دیگه خداییش خودم خجالت میکشم بیام ناله کنم...
زندگی همینه...
چه بخوام چه نخوام دو تا از رفیقایه صمیمیم تو فاصله 3سال مردن
چه بخوام چه نخوام اونی که میخواستمش پرید مال من نشد...
چه بخوام چه نخوام باید ترک کنم
باید کنکور قبول شم و شغلمو نگه دارم
اگه نشدم درک... میرم دفترچه میگیرم برای سربازی
ولی ناله بسه دیگه
اگه یکی انقدر پیشم ناله میکرد میزدم لهش میکردم
حالا دم خدا گرم که لهمون نکرد و گوش کرد...
نه این که حالم خوب باشه ها نه ولی باید کنار بیام باهاش
اخه این که نشد زندگی...صبح و ظهر و شب گریه
فقط بچه ها برام دعا کنید تو رو خدا
اوضاع معدم داغونه باز خونریزی کرده تو این چند وقت
دمتون گرم که تو این مدتم تحملمون کردید...
مرسی.
سلام
من چند روز بشتر نیست به جمعتون پیوستم
تنها مشکل من تنهایی , دوستام ترکم می کنن و میگن تو بداخلاقی و با حرفات مارو ناراحت می کنی , اما من فقط واقعیت رو میگم چیزی که حقیقتا وجود داره قبول دارم که رکم اما همیشه پیشبینیم از آینده درست در میاد
مثلا به یکی از دوستای دانشگاه م گفتم 20 واحد برداشتی نمی تونی همش رو پاس کنی یه کم کمتر بردار , حالا هرترم 20 واحد برمیداره و فقط 12 تا14واحدپاس میکنه یا میفته یا نمیره امتحان بده
من قصدم کمک بهشه ولی بامن قطع رابطه کرده
حالا من باید چی کار کنم مثل آدمای چاپلوس دروغکی بگم همه کارات درسته؟
فیروزه خانوم من اگه جای شما بودم بهش میگفتم برنامه ریزی کن تا بتونی همه درساتو پاش کنی چون 20 واحد سنگینه
در ضن به نظر من ذهن ادم رو هر چی ازش استفاده باشه باز می بینی بیشتر جا داره
در واقع
همون حرف رو می زنی
اما با لحن و بیان مناسب
شما ماشالله خودت خوب و عاقل و بالغی
بیشتر تو یح نمی دم خودت پیداش کن
اقا محب انشاللله حل میشه همه چی
یه منجات خمسه عشر هست توی مفاتیح صفحه200 تقریبا
از اونا منجاتی ک با دلتون سازگار تره رو پیدا کنید و بخونید
من از مناجات راجین خوشم اومد
میگه خدایا من گناهکارم امزشونم ناراحتم اما میدونم تو لطفت زیاده و بهت امیدوارم
انگار اب رو اتیش دلم بود
(1392 ارديبهشت 18، 22:55)azadam نوشته است: [ -> ]معجزه
واژه ای که من هنوزم درکش نکردم
دیشب یه معجزه برام اتفاق افتاد
واقعا معجزه بود
ولی چرا؟
نمیدونستم کجا باید معجزه رو بگم
جایی هست برای گفتنش اصن؟
ولی من اینجا میگم
ما یه دوش خیلی بزرگ تو حمام داریم که چون خیلی سنگینه وقتی وصلش میکنی و میخوای زیر دوش بری، باید حواست باشه نیوفته ( یه چند باری افتاده رو شونم که خیلی درد داشته)
سقف حمام ما رنگ شدس!
زیر دوش نشسته بودم غافل از این که این دوش لغه و میوفته، دقیقا مرکز سرم با مرکز دوش یکی بود
یه دفعه یه چی مثل یه سنگ به بزرگی گردو حس کردم افتاد رو سرم، افتاد رو سرم و خیــــــــــــــلی درد گرفت، دقیقا وسط سرم
همون لحظه بالا رو نگاه کردم دیدم دوش لغ شده و داره میوفته، سریع پاشدم گرفتمش
دست زدم به سرم، یه ذره خرده سنگ رو سرم بود
سنگ از کجا افتاده بود؟
سقف حموم ما رنگ شدس آخه سنگ از کجا بود
دیواراش کاشی
از دوشم که ....
وقتی به این موضوع فکر میکنم واقعا درک نمیکنم خودمو، زندگیمو
چرا باید این اتفاق بیوفته
سنگ از نمیدونم کجا بیفته که من حواسم جمع شه برم دوشو بگیرم
مگه من کیم؟؟؟
و خدا هست هنوز؟!
دلم گرقت....
منم چند ماه پيش تو زلزله خدا جونم را نجات داد خاطرش را گفتم.ويديوپروژكتور افتاد ...
اما من 0قدر ناشكري كردم.
.....
خدایا
باز این امتحانا اومد
برم خودمو بکشم
راحت شم
.
.
بچه ها چجوری خودمو بکشم؟
دار بزنم؟برق وصل کنم؟ کدومش؟
یه راه بگید که سریع خلاص شم...بدون درد و عذاب
واااااااای خدایا
پروژه هام هم مونده
(1392 ارديبهشت 18، 22:55)azadam نوشته است: [ -> ]معجزه
واژه ای که من هنوزم درکش نکردم
دیشب یه معجزه برام اتفاق افتاد
واقعا معجزه بود
ولی چرا؟
نمیدونستم کجا باید معجزه رو بگم
جایی هست برای گفتنش اصن؟
ولی من اینجا میگم
ما یه دوش خیلی بزرگ تو حمام داریم که چون خیلی سنگینه وقتی وصلش میکنی و میخوای زیر دوش بری، باید حواست باشه نیوفته ( یه چند باری افتاده رو شونم که خیلی درد داشته)
سقف حمام ما رنگ شدس!
زیر دوش نشسته بودم غافل از این که این دوش لغه و میوفته، دقیقا مرکز سرم با مرکز دوش یکی بود
یه دفعه یه چی مثل یه سنگ به بزرگی گردو حس کردم افتاد رو سرم، افتاد رو سرم و خیــــــــــــــلی درد گرفت، دقیقا وسط سرم
همون لحظه بالا رو نگاه کردم دیدم دوش لغ شده و داره میوفته، سریع پاشدم گرفتمش
دست زدم به سرم، یه ذره خرده سنگ رو سرم بود
سنگ از کجا افتاده بود؟
سقف حموم ما رنگ شدس آخه سنگ از کجا بود
دیواراش کاشی
از دوشم که ....
وقتی به این موضوع فکر میکنم واقعا درک نمیکنم خودمو، زندگیمو
چرا باید این اتفاق بیوفته
سنگ از نمیدونم کجا بیفته که من حواسم جمع شه برم دوشو بگیرم
مگه من کیم؟؟؟
و خدا هست هنوز؟!
بچه ها بدویید بیایید یکی از اولیاء الله ها رو کشف کردم
خدا رو شکر که به خیر گذشت
بیشتر مواظب باشید
حسین جان ، از قدیم میگن خیال خوب خوبه ، پس سعی کن با عشق و حوصله با امتحانات رفتار کنی ، بلفرض هر قرار باشه صد در صد بد بدی یا بد بگذره ، این که ببینی با روحیه خوب و خوش خیالی گذروندیش که بهتره ! ،
ببین چه لذت ها و عشق ها و چیز های جالبی توی امتحان ها هست ، باشون بازی کن ، با حوصله ، میگن کسی سنگ بزرگی رو میخواست تکون بده از هول و بزرگیش هر چی زور میزد نمی تونست ، ولی بعدش وقتی با یه چوب اروم آروم و با حوصله و با عشق کم کم تکونش داد تونست جابجاش کنه ، کوه رو اینطور میکنن ، این که میگن امام حسن و امام حسین کوه های صبر و استقامت بودند یعنی این .
(1392 ارديبهشت 19، 6:27)فیروزه نوشته است: [ -> ]سلام
من چند روز بشتر نیست به جمعتون پیوستم
تنها مشکل من تنهایی , دوستام ترکم می کنن و میگن تو بداخلاقی و با حرفات مارو ناراحت می کنی , اما من فقط واقعیت رو میگم چیزی که حقیقتا وجود داره قبول دارم که رکم اما همیشه پیشبینیم از آینده درست در میاد
مثلا به یکی از دوستای دانشگاه م گفتم 20 واحد برداشتی نمی تونی همش رو پاس کنی یه کم کمتر بردار , حالا هرترم 20 واحد برمیداره و فقط 12 تا14واحدپاس میکنه یا میفته یا نمیره امتحان بده
من قصدم کمک بهشه ولی بامن قطع رابطه کرده
حالا من باید چی کار کنم مثل آدمای چاپلوس دروغکی بگم همه کارات درسته؟
تبریک میگم ، خیلی خوبه آدم بی ریا باشه و با صدق و صفا خوبی دوستش رو بخواد ،
این یه مرتبه از اخلاصه ،
ولی مرتبه بالاتر و جامع تر اخلاص و یک رویی هم هست و اینه که خدا میگه :
هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن ...
میگه خداست که اول و آخر و ظاهر و باطن هست ،
شما توی این یک رویی و خلوصتون اسم باطن داشتین ولی مرتبه بالاترش اینه که ظاهر هم باشین . ،
یعنی حتی علاوه برا ین که باطن صادق و خالصی داشته باشین ،
ظاهر خوبی هم داشته باشین و اون باطن رو قشنگ ظاهر کنین ،
...............
برای همین توی اسم ظاهر شما باید سعی کنین که تا میشه بقیه رو حتی اگه حرفتون صدق هست نرنجونین ، و تا میشه شخصیت و رفتارتون رو برای بقیه به بهترین شکلی که میتونین ظاهر کنین ،
اگه نیت این باشه ، این اخلاصه و با صفاست ، این ریا نیست ، البته این مرحله بعد از خالص شدن و صفا داشتن توی باطن هست .
...........
این که ادم سعی کنه رفتار هایخارجیش خوب باشن طوری که بقیه خوششون بیاد ، تا اون جا که میشه (نه این که بنده رضایت و خوش اومدن این و اون بشه ) بلکه هر چیزی که میدونه مال خداست و الهی هست و توش خالصه سعی کنه اون رو به بهترین نمایش ظاهر کنه ، این هم یه مرتبه از اخلاص و توحید هست ...
نه به وقتی که هر دو دقیقه گوشیتو چک می کنی و هیچ اس ام اسی نداری:11:
نه به وقتی که بعد کلی ساعت یه نگاه میندازی و بازم هیچ اس ام اسی نداری
سلام
باز خوبه اجي تو يك هپي بهت اس ميده
من كه يك هپيم ندارم تا بهم اس بده :11:
سلام به همه
خیلی حالم بده...
نتونستم خودمو کنترل کنم و شکستم...
بدجوری بهم ریختم
آخه کلی روزام تباه شد...
اصلا حس هیچ کاری رو ندارم...
میترسم دیگه نتونم خودمو جمع و جور کنم و دوباره بدبختی های گذشته ام تکرار بشه...
آخه بابت این کار خیلی چیزها رو از دست دادم...
داشتم خوب میشدم که دوباره به این بیماری مبتلا شدم..
از همه معذرت میخوام..
اصلا نمیدونم چی میگم
انگار دوباره تو چاه ضلالت سقوط کردم..
ببخشید......
(1392 ارديبهشت 20، 16:15)mahdi950 نوشته است: [ -> ]سلام به همه
خیلی حالم بده...
نتونستم خودمو کنترل کنم و شکستم...
بدجوری بهم ریختم
آخه کلی روزام تباه شد...
اصلا حس هیچ کاری رو ندارم...
میترسم دیگه نتونم خودمو جمع و جور کنم و دوباره بدبختی های گذشته ام تکرار بشه...
آخه بابت این کار خیلی چیزها رو از دست دادم...
داشتم خوب میشدم که دوباره به این بیماری مبتلا شدم..
از همه معذرت میخوام..
اصلا نمیدونم چی میگم
انگار دوباره تو چاه ضلالت سقوط کردم..
ببخشید......
نه داداش سقوط نکردی
یه لحظه از راه منحرف شدی. ولی همین الان تصمیم بگیر که برگردی تو جاده
مطمئن باش میشه همه چی رو درست کرد امید به خدا. اصلا نگرانش نباش