خیلی وقت بود که عادت نداشتم میام تو خونه کفشام و از جلوی در بردارم
بابام یا مامانم همیشه برمیداشتن و میگفتن کفشات و باز یادت رفت برداری...
منم با شوخی ازش میگذشتم
یه روز خیلی اتفاقی بهش فکر کردم..که اونا به خاطر من خم میشن و کفشم و برمیدارن..
راستش از خودم بدم اومد که چقدر مزخرفم...
وقتی آشغال میریزم باعث خم شدن یه نفر دیگه میشم...
وقتی لیوان چاییم و بر نمیدارم..
وقتی..
دلمان نمیخواهد اینقدر مزحرف زندگی کنیم
هِ ی
شمارش در رفته از دستم تعداد دفعاتی که خودمو گول زدم میشه اینکارو ترک کرد،بهتره دیگه دورو نباشم و باخودم روراست باشم.انقده اعصابم خورده که به سرم زده از یارانه ها انصراف بدم
.وای خدا کارم از گریه گذشته بدان میخندم،حالم ازین وضعیت بهم میخوره،خیر سرم خواستم تو سال 93 یه تغییری کنم،واقعا لحظه تحویل سال دلم بدجوری گرفت بخاطر اینکه یه سال گذشتو هیچ کاری نکردم،یه زمانی لحظه تحویل سال چه شور و نشاطی داشتیم.واقعا خوش بحال اونایی که هیچوقت به این کار مبتلا نشدن
امروز یه حس ابری وسوسه ای توی دلم بود ...
این وسوسه باعث میشه من گریه ام بگیره
خجالت زده بشم
عاشقانه را گر در آتش می پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه ی کوثر کنم
این وسوسه ی مختصر، کار درسیم رو میخواد کند بکنه.
البته دشواری نداره،
میشه درسهای کاغذی خوند.
الان یکی از همسایه هامون که یه آقایی بود و چند سال درگیر بیماری سرطان بود از دنیا رفت.
چند تا پسر و یه دختر جوان داشت. من که نمیشناختمشون فقط این اواخر چند بار بدحالی و بیمارستان رفتنشون رو دیدم .
صدای گریه بچه هاش و باباگفتن دخترش بدجوری حالمو به هم ریخته
دلم داره میترکه
خوبه کسی خونه نیست تا اینجوری اشک ریختن منو ببینه
همش به خدا میگم من که طاقت این چیزا رو ندارم
میدونم گفتنش درست نیست ولی حالم خوب نیست. به خدا میگم کاش میشد قبل ازینکه داغ عزیزانمو ببینم ...
بعضی وقتا یه تلنگر برا آدم خیلی گرون تموم میشه. امشب این حادثه بدجوری منو ریخت به هم
شاید روابطم با خانوادم صمیمی نباشه، شاید ازشون خیلی دور باشم، شاید اونا رو به دنیا خودم راه ندم و هزار تا شاید دیگه ...
اما امشب فهمیدم خیلی بیشتر از اون چیزی که خودم فکر میکنم دوستشون دارم
خداجونم همه مامان باباها رو برای بچه هاشون نگه دار
ببخشید اگه با حرفام ناراحتتون کردم
دلم خیلی گرفته بود ...
خسته شدم .....واقعا خسته شدم .....
دلم نبودن ميخواد ..
سلام
خسته شدن گاهی بد نیست
گاهی نشون میده که آدمیم آدم آهنی نیستیم
گاهی نشون میده باید از همه تعلقات دل برید از همه کسایی که انتظار کمک داریم دل برید تا بتونیم اون موقع بریم سمت خدا بگیم
همه رو امتحان کردم میخوام فقط تو کمکم کنی
گاهی هم میشود به جای آرزوی نبودن
گفت بودن همراه با خدایم آرزوس
بودن همراه با خوب بودنم آرزوس
اگه اميدي به بودن با خدا نداشته باشي چي ؟اگه از خودت نا اميد شده باشي چي ؟
اگه تمام جملات اميدوار كننده رو بلد باشي اما نتوني به خودت كمك كني چي ؟
اگه ديگه نتوني صداش كني .... نميدونم با چه رويي صداش كنم ..... ميدونم توبه پذيره .. ميدونم رئوفه .... اما نميــــــــــــــــــــتونم ... واقعا نميتونم .. درد من نفهميدن خودمه ...
...
خب
این مشکل تا حد زیادیش از خودمونه
خودش که گفته به شما از رگ گردن هم نزدیک ترم
فکر کنم این جوابتونو بده
اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد.
حدیث قدسی، اصرار صلوة صفحه 19
اینکه میگین همه چی رو بلدید اما به خودتون کمک نمیکنه رو فکر کنم آقای بروس لی به خوبی جواب داده (میگن برا بروسلیه)
knowing is not enough we must apply willing is not enough we must do
تو گوگل سرچ کردم هزارتا بابا ننه پیدا کرد
مال این دوتا هم هست گویا
این بابا
و این بابا
حالا مهم نیست از کیه مهم اینه که خود حرف چیه ( ازونجا که به مرحوم بروس علاقه وافری دارم نتیجه میگیرم اون دوتا از بروس لی جون کپی برداری کردن)
اصلا کی به کیه تاریکیه این سخن از منه این سه تا از من کپی برداری کردن
ی عکس از آواتارم درست کنین اینم بزنین زیرش
بچه ها... من حالم خرابه
نمیدونم از ماجرای ریحانه جباری خبر دارین یا نه
من نمیتونم از فکرش بیرون بیام
تصورش وحشتناکه
این اتفاق ممکن بود برای منم بیفته...
حتا نمیتونم یه لحظه خودمو بذارم جای ریحانه که داره انتظار مرگشو میکشه
الان فک میکنم واقعا چقد خوب که ما زمان مرگمونو نمیدونیم! همین خودش نعمت خیلی بزرگیه!
دلم نمیاد بگم خدا رو شکر که من جای اون نیستم ولی بازم...
....
دوستان
بنظرم بیاین همین شبا یه برنامه ی دعای دسته جمعی برای ریحانه بذاریم
اونم یه جوونیه همسن و سال ما با هزار و یکی آرزو!
فک میکنم دعا تنها کاریه که تو این شرایط از دست ما برمیاد
- اگه فک میکنید پست اسپمه یا باعث سرد شدن فضای انجمن میشه پاکش کنین.
پیشاپیش بابت این قضایا معذرت میخام
یعنی له له کسی که اشتباهش به شخص دیگه ایم ربط داره اما جا خالی میده
.
سلام
باران میشه ی کم توضیح بدی؟؟
اون ک اشتباهش ب کسی ربط داره له هست؟
یا اون شخصی ک اشتباه بهش مربوطه؟
یاعلی.
نه اونیکه یه اشتباهی رو میکنه که این اشتباه تو زندگی یه نفر یه یا جمعی تاثیر داره، اما جا خالی می ده ... له له ه
فکر کنم باید پی نوشتشم بگم...
اون جای خالی تمرین سختیه که باید پر شه حتی وقتی لبخند اون آدم نامرد له له و میبینی
گاهی وختا آدم آهنی بودن هم چه لذتی داره،بی احساس باشی و براحتی از کنار غصه هایی که از پا درت میارن عبور کنی.....
از دست اخلاق خودم خیلی ناراحتم؛
اصلا راضی نیستم؛
فقط باید هر روز وقت بذارم روی شناخت و تحلیل اخلاق خودم و بهبودش؛
وگرنه عقب میمونم و روزها میگذره و من شخصیتم رشد نمیکنه.
خد کمک کنه تا این بداخلاقی ها، بیجا صحبت کردنها، بلند صحبت کردنها، عدم تعادلها، تنگ دلی ها، حسادتها، کینه ورزی ها، خودبینی ها و ... رو بتونم درستشون کنم.
نگاههای تنگ و کاریکاتوریم، آزارم میده؛ خجالت آوره واقعا.
و قالوا ما لنا لا نری رجالاً کنّا نُعُدُّهُم من الاشرار
ازم دور نیست متاسفانه.
انقدر عقب موندم و در این گناه پست غرق شدم،
که حالا خودم رو کردم قهرمان به خاطر یه ترک نصفه و ناقص.
چقدر مسخره است اگه بگی: و خداوند انسان را آفرید تا خ ا نکند.
و تو به همین مسخرگی فکر میکنی.
ابر بدم خدمتتون؟ روش راه بری از فرط سرمستی؟
همی میرد عیسی تن از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری
چه عارضه ی سنگینی بود این گناه که این قدر افق ذهن من رو پایین اورد؛
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
آن خشت بود که پر توان زد؛
وقت کمه و اون هم مختصّ عمله؛
اگر عزمی داری، یا علی رو بلند بگو و متواضعانه معذرت خواهی کن و التماس کن که این همه حق ضایع شده از مردم رو خدا خودش کمکت کنه و بهت توفیق بده و از گردنت برداره.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد