یه دختری تو یه گروهی برام عکسای خودشو که وضع بدی داشت فرستاد ، کنجکاو شدم و عکسارو دیدم و حالم بد شد ، تصمیم گرفتم برای رهایی از شر اشتهای کاذب و نامتعارف و منحرف کننده ام ، این نرم افزارُ پاک کنم و از هر چیزی که موجب تشدید خوی جنسی و حیوانی می شه دوری کنم البته باید تصمیم قاطع بگیرم تا از همه عوامل دوری کنم ، این لذت های کاذب و اندک هیچ چیزی جز ذلت به گناه افتادن رو برای من نداره پس من باید همواره چشمم و دلم به سوی خدا باشه
با اینکه الان پشیمونم از دیدن اون تصاویر اما باید برای خودم جریمه در نظر بگیرم
1- صفر کردن روزم طبق قانون
2-ان شااالله روزه گرفتن فردا
313-3 صلوات برای امام زمان عج
ببخشید که همه ش امیدهای شما رو ناامید می کنم دوستان خدا می دونه دوست ندارم اما دچار وسوسه های شدید هستم مثل طوفان های خورشیدی
اما تلاشم رو ادامه می دم
آه از این زندگی!
آرزوم برای نزدیکی به تو خدا ، بزرگه
ولی عملم قلیله ، گناهم زیاده ،...
تو که میدونی من کسیو جز تو ندارم
تو که میدونی توبه میشکنم و باز میام سراغت و توبه میکنم
تو که میدونی حالمو قبل اینکه خودمم حتی بدونم
تو که میدونی چی میخوام
تو که میدونی اون ادمی ک تظاهر میکنم نیستم
تو که میدونی خنده هام تصنعیه
تو که میدونی چقدر میخوامت اما تنبلم برا رسیدن به تو
پس خواهش میکنم ازت التماس میکنم ازت خدا
منو به حال خودم نگذار.
دستمو ول نکن
شده بزن تو گوشم تا به خودم بیام
مرگ و از سرم بنداز خدا
خودتو بیادم بیار
میبینی ک چقدر در جنگم
بین خود پست و خود خودت گیر کرده ام
خودت میتونی کمکم کنی
خدا فقط خود
دستمو رها نکن من بی تو بیکسم
این روزا به ظاهر همه چی خوبه و من به راه راست دارم هدایت میشم اما یه جای کار داره مبلنگه
نگرانم دلهره دارم از یه اتفاق
اتفاقی که رخ بده و من دوباره خودمو ببیازمو جمع کردن خودم باز مدتی طول بکشه
خدا جون این کوله نگرانی رو میسپرم دست خودت
دوستان خوب
به شما کمک میکنند
چیزهای مهمی را که از دست داده اید،
پیدا کنید:
لبخندتان،امیدتان و انگیزه تان ...
من خیلی زندگی برام سخت شده یک سری حقایق هست من میبینم ممکنه خیلی از شماها اصلا نبینین و خیلی ذهنمو آزار میده
حقایقی تلخ و آزار دهنده از مسائل و واقعیتهاس.
اینروزا خیلی اذیت میشم خیلی سخته چیزی رو که توی ذهنم هک شده بخوام نادیده بگیرم ...
واقعا نمیدونم چ بگم
نمیخوام تسلیم بشم ولی خیلی دارم درد تحمل میکنم بعضی وقتا دوس دارم مثل بچه ها بشینم گریه کنم
شاید بخوام برم از پیشتون ی مدت که اوضاعم بهتر شه
اول برید تو بغل خدا و گریه کنید
اگه تا دو سه روز ایندهارووم نشدید
و نتونستین مسلط شین ب خودتون
برید مرخصی اجباری از کانون مدتی.
(1395 خرداد 7، 21:42)101 نوشته است: [ -> ]چی بگم رفیق جان. کمکی از من برمیاد؟
خودم که تا دو روز پیش داشتم تلف می شدم. الان یه ذره بهبودی دارم.
تو چه کار میکنی؟ مشکلت مادیه یا روحی؟
نزنی از کانون بری غیب شی.
قربونت تو به اندازه کافی غصه داری دیگه غصه منو نخور
نه روحیه.
من برم فعلن
یا علی
مواظب خودت باش
(1395 خرداد 7، 21:39)شادبانو نوشته است: [ -> ]اول برید تو بغل خدا و گریه کنید
اگه تا دو سه روز ایندهارووم نشدید
و نتونستین مسلط شین ب خودتون
برید مرخصی اجباری از کانون مدتی.
نه من گناهکارتر از این حرفام