کانون

خسته از نامرادی ها...
خسته از بی حسین(ع) زمانه بودن!
کم آورده ام...
از دویدن هایی که
رسانده درد را به استخوانم...
از اشک کودکان یتیم... [PENSIVE FACE]
تکرار گرسنگی دردمندان
و سیری ظالمان...

از کینه هایی که آبستن بغض های خونین شد...
کم آورده ام در این دیار پر تشکیک...
روحم ، قدم میزند در زمانه و گم کرده خودش را...

ناگهان...
همه معادلات دنیا را بهم میریزد[DOUBLE EXCLAMATION MARK]️

عطر سیبی[GREEN APPLE]..

صدای هل من ناصر ارباب غریبی
حواله میکند دلت را به زمینی پر از درد...
و حکایت دامن های پر شده از سنگ...
تشنگی...
تبخیر غیرت...
زمینی که جوهر نامه های دعوت دیروزش، رنگ ریا گرفته امروز...
و مشتاقان حسینــ(ع) شدند قاتلش...
چه فاصله اندکی است بین عشق و حماقت ...
نفس هایم به شماره می افتند...
دوباره قصه به سر میرسد ...

پسر مادری تنها شد...
علمداری بی دست...
امامی بی یاور...
پیشانی خونی...
بوریا...
سینه...
آب...
رفاقت نیزه و سر...
خیمه و نوای العطش...
گهواره ای خالی...
صورت های نیلی...
عجب صبری داری خدا...
روبروی خودم میایستم...
[EXCLAMATION QUESTION MARK]️سوال:
میخواهی محرم مکتب حسین باشی یا محروم از این عشق ارغوانی...
در چشمانم هزاران خواهش است...
باز هم تکرار تاریخ...
مظلوم و ظالم...
درد تنهایی مظلوم...

و باید گفت:
کل_یوم_عاشورا...
و
کل_ارض_کربلاست...

حالا باید انتخاب کنم...
حالمان تمایل به کدام قبله دارد؟
حسین و حسینی شدن...[BLACK QUESTION MARK ORNAMENT]

یا بی تاب رسیدن به ریاست همرنگ جماعت یزیدیان شدن ؟!

تمام عقیده ام را برميدارم...
دنبال اصل خودم میدوم...
و صدای طبل عاشقی حسینــ(ع)
بيدارم میکند...

آیینه بندان میکنم دلم را
و نام حسین را میگذارم
در وسط،معرکه خواستی هایم...
تردید ها را دور میکنم...
خدا را شکر به محرم رسیدم...

عشق سوزان است
بسم الله الرحمن الرحيم...

حسین !
عشق_بپایان_رسید_خون_تو_پایان_نداشت!


اعتراف نامه به مخاطب خاص:
منتظرم تا تو اجابتم کنی به وسعت شهادت
ای کریم تر از پدر یابن الحسن عج[HEAVY BLACK HEART]️
عاشقم کن به خودت......


ارسال شده از HTC One_E8 dual sims با استفاده از kanoon

(1395 مهر 19، 21:03)درخشنده نوشته است: [ -> ]برای من که هرچقدرم از زمان ترکم میگذشت بازم اون ح لذت از ذهنم بیرون نمیرفت...
کسی هست که ترک کرده باشه و به صورت دائم ازینکار بدش بیاد؟!

سلام
بله هست.. (الحمدلله رب العالمین )

البته اینو بگم شیطان بیکار نمیشینه..
برا هر کی ی شیوه ای پیاده میکنه ک زمین بزنه طرفش رو.. ی وقتی اسباب بدتر از خ.ا رو فراهم میکنه.. ی وقتی شوقش رو زنده نگه میداره..
مهم اینه ک ماها قوت خودمون رو زیاد کنیم وتکلیفمون رو روشن..

خدا پناه دل و تکیه گاه لحظه هامون باشه..
یاعلی.

(1395 مهر 18، 23:32)sin-sin نوشته است: [ -> ]یکی امشب بهم اسکناس تقلبی 50 تومنی انداخت , نمیدونید چه حالیم ! اونم توی این شبا مردم چطوری دلشون میاد همچین کارایی کنن ! نمیدونم چی به چیه ولی خودمو به خودت سپردم ای خدا ...

خسته ام از این که ادما خیلی راحت بهم لطمه میزنند
شاید من مقصرم نباید از کسی انتظاری داشته باشم
تا هرکسی چنین اجازه ایی رو به خودش نده
باید سرمو بکنم تو لاک خودم و به کسیم کاری نداشته باشم
به جهنم بذار بگن سواد اجتماعی نداره بذار بگن بیجنبه است بذار بگن...
خدا خودت اروومم کن که فقط تویی....

(1395 مهر 20، 0:37)سها نوشته است: [ -> ]

(1395 مهر 19، 21:03)درخشنده نوشته است: [ -> ]برای من که هرچقدرم از زمان ترکم میگذشت بازم اون ح لذت از ذهنم بیرون نمیرفت...
کسی هست که ترک کرده باشه و به صورت دائم ازینکار بدش بیاد؟!

سلام
بله هست.. (الحمدلله رب العالمین )

اگر همچین کسی هست، امیدوارم هر چه زودتر به پزشک مراجعه کنه
اینکه میل به جنس مخالف میلی طبیعیه تمام بزرگان دین ما روش اتفاق نظر دارن. شیخ رجبعلی خیاط از عفیف ترین افراد عصرِ ما که همه داستانش رو میدونیم میگن اگه میل نداری مریضی
اگه یوسف علیه السلام از روابط با جنس مخالف بیزار بوده، پس کاری که کرده و چشم پوشی ای که از حرام کرده دیگه کار بزرگ و عمل خاصی نبوده...

بهتره بگیم افرادی هستن که کنترل میکنن این میل طبیعی ر و و نیازی رو که وجود داره...(که من شخصا غبطه میخورم به این افراد)
مثل دوستمون درخشنده که یک سال و نیم با این که این حس رو داشتن مقاومت کردن. امیدوارم خودم شخصا بتونم پا جای پای ایشون بذارم

ولی تغییر صورت مساله که "من بصورت مدام و مستمر از لذت مستتر در روابط جنسی بدم میاد" هیچ کمکی به حل مساله نمیکنه
آدرس غلط دادن خودش باعث انحراف و نا امیدی دیگرانه

(1395 مهر 19، 21:03)درخشنده نوشته است: [ -> ]برای من که هرچقدرم از زمان ترکم میگذشت بازم اون ح لذت از ذهنم بیرون نمیرفت...
کسی هست که ترک کرده باشه و به صورت دائم ازینکار بدش بیاد؟!

سلام

آره منم میشناسم کسی که چندین سال ترک کرده و بدش میاد ازین کار ولی دلیل نمیشه که از جنس مخالف بدش بیاد

که خیلی هم بهش غبطه میخورم 

به قول سیزده شیخ رجبعلی خیاط اینو گفته :
می گفتند: چشمت به نامحرم می‏ افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی!
اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:
«یا خیر حبیب و محبوب» یعنی خدایا! من تو را می‏ خواهم. این‏ها چیه؟
اینها دوست داشتنی نیستند. هرچه که نپاید دل بستگی نشاید...

خب اما اگه کسی از خ ا بدش بیاد به این معنی هست که از جنس مخالف یا ازدواج بدش میاد؟

نه نه چون اون فهمیده که غریزه جنسی خوبه ولی خ ا استفاده نادرسته 

به قول داوود گیوتین :

دانستن حقیقت: اولین گام برای غلبه بر اعتیاد به خود ارضایی در است.در ابتدا باید بدانید غریزه ی جنسی بد نیست. اگر احساس جنسی شما بر انگیخته شده دلیل بر بد بودن شما نیست. احساسات جنسی شما یک قسمت عادی، از بدن شما هستند و اگر درست استفاده شود می تواند شادی بسیار به ارمغان بیاورد. این غرایز قوی برای  پیوند شما با همسر خود در یک رابطه قوی بنا شده است. اگر شما  به تنهایی عمل  کنید و خود ارضایی کنید.  این انرژی قوی می تواند تبدیل به اعتیاد شود 

متن کاملش تو لینک زیره

http://www.ktark.com/thread-259.html

اینکه از خ ا بدش میاد جدا از انگیژه های مذهبی . چون دیده تجربه کرده که این تبدیل به اعتیاد میشه و اعتماد به نفسو از ادم میگیره ادمو گوشه گیر میکنه تنبل و کند میکنه
و حتی عجول و زود رنج میکنه ( چون خلاف اون میل درونی و به قول معروف ذات طرفه و گاهی هم احساس گناه رو این حالات بی تاثیر نیست )

(1395 مهر 18، 23:32)sin-sin نوشته است: [ -> ]یکی امشب بهم اسکناس تقلبی 50 تومنی انداخت , نمیدونید چه حالیم ! اونم توی این شبا مردم چطوری دلشون میاد همچین کارایی کنن ! نمیدونم چی به چیه ولی خودمو به خودت سپردم ای خدا ...

(1395 مهر 20، 8:36)شادبانو نوشته است: [ -> ]خسته ام از این که ادما خیلی راحت بهم لطمه میزنند
شاید من مقصرم نباید از کسی انتظاری داشته باشم
تا هرکسی چنین اجازه ایی رو به خودش نده
باید سرمو بکنم تو لاک خودم و به کسیم کاری نداشته باشم
به جهنم بذار بگن سواد اجتماعی نداره بذار بگن بیجنبه است بذار بگن...
خدا خودت اروومم کن که فقط تویی....

به دنیای واقعی خوش آمدید 

قابل درکه که چقدر دل آدمو به درد میاره این رفتار زمانی که خود آدم این کارارو نمیکنه


 این دو سه ساله که اینجا کمرنگ تر شدم تو اجتماع بیشتر بودم و هر لحظه از زندگیم این مدت درگیری بود بین خودم و عرف جامعه!

اگه بخوایم بیشتر وارد جزئیات این موضوضع بشیم شاید ادمو زده کنه  چیزای به مراتب بدتر ازین ها وجود داره 

چند روز پیش با یک بنده خدایی صحبت میکردم اونم مثل من بود درگیر اختلاف فاحش بین روحیات خودش و جامعه 

اززورگویی های کارفرماها و کسایی که پولدارن میگفت و از شکلی که جامعه و عرف داره به خودش میگیره پر بود

از اختلاف رفتاری بین بچه خودش و دوست بچه اش تو مدرسه توسط معلم ها و مدیران ناراحت بود چون بابای اون به مدرسه کمک مالی کرده بود!

منو خیلی به چالش کشید با حرفایی که باهم میزد این بنده خدا که وقت نشد تا اخر صحبت کنیم

میشه هم آدم خودشو بزنه به بیخیالی و سرشو تو لاک خودش بذاره اینجوری کمتر اذیت میشه

اما آیا راه حل بهتری هم میتونه باشه؟

گشتم نبود نگرد نیست.
هیچ راهی نی. شاید بگین باید خلاف اب شنا کرد. شاید بگیدباید بخاطر ارزشها جنگید و مبارزه کرد.اما زبانم لال نه من حسینم و نه دیگران شمر. که به حقانیت راهم مطمئن باشم و گواه بدم و راهمو تا اخر برم. شاید من ناحقم و دیگری برحق. که البته در دنیایی هستیم که همه نه بدهستند نه خوب 
دنیایی که همه خاکستری هستیم. چه بخاطر نیت پاکمون چ بخاطر دوروییمون
نمیشه فهمید کدوم طرف حقه کدوم طرف ناحق
پس من شادبانو با اختیاری که خدا بهم داده انتخاب میکنم مث ادمهایی که هر طور دوست دارید خطابشون کنید سرمو مث کپک تو برف میکنم و فقط با خدای خودم تو عالم خودم زندگی میکنم.

چقدر داشتن بچه شیرینه ...
و خوشا به حال کسانی که توانایی داشتن فرزند رو دارن 
...

(1395 مهر 20، 10:48)سیزده نوشته است: [ -> ]

(1395 مهر 20، 0:37)سها نوشته است: [ -> ]

(1395 مهر 19، 21:03)درخشنده نوشته است: [ -> ]برای من که هرچقدرم از زمان ترکم میگذشت بازم اون ح لذت از ذهنم بیرون نمیرفت...
کسی هست که ترک کرده باشه و به صورت دائم ازینکار بدش بیاد؟!

سلام
بله هست.. (الحمدلله رب العالمین )

اگر همچین کسی هست، امیدوارم هر چه زودتر به پزشک مراجعه کنه
اینکه میل به جنس مخالف میلی طبیعیه تمام بزرگان دین ما روش اتفاق نظر دارن. شیخ رجبعلی خیاط از عفیف ترین افراد عصرِ ما که همه داستانش رو میدونیم میگن اگه میل نداری مریضی
اگه یوسف علیه السلام از روابط با جنس مخالف بیزار بوده، پس کاری که کرده و چشم پوشی ای که از حرام کرده دیگه کار بزرگ و عمل خاصی نبوده...

بهتره بگیم افرادی هستن که کنترل میکنن این میل طبیعی ر و و نیازی رو که وجود داره...(که من شخصا غبطه میخورم به این افراد)
مثل دوستمون درخشنده که یک سال و نیم با این که این حس رو داشتن مقاومت کردن. امیدوارم خودم شخصا بتونم پا جای پای ایشون بذارم

ولی تغییر صورت مساله که "من بصورت مدام و مستمر از لذت مستتر در روابط جنسی بدم میاد" هیچ کمکی به حل مساله نمیکنه
آدرس غلط دادن خودش باعث انحراف و نا امیدی دیگرانه

سلام

عامو؟؟
کاری ک دوستمون گفتن بحث انحرافی قصه اس......


خدا چشم و دلمون رو واسه خودش نگه داره..
یاعلی.

(1395 مهر 20، 17:47)Alireza 68 نوشته است: [ -> ]به دنیای واقعی خوش آمدید 

قابل درکه که چقدر دل آدمو به درد میاره این رفتار زمانی که خود آدم این کارارو نمیکنه


 این دو سه ساله که اینجا کمرنگ تر شدم تو اجتماع بیشتر بودم و هر لحظه از زندگیم این مدت درگیری بود بین خودم و عرف جامعه!

اگه بخوایم بیشتر وارد جزئیات این موضوضع بشیم شاید ادمو زده کنه  چیزای به مراتب بدتر ازین ها وجود داره 

چند روز پیش با یک بنده خدایی صحبت میکردم اونم مثل من بود درگیر اختلاف فاحش بین روحیات خودش و جامعه 

اززورگویی های کارفرماها و کسایی که پولدارن میگفت و از شکلی که جامعه و عرف داره به خودش میگیره پر بود

از اختلاف رفتاری بین بچه خودش و دوست بچه اش تو مدرسه توسط معلم ها و مدیران ناراحت بود چون بابای اون به مدرسه کمک مالی کرده بود!

منو خیلی به چالش کشید با حرفایی که باهم میزد این بنده خدا که وقت نشد تا اخر صحبت کنیم

میشه هم آدم خودشو بزنه به بیخیالی و سرشو تو لاک خودش بذاره اینجوری کمتر اذیت میشه

اما آیا راه حل بهتری هم میتونه باشه؟

اون جایی که قرمزش کردم موجی از بی پناهی و استرس به طرف مقابل میده...
نه خوشحالی ازینکه وارد دنیای جدیدی شده...
اکثرمون وضعیت روانی خوبی نداریم...اگه کسانی که حالشون خوبه دقت نکنن وضع بدتر میشه...
اینم به خاطر بقیش==>  
---------
اینکه طرف از خودارضایی بدش بیاد یه چیزه...از جنس مخالف بدش بیاد یه چیز دیگه!
ولی بعضیا تظاهر میکنن به اینکه از خودارضایی بدشون میاد... مگر اینکه روند کارشون توی اینکار
خیلی حرکت غیر متعارفی بوده باشه...
هرچقدر روش خودارضایی به واقعیت نزدیکتر باشه احتمال  اینکه طرف بعدا ازینکار بدش بیاد کمتره!
بعضیا متاسفانه گرفتار روش های عجیب غریبی میشن که با عقل جور در نمیاد! با توجه به اینکه انسان
ذاتا خوبی رو دوس داره ازونکار بدش میاد...

سلام
عذرخواهی میکنم ..
اما هر روشی ک باشه چ نزدیک چ عجیب ... همین ک بهش خ.ا بگن و فردی باشه یعنی خلاف ذات و فطرت و طبیعت و مورد قبول خداست.. پس دوست داشتنی نیست و حتی نفرت انگیزه..
خدا پناه و همراه همیشگی مون باشه..
یاعلی.

ارسال شده از SM-G530Hs با استفاده از kanoon

دو سال گذشت و من آدم نشدم.

(1395 مهر 20، 21:59)شادبانو نوشته است: [ -> ]گشتم نبود نگرد نیست.
هیچ راهی نی. شاید بگین باید خلاف اب شنا کرد. شاید بگیدباید بخاطر ارزشها جنگید و مبارزه کرد.اما زبانم لال نه من حسینم و نه دیگران شمر. که به حقانیت راهم مطمئن باشم و گواه بدم و راهمو تا اخر برم. شاید من ناحقم و دیگری برحق. که البته در دنیایی هستیم که همه نه بدهستند نه خوب 
دنیایی که همه خاکستری هستیم. چه بخاطر نیت پاکمون چ بخاطر دوروییمون
نمیشه فهمید کدوم طرف حقه کدوم طرف ناحق
پس من شادبانو با اختیاری که خدا بهم داده انتخاب میکنم مث ادمهایی که هر طور دوست دارید خطابشون کنید سرمو مث کپک تو برف میکنم و فقط با خدای خودم تو عالم خودم زندگی میکنم.

سوء تفاوت شده مثل اینکه

گفتم این حرف های اون بنده خدا هست و تو پستم هم اشاره کردم صحت و سوقوش با خودش

بعد از گفتن اینکه ادم میتونه خودشو به بیخیالی بزنه  با سوالی سعی کردم به چالش بکشم پرسیدم آیا راه بهتری هم هست؟


بذارید جور دیگه بیان کنم زندگی پر از قله و دره هست

قله زمانیه که آدم موفقه شاد و خوشحاله و دره زمانیه که ادم حس خوبی نداره ناراحته و یا شکست خورده

شاید بعضی اتفاقات رخ دادنش دست ماها نباشه ولی کنترل ادامه اش میتونه دست خودمون باشه

همه چی درآخر برمیگرده به ذهن ما 

این ماییم که باید تمرین کنیم تا بتونیم مدت بیشتری تو قله بمونیم و وقتی تو دره افتادیم سریع ازش خارج شیم

فکر کنیم چی میتونه باعث افتادن ما ازون قله بشه و یا برعکس چی باعث خروج ما از دره میشه

مابین دره و قله ی مسیر همواری هست به اسم جلگه که آدم گاهی نیار داره بین این دوتا فاصله بندازه یکم از دور خودش رو تماشا کنه

تا برای ادامه مسیر برنامه بهتری بریزه

اگه حوصله خوندن کتاب داشتید بگید کتابی درین زمینه معرفی کنم مفیده

نقل قول: اون جایی که قرمزش کردم موجی از بی پناهی و استرس به طرف مقابل میده...
نه خوشحالی ازینکه وارد دنیای جدیدی شده...
اکثرمون وضعیت روانی خوبی نداریم...اگه کسانی که حالشون خوبه دقت نکنن وضع بدتر میشه...

درخشنده جان  هرکسی نسبت به ظن خودش  میتونه ازون حرف برداشتی بکنه
میشد برداشت کرد که همراه با بزرگ شدن هست وارد شدن به دنیای واقعی 
چیزی شبیه مستقل شدن  یا رویارویی با اجتماع
یک جمله ای بود میگفت :
از طوفان که درآمدی دیگر همان آدمی نخواهی بود که به طوفان پا نهادی؛

معنی طوفان همین است...
اگه تو شرایط سختی هستی اگه گرفتار طوفان مشکلاتی توکلت به خدا باشه این مشکلات تموم میشه
خودش گفته ان مع العسر یسرا 
حرف خدا هم حقه 
 بهت قول میدم که وقتی ازین وضع بیرون بیای تو رشد کردی