(1391 مرداد 18، 10:31)parham نوشته است: [ -> ]همیشه حرف زدن راحت ترین کاره.
بگی که از ته قلبت از ته وجودت عاشق خدایی
بگی که برای خدا زندگی میکنی
برای رضای خدا دعا میخونی
برای رضای خدا شب رو تا سحر بیدار میمونی و سحر رو تا افطار روزه دار
اما وقتی میشکنی هم برای خداست؟
من که خیلی کوچک تر از این هستم که نصیحت کنم.
ولی سعی کنیم در مرحله عمل هم حرفهایی که میزنیم رو پیاده کنیم
چون اگر واقعا این همه عاشق خدا باشیم،برای همون خدا نمیشکنیم
وگر نه بد نیست که کلی حرف قشنگ قشنگ که حواله خدا میکنیم رو به یه لذت زود گذر بفروشیم؟!
از نظر من بزرگترین درسی که میشه از این شبها گرفت همینه
سلام
منطقی هست به نام منطق 0 و 1
توی این منطق،مسائل یا 0 هستن یا 1 .
همه چیز یا سیاهه یا سفید
و خاکستری وجود خارجی نداره
بعدها منطقی ارائه شد به نام منطقی فازی
این منطق میگه هزاران حالت بین 0 و 1 ممکنه
داداش خوبم
درسته که صرف حرف زیبا زدن کافی نیست
ولی 0و 1 هم توی زندگی واقعی جواب نمیده
ما اگه بخوایم اینطوری فکر کنیم با یک شکست خودمون هم کامل میشکنیم
همه ما انسانها اشتباه میکنیم
ما معصوم نیستیم و نباید چنیت توقعی از خودمون داشته باشیم
درسته باید قاطعانه تلاش کنیم برای پاکی
اما انتظار دائم درست عمل کردن انتظار خطرناکیه و پیامدی جز نا امیدی نداره.
-----
به نظرت حضرت یونس عاشق خدا نبودن در زمانی که از قومشون رو برگردوندن و با اعتراض رفتن و خدا انداختشون توی شکم ماهی؟؟
به نظرتون حضرت ابراهیم زمانی که برای پدرشون(؟عموشون) آذر دعا کردن عاشق خدا نبودن؟
بدون شک چرا.بودن.
گاهی خطاهای مابه خاطر نداشتن علم به موضوعه
گاهی محیطمون محیطی بوده که درست تربیت نشدیم
شاید راهش این باشه که علم پیدا کنیم به امر خدا.
کم هستن کسانی که یه دفعه متحول میشن
کاش ما هم از اونها باشیم
اما با " کاش " به جایی نمیرسیم
باید پله پله راهای غلطی رو که رفتیم برگردیم.
خود من عادتهای غلطمو یه دفعه نتونستم ترک کنم
ولییییییییییی
وقتی توی مسیرش قرار گرفتم و خدا دید واقعا میخوام ترکش کنم دستمو گرفت.
این بار هم به لطفش مطمئن هستم
مهم نا امید نشدنه و با تمام وجود تلاش کردن.
ممنون.