟ البته گفتم از لحاظ جو و فضای صمیمی و نسبتا پاک کانون محیط مناسبی برای انگیزه گرفتن و ادامه دادن است،اما مشکل به محدوده ی روابط برمی گردد.
راستش من که 6 روزه عضو شدم به شدت وابسته شدم!!
لطفا نظر بدید که چیکار کنیم؟
داداش مصمم عزیزم (یا خواهر گلم) به نظر من حرفات کاملا درسته ، متاسفانه یا خوشبختانه بحث خ ا بین دوستان تا اون جایی که من اطلاع دارم امری عادی شده یعنی مسئله ای نیست که بخوایم از اون به عنوان یه مورد خجالت آور نگاه کنیم چون همه گرفتار این معضل هستیم یا بودیم اما نکته ای میمونه که به نظر من حائز اهمیته (و اگرچه بسیار کلیشه ای شده)
همه ی ما واسه یه هدف اومدیم ،
واسه پاک شدن
اگر موقعی که من تو کانون اومدم ، محیطی صمیمی و گرمی وجود نداشت شاید تصمیمی برای ترک نمی گرفتم
وابستگی که تو کانون وجود داره دو وابستگی مجزاست ،
یکی وابستگی که اتفاقا همین چند روزه بحثش تو صفحات قبلی مطرح بود ، از نوع منفی که هم مدیران سایت و هم بچه های اینجا برخورد خوبی با این مسئله دارن
به قول الی اگه درددلی میمونه که باعث کدورت نشه میتونی با جنس موافق خودت مطرح کنی تا موجب وابستگی که دردسر آور باشه نشه
اما اکثر بچه ها به خود کانون وابسته ان به محیطی که داره و اتفاقاتی که واسه بچه ها میفته ، سرگرمی ، سوتی ، روزشمار پاکی و...
همه ی اینها کانون رو به محیطی جذاب تبدیل کرده که وابستگی به اون پیامد منفی نداره ، همه بچه هایی که به کانون علاقه دارن برای رشد کانون تلاش می کنن و در برابر رشد علف هرز در این باغچه ی دوستی ایستادگی می کنند
پیشنهاد من اینه که به کانون به چشم محیطی دوستانه برای هدفمون نگاه کنیم
امیدوارم که وابستگیت چاشنی پاکی رو برات به ارمغان بیاره
موفق باشی
وای چه غلمبه سلمبه و خوشگل حرف زد این پرشان هرکی این پست تشکر نکنه ... اس
منم کانونو دوس دارم ای جا رم ول نمی کنم تا پاک شم.امیدوارم همتون پاک شین.
منم دیگه این جا جیکم در نمیاد ...
حرف می زنم هزار تا برداشت ازش می شه !!! آقا برداشت آزاد ممنوع
باید با اراده بجنگیم و مبارزه کنیم و حتما هم به زندگی شیرین و پاک در این دنیا و آخرت می رسیم.انشالله.
سلام به همه دوستای مهربونم
درسته ابراز گناه گناهه اما به نظر من همه کسایی که امدن اینجا عضو شدن همه از زشتی کار خود خبر دارن و همه یک آرزو دارن . من خودم از تک تک روزهای آینده وحشت دارم که نکنه دوباره شیطون گولم بزنه و این گناه کبیره در نظرم عادی بیاد و تمامآرامشمو به 2 ثانیه هوس بفروشم اما تمام دلخوشیم از این به بعد در این مواقع به اورژانس کانونه. می خواهم دهن شیطونو سرویس کنم که عمری دهنمو سرویس کرده و به حالم خندیده . قبل از اینکه با این سایت آشنا شم همیشه با خودم می گفتم کاش همچین وبلاگی وجود داشت و الان مطمئنم همه ما با کمک هم می توانیم ازاده زندگی کنیم و خودمونو از بند شیطان واسه همیشه رها کنیم .
بازم سلام.
امیدوارم نیرومند تر از همیشه مشغول مبارزه نه تنها با این آفت خانمانسوز(که در مقایسه با آفات و دیگر بلایای فردی و اجتماعی گاهی کوچک جلوه می کند) بباشید بلکه به قول آقا مسعود که حدیثی رو از حضرت (ص) نقل کردن، در تمام طول زندگیمون و در کشمکش بین خوبی و بدی چه در درون خودمان و چه در بیرون و جامعه با مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر برای حرکت در مسیر رضای خدای مهربان و سعادت خودمون و بقیه ی انسام ها تلاش کنیم.
(مجاهدت همونطور که می دونید یعنی با تمام قوا و از تمام جهات تلاش کردن برای تسلیم نشدن در برابر نفس و بلکه تسلیم کردن آن)
این از آرزوی خیرم برای همگی و خودم،اما از نظرات دوستای عزیز پرشان، مسعود، آخر دنیا تشکر می کنم.
درست است که هدف ما یکی است که خیلی هم مبارک است اما خوب بودن هدف که وسیله را مجاب نمی کند.اشتباه نکنید منظورم این نیست که کانون وسیله ی خوبی از تمام جهات نیست، نه.به خودم که نگاه می کنم علاوه بر این درد هزاران درد و مرض پیدا و ناپیدای دیگر هم دارم که بعضی از آنها بسیار بزرگتر ازین موردند.گرچه اصل باید بر حسن نظر باشد اما نمی توان این مشکلات(دروغگویی؛ غیبت, بی ناموسی از هر جهت، تجسس و جاسوسی، مسخره کردن و لقب دادن و ...) را در دیگر افراد این جامعه نیزنمی توان انکار کرد حالا با درجات و مراحل متفاوت.خوب در این صورت اگر ما نخواهیم که جمیعا و از تمام جهات مشغول مبارزه ای بی امان با تمام تمایلات نفس شویم،انوقت است که محیط پاک و پر از صفا و خیر کانون را هم خراب می کنیم.
دوستای گلم قصد نصیخت و روده درازی ندارم ، فقط می خواهم نگرانی هایم را عمیقا بفهمید.
1-مشکل ما فقط این مورد خ ا نیست
2-هر چیز حتی خوب که به صورت وابستگی در آید گاهی نتیجه ی بدی می دهد.
3- مهمترین راه مواظبت از خودمان و کانون کنترل و تحت نظر داشتن افکار و اعمال و گفته ها و نظراتمان است
بیایید صمیمانه و صادقانه مواظب هم خودمان باشیم و هم دوستامون و هم کانون
بازم ببخشید
سلام
خیلی بی تحرک شدم قبلا حداقل روزی 1 ساعت میومدم توی کانون ولی الان دو روزه که نیومدم توی کانون
دیگه میخوام یه ذره مثل قبلا بشم ، با تحرک
ما اگه بمیریم هم کسی یادمون نمیکنه
من مرد تنهای شبم
تا بعد ؛ یا علی
ای خدای بزرگم ،
چقدر خوب می بود که دمادم حضورم در دنیا وجود نازنینت را درک می کردم.حتی اگر به
واسطه ی اظهار محبتی صادقانه و بدون انتظار پاداش به کسی می بود که نه او را دیده ای و نه می شناسی.
حتی اگر به خاطر قطرات اشکی می بود که بی اختیار از چشمان منتظرم برای تنهایی کسی فرو می غلطیدند.
حتی اگر به خاطر لبخندی می بود که از دیدن کودکی لبریز از شوق دانستن بر لب می نشست. حتی اگر به خاطر
تلاشی هر چند بی ثمر اما دلسوزانه برای نشان دادن مهر و عطوفت تو به هر که می توانم. کاش دمادم
حضورم در دنیا وجود نازنینت را درک می کردم.
خدای عزیزم،
کاش می توانستم و در نهایت عجز از تو می
خواهم که برایم مقدور سازی که نخست با گریه های دوری از تو وجود تشنه وترک خورده ی روحم را سیراب
کنم وآنگاه بتوانم نیاز دیگران به محبتت را درک کرده و برآورم.