شما چندین صفحه باید برید عقب توی درد دل ها یا انجمن شبانه روزی تا ببینید چقدر گفتیم سوراخه!
ولی نشد...
باید یه جلسه درست حسابی یه شب همینجا بذاریم تا درست بشه
موفق باشید
ما باید بفهمیم یه زمان هایی سکوت کردن بهترین کمکی هست که می تونیم به یه نفر بکنیم.
یکی می آد یک ساعت می شینه باهات درد و دل می کنه ، بعضی وقتا لازم نیست چیزی بگی ، فقط نگاهش کن و به حرفاش گوش بده ، همین.
اینم درد و دل امشب ما
در کوی نیک نامان ما رو گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
به خودم قول دادم تا عرفه پاک باشم...
تا بعد سه سال امام رضا بطلبه و برم یه دل سیر عقده این سه سال دلتنگی رو خالی کنم..
تا برم و یه آرزوی بزرگ رو ازش بخوام
دوس دارم برم کربلا
امسال روز عرفه اونجا باشم
چه بچه های پاک و معصومی اینجا قدم می ذارن ، ببخشید که به خاطر من حال بعضیاتون بد شد حلال کنید .
خدایا تو که باطن من آگاهی چرا پس وعده تو عملی نمی کنی ، بری تو که کاری نداره ...
وقتی تشنه ام آب برسون
قلبم داره می سوزه
Tavvabچه بچه های پاک و معصومی اینجا قدم می ذارن ، ببخشید که به خاطر من حال بعضیاتون بد شد حلال کنید .
داداش تواب و همسفرهای گل
همه کسانی که اینجا هستند مرتکب گناهی شدن (فقط خ ا نیست و لزومی هم نداره نام ببرند) مهم این هست که توبه کردن و برای پذیرفتن توبه ، همت کردن و گناه را ترک کردن. همه بچه ها برای پاک شدن میان اینجا پس لطف خودتو جدای از دیگران ندون!(هر چقدر هم گناه کرده باشی می تونی خودتو پاک کنی این وعده خداست نه من!)
امروز اولین موی سفید رو توی موهام دیدم...
تا دیروز نبود ها...
یهو یه تار موی سفید پیدا شد...
واقعا حس عجیبی دارم...
بر باد شد آنچه رفت هیهات...تا باقی عمر بر چه آید
داداش همساده
من نصف موهام سفید شده
وسط سرم هم داره کچل میشه
به قول شاعر
موی سپیده و تو آیینه دیدم
آه بلند از ته دل کشیدم
&&&
بعضی وقت ها بهترین کمک
بهترین راه حل
بهترین آرامش
فقط تنهایی
ی مدت قید خانواده رو زدم
اما نمیدونم چرا آنها نمیخواند بفهمند
که من بدون آنها بیشتر آرامش و آسایش رو دارم
چرا دوباره میخواند خودشون رو بهم تحمیل کنند
بابا شما مسیرتون جداست مسیر زندگی منم جداست
بی خیال من بشید
شما که گفتید من خرم
نمیفهمم
چیزی حالیم نیست
خوب بذارید تو خریت خودم بمونم
چی می خواهید از من
من ی آدم غد و ی دنده هستم
با کسی چپ بیفتم تا آخرش چپم
حالا میخواد دوست دخترم باشه
دست پسرم باشه
آشنا باشه
غریبه باشه
چه خانواده م باشه
آسایش امروز ظهرم رو ازم گرفتند
نمی دونم چرا امروز یه غم عجیبی تو دلم نشست ، اولش اینکه یه دوست رو به خاطر اینکه مسیر زندگی مون جدا شد ، از دست دادم و رفت سوی سرنوشتش
و باقیشم لابد از نبودنشه ولی خواست خدا بود و من تسلیمم به خواست خداوند
اما غم ...
امشب یه ادم خوب باهام خدافظی کرد ...
خدا نکنه من از یکی خوشم بیاد ... یعنی طرف بختش باز میشه درست و حسابی خخخخ
شایدم بهونه بود
به هر حال
یه روزی خاطره میشه اینا ...
خدایا اگر تو نمی خوای حرفی نیست.
من تلاش خودم رو می کنم هر چی تو بگی.
نمی دونم شاید باید از خونه بزنم بیرون. این طوری بهتره.
درست چیه غلط چیه؟ خدایا یه نوبی برسون. دلم گرفته.
خداوندا
من یک انسان ضعیف و خار هستم و در مقابل تو پیشانی ام را بر خاک می نهم تا بگویمت :
ای فرمانروای هستی ای قادر کل ای حاکم و ای مالک بر همه چیز
دست من از انجام آنچه تو می خواهی کوتاه شده و جز یاری تو درمانی ندارم
ای خدا مرا در موقعیتی قرار مده که دلم بلرزد و از میان تو و آن لعین و رجیم
او را با تردید و وحشت و ترس برگزینم .
خدایا تو می دانی در من چیزی جز پستی و فرومایگی و غرور و حسد و تزویر چیزی نیست
از تو می خواهم مرا بسوزانی و خالصم کنی
ای دادار عالم ای الله صدایم را بشنو و دعایم را مستجاب به حق پنج تن آل عبا
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
اطرافیام فکر میکنن خیلی جون سخت شدم..... دیگه نمیفهمم احساسمو...وقتی میرم تمرین یاد گذشته ی داغونم میوفتم همونجا سر جام خشک
میشم!
میشینم رو زمین انگار دنیا رو سرم خراب میشه....
یه ربع تو همون حالت میمونم بعدش به زور ادامه ی تمرینو میرم فردا و پس فرداشم همونطور...
3 سال زحمت کشیدم هیچی گیرم نیومد...دوستام بهم میخندن...بابام که هی میگفت پزشکی قبول شو بهت 20 تومن میدم! ولی حالا بعد از 3 سال
جون کندن یه قرون هم گیرم نیومد!
میدونم بعضی جاها شل بودم...میدونم باید روی پای خودم وایسم....
اما شماها چرا این همه زحمتم رو ندیدید؟ درصدام در حد رتبه ی 3 هزار بود و با معدل خرابم تا این حد رتبم افتضاح شد....
یه آفرین کوچولو هم خوشحالم میکرد...
نمیخواد 20 تومن بدی.... بحث نداشتن هم نیست. بالای 50 تا تو بانک گذاشته همینطوری الکی!
همش این حرفشون میاد تو ذهنم:
این همه خوندی این شد؟!
اگه این قول دادنا و تحقیرا نبود میدونم اصلا ناراحت نبودم...من تلاشمو کردم...کاری هم ندارم حقمو خوردن و سیستم اموزش پرورش داغونه!!!
همه ازم انتظار دارن.....
درخشنده باید پزشک بشه تا مامان باباش جلو بقیه کلاس بزارن کیف کنن!!!!!!
درخشنده هر روز میخواد خود کشی کنه ولی جلو شاگرداش همش میخنده! یه وقت توی کوه انرژیشون کم نشه.....
بقیه تا مشکلی براشون پیش میاد میان پیشم! کلی وقت میذارم حالشون خوب میشه بهم میگن روانشناس!!! ولی من باید کجا برم؟!
برم پیش بابام که فقط پزشکی و کلاسش رو میبینه؟
برم پیش خدایی که یه ذره کمکم نکرد؟
برم پیش دوستام که یه دنیا ازم دورن؟
به خدا سخته به همه یه حالی بدی ولی خودت هیچکس رو نداشته باشی...
درخشنده تا اینجا تنهایی اومدی تا اخرشم تنها برو....حتی اگه خدا احساست رو نفهمه....