چقدر دنیا بالا و پایین داره من امروز با من دیروز چقدر متفاوته چیزایی که چند صباح پیش براشون اشک ریختم الان به نظرم پوچ میاد و چیزایی که الان براشون جون میدم چقدر به نظرم بی اهمیت میومدن
وقتی ندونی توی یه زمینه ای کمبود داری یا ندونی که
فلان چیز رو میخوای یا ندونی چی رو دوست داری یا
ندونی داره بهت ظلم میشه یا ندونی تو اون موقعیت
چطور باید باهات رفتار میشد یا ندونی چته... خیلی
راحتی...
وقتی ندونی انگار اصلا کمبود نداری
انگار چیزی نمیخوای..
انگار باهات بد رفتاری نشده انگار بهت ظلمنشده...
انگار هیچیت نیست ...
ولی
ولی
ولی
امان از روزی که بفهمی :)
و از سخت ترین کارها تو تدریس برای من اعلام نمرات پایان ترم بچه هاست
وقتی دوسه هفته از ترم میگذره معمولا مشخصه کی چیکاره اس اینو دیگه به تجربه دریافتم کدوم یکی از این بچه ها آخرش نتیجه خوب میگیرن و کدوم یکی به زور پاس میشن و کدوما میفتن
اینم از نحوه رفتارشون توی کلاس میشه فهمید بعضیا پیگیرن بعضیا کم حوصله ان بعضیا بی خیالن و تازه آخر ترم به تکاپو میفتن ..اما بین همه این طیف ها همیشه اونهایی ک مودبن دلنشین تر بودن برام و تو خاطرم موندگار شدن تا سالها و همیشه وقتی نمرات رو میخوام اعلام کنم عمیقا دوست دارم اون بچه مودبها نمره شون خوب شده باشه حالا فرقی نمیکنه تو کدوم طیف دسته بندی میشن..این بچه ها همیشه تو ذهنم موندگارن و با دیدنشون همیشه حس خوبی پیدا میکنم
به گمانم حکایت ماها هم همینه تو ترک..
بعضی مصریم بعضی وا میدیم بعضی خیلی دغدغشو نداریم به گمانم اینکه ادب بندگی داشته باشیم نه تو ترک که تو عاقبت بخیریمون و همه جوانب زندگی مون تاثیر زیادی داره خداوند رحمان همون بزرگ معلم عالم به قلب بندگانش نگاه میکنه و ایمان دارم بیش از ما اونه که با دیدن نتیجه بدمون ناراحت میشه اما شاهد و ناظر تلاشهامونه و میبینه و میدونه این بیماری از سر طغیان نیست که از سر جهل و غفلت و میبینه که یادمون نرفته بنده خداییم و صاحب داریم.
پ.ن: این ترم یه گروه سال اولی متولدین 82 دارم به غااایت بی ادب و گستاخن اونقدری که تا سه روز بابت بی ادبی هاشون عصبی و ناراحت بودم من همیشه نمرات بچه ها رو تو اخر ترم ی تعدیلی میکنم ولی اینها رو چون بی ادب و گستاخ بودن و از طرف دیگه بیم این وجود داشت که این ی رویه براشون بشه بدون ارفاق نمره نهایی دادم و برای اولین بار در طول دوران تدریسم بیش از سه نفر از ی درس من افتادن ..باشد که درس عبرتی شه براشون تا درس رو جدی بگیرن و اخلاق خوب ی معلم رو به حساب کشکی بودن کلاسش نذارن
بعضی ها در زمانهای خالیشون با شما صحبت میکنند
بعضی ها وقتشون رو خالی میکنند تا با شما صحبت کنند
قدرشونو بدونیم
میفهمی چی میگم؟..
کاش میشد یه چمدان برداشت و رفت تا ته دنیا و همه ی دلتنگی ها و طمع ها و حسادت ها رو جا گذاشت
خسته شدم . . خسته شدم . .
نمک نپاشید روی زخم روح ما...
ما گوش شنوا میخوایم فقط همین
و گفت سواره دل باش
و پیاده تن...
تذکره الاولیا
بالاخره هر شروعی ، پایانی داره
اما پایان خودارضایی مشخص نیست
خط پایان خودارضایی فقط با دست های خودمان ساخته میشه
و هر شکست در مسیرِ ترک همانند سقوط آبشاره
سقوط جزئی از مسیرِ یک رودِ پُر از آبِ در حالِ جریانه.
نقل قول: در سقوط هم می توان سهمگین،باشکوه،با صلابت و زیبا بود.
این را آبشار به من آموخت.
خسته شدم از برخوردای با موانع
شروع کنیم شاید این شروع آخرین ضربه به نفس خواهد بود
خیلی جالب بود برام یه جا یه کلیپی دیدم خیلی قشنگ بود نوشته بود به باران دقت کرده ای؟
سقوطش زیباترین شروع است
توی زندگی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست ! اینو در نگاهی که به گذشته خودم انداختم فهمیدم. فهمیدم یه روزایی داشتم که خیلی سخت بود برام، اصلا فکر نمیکردم اون روزها تموم بشه، اما تموم شد. فهمیدم یه روزایی داشتم پُر از شادی که فکر میکردم دیگه تکرار نمیشه، اما بهترش تکرار شد. یه روز یه آدمی اومد توی زندگیم، که فکر نمیکردم بهتر از اون وجود داشته باشه، اما با رفتنش ثابت کرد وجود داره، اونم نه یکی، نه دو تا، بلکه به تعداد موهای سرم، آدم بهتر از اون وجود داشت. فهمیدم واسه یه چیزایی گریه کردم، که حتی ارزش اخم کردن هم نداشت، و واسه یه چیزایی خندیدم، که اصلا خندهدار نبود. یه وقتایی گذشت کردم و یه وقتایی گذر. یه روزایی رو زندگی کردم، و یه روزایی رو سپری. بالا و پایین زیاد داره این زندگی، اما من فقط این رو فهمیدم، که هیچ چیز در این دنیا قابل پیشبینی نیست. پس وقتی شادی، از شادیت لذت ببر، و وقتی غمگینی، بدون که روزای پر از خنده در راهه، پس فقط شاد باش …....
داداشم حدود ۷ ماهه که به رحمت خدا رفته
رفیق نزدیکم فعلا به دلایلی بهش دسترسی ندارم چند روزه
و دلی که میگیره...
ترکیب بدیه...
اون موقع همیشه با داداشم حرف میزدیم و غم و غصه های همو خریدار بودیم
چقد سخته جدایی...
ما که خیلی زیاد با هم حرف نمیزدیم چند ساعت بود ، حالا محکوم به این جدایی هستیم...
خدایا به هممون کمک کن...
سلام آقای سفیر بهشت
خیلی ناراحت شدم از فوت برادر عزیزتون
ایشالله که جاشون توی بهشت ، و زیر سایه ی امیرالمومنین علی (ع) باشند
و خداوند هم به شما هم صبر بده که بتونین این مصیبت رو تحمل کنید
انشاءالله که این ناراحتی ها و مصیبت ها به روزهای خوب و پر از شادی چه در این دنیا و چه در اون بهشت زیبا تبدیل بشه
حس میکنم بعضی افراد هستن که میفهمن حالتو
نمیدونم شاید از چشات از لرزش دستات ناامیدی و ترس موفق نشدن رو میفهمن
و سعی میکنن کاری انجام بدن که تو خوب بشی شاید کاره زیاد بزرگ نباشه وحتی تاثیری هم نداشته باشه ولی اون حسه حس اینکه یه نفر میفهمت بهت اهمیت میده وجودتو سرشار از لذت میکنه
و تو سعی میکنی قدرتتو جمع کنی تا موفق بشی برای اینکه هنوز کسایی هستن که بهت امید میدن نه بهت امید دارن !
واقعاً خستم از این همه لغزش پی در پی ...
به هر دری زدم بازم با اینکه یک عالمه ادعا کردم شکست خوردم.
خب همش پاک شد.
دیگه تو این اوج گریه حال نوشتن ندارم.
بی خیال خودت که شنیدی، مشکلاتمم میدونی، بی پناهیمم میدونی...