هر دفعه ک خا میکنم سرزنشگر درونی تا یه روز ولم نمیکنه
ی سرههم میگه چرا این کارو میکنی
مثل آدم باش دیگه
بشین سر جات دیگه
انگار یکی با شمشیر بالا سرم ایستاده هر چی ک نخواد و انجام ندم اون شمشیر ه میاد
خیلی افسردم دگه چیزی شادم نمی کنه
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید؟؟
پ ن : جور دیگر باید زیست
خوشبختی: میزان رضایت در لحظه، .
بدبختی : میزان نا رضایتی در لحظه
. . . شادی ، غم . . . همش نسبیِ
به دیدگاه وابسته است.
این غر غرا و ناله ها و شکایت از روزگار و فلان و بهمان . . . .
دواش اینکه چشم هارا باید شست.
از کسایی ناراحتم ولی
ی تمرین روانشناسی بود برا کسایی ک ازشون تنفر داریم یا ناراحت هستیم ارزو خوب میکردیم
یادمه باعث شد پاکیم یمدت بره بالا.
اینجا هم مینویسم:
اقای مرد مقاومت: امیدوارم تو زندگیت موفق باشی و به هر چی ک میخوای برسی و یه فرد بالغ بشی
بالغ بودن خیلی امتیاز بزرگیه کاش منم داشتمش
اقای صادقین: امیدوارم زندگیتون پر شادی باشه
سرباز گمنام: امیدوارم فرد موفقی بشی و ب عزت نفسی آهنین برسی
کینگ امیر: امیدوارم از تنهایی و سردرگمی بربیای ی پسر ۲۵ ساله ب من گفت تو این بازه سنی فقط وفقط ب خودم اهمیت بدم... و تموم احساسات و بزارم کنار
پس برات ارزو دارم فقط ب خودت اهمیت بدی ب رشد خودت
و انرژی روانی ت سالم شه
+ کارما مثبت
خانم ایرانا: امیدوارم ب اهدافتون برسید و موفقیت زیادی کسب. کنید....
اقای...........:
خانم......:
اینجا رو برا هر کسی ک ناراحتم ازش و حضور ذهن ندارم مینویسم
امیدوارم همتون چ اون کاربران بالا چ شماها هر چه سریع تر به پاکی برسید
ولی اینکه من برسم به پاکی خیلی ازم بعیده... فکر نمیکنم...
ولی شماها برسید
چون شایسته تر میشید
و من اینو میخوام
ارزشمند ترـ..
مهم تر...
و امیدوارم زندگیتون
همیشه خوش
باشه
.
بدرود
۲۶ مهرماه 1401
ساعت ۱۵:۳۳
سلام من یه کم استرس دارم چی کارکنم؟
یه تفنگ میخوام که مستقیم شلیک شه تو مغزم
از چی گلگی کنم، یقه کیو بگیرم سر کی غر بزنم...
دیگه تا کی باید حالم بد باشه تا کی دردا تو سینم بمونه، روزای خوش کجاست، چرا بدتر میشه بهتر نمیشه، چرا من انقد داغون شدم، چرا دلم مرگ میخواد، دلم ادامه دادنو نمیخواد چرا سه ماه حالم بده ده روز یه کوچولو خوب بشم دوباره 3 ماه بعدی داغون تر از سه ماه قبلی،
انقدر الان حالم بده و فشار رو مغز و روح و روانمه که دلم میخواد برم به مادرم بگم برام وقت مشاوره بگیره،
اما حالم ضد و نقیضه الان بدترین حالو دارم ولی فردا ک بشه، حاضر نیستم یه قدم بر دارم برا درمان و مشاوره رفتن، و میگم ک من خوبم اصرارم برا این میشه ک من خوبم مشکلی ندارم و اصلا زیر بار نمیرم ک بخوام برم مشاوره، اما الان طوریم ک با این ک خونه تاریکه و همه خوابن، انقد فشار رومه دلم میخواد داد بزنم بزنم تو سرو کله خودم تا بفهمن چ حالی دارم، برام وقت مشاوره بگیرن، داد بزنم بگم من دارم میمیرم اگه بچشون هستم برا پدر مادرم مهم هستم از نون شب واجب ترم دارم دق می کنم دارم میمیرم انقد حاله روح و روانم بده
(1401 مهر 27، 0:13)KingAmir نوشته است: [ -> ]انقدر الان حالم بده و فشار رو مغز و روح و روانمه که دلم میخواد برم به مادرم بگم برام وقت مشاوره بگیره،
اما حالم ضد و نقیضه الان بدترین حالو دارم ولی فردا ک بشه، حاضر نیستم یه قدم بر دارم برا درمان و مشاوره رفتن، و میگم ک من خوبم اصرارم برا این میشه ک من خوبم مشکلی ندارم و اصلا زیر بار نمیرم ک بخوام برم مشاوره، اما الان طوریم ک با این ک خونه تاریکه و همه خوابن، انقد فشار رومه دلم میخواد داد بزنم بزنم تو سرو کله خودم تا بفهمن چ حالی دارم، برام وقت مشاوره بگیرن، داد بزنم بگم من دارم میمیرم اگه بچشون هستم برا پدر مادرم مهم هستم از نون شب واجب ترم دارم دق می کنم دارم میمیرم انقد حاله روح و روانم بده
سلام رفیق احتمال زیاد مشاور : مشاور خوبی نیست و به دارو درمانی وکار درمانی هم تواما نیاز دارید
ای بابا مارو نگاه فک میکردم همه با من رفیق هستن ...
نگو من فقط برای اونا رفیق بودم ..
و اونا در حال .....
هرچقدم دور ادم شلوغ باشه و اندازه تعداد کل آدمای کره زمین رفیق داشتی باشی و باهاشون آشنا بازم اما بازم ته دلت تنهایی نمیدونم چرا
راستی چقد اون چیزی که دیده میشه با اصل موضوع متفاوته....
این روزا با آدمای دوروبرم زیاد حرف نمیزنم و حتی ازشون فاصله هم میگیرم ، حس میکنم متوجه حرفام نمیشن و بد برداشت میکنن، از اینجا تا آخر دنیا احساس میکنم تفاوت عقیده دارم باهاشون، یا انگار تو جمعشون خیلی تنهام یا حس دوست داشتنی نبودن دارم
چقد بده که حرفای همو نمیتونیم درک کنیم، و بپذیریم قرار نیست همه اون تفکری که ما داریم رو داشته باشن خوبه که اگه فکر کنیم که عقیده و اعتقاد درستی داریم به دیگران انتقالش بدیم اما اونم روش خودشو داره.
اون روز داشتم با خودم فکر میکردم کاش جای فلان ادم بودم و اون ادم بهم همین حرفو زد و گفت کاش جای من بود و شرایط منو داشت
خیلی چیزا از دور قشنگ به نظر میاد اما خب واقعیتش اصلا اونجوری نیست
ادما رفتارای بدشون رو به اسم دوست داشتن میخوان قالب کنن " چون دوست دارم اینجوری میگیم، چون دوست داریم فلان کارو انجام میدیم" نمیدونم اما دوست داشتنو میشه قشنگ ترم نشون داد
نگرانی هارو میشه بهتر بروز داد
فکره سربازی افتادم ،یعنی برم سربازی؟ :)