الی خیلی قشنگ عصبانی میشی
بنده خدا رو له کردی
خدا صبرت بده!
درس خوندن تو شهر دیگه که واقعا خیلی سخته حداقل برای من
نمی دونم اگه تو شهر دیگه بودم چیکار میخواستم بکنم بابا و مامان که میگفتن دوری رو نمیتونی تحمل کنی انقدر رویایی فکر نکن! بابام هم بعد از کنکور یه خورده میگفتم کنکورو خوب دادم و میخوام برم شهر دیگه ، یکم دید جدیم قبول کرد شهر دیگه رو ولی اجازه خوابگاه رو نمیداد میخواست خونه واسم بگیره (پاستوریزگی هم دردسر داره!!!)
ولی بیخیال شهر دیگه شدیم خدا رو شکر که شهر خودم قبول شدم بچه های دیگه رو میبینم که منتظر تعطیلین برن شهر خودشون خیلی دلم براشون میسوزه
الی جان ابراز همدردی
البته این نکته هم هست خوب وقتی یکی میره یه شهر دیگه درس میخونه آستانه تحملش خیلی بالاتر میره و با رنج و سختی آبدیده میشه ولی من و امثال من؟!!!
منو بگو که پشت سر هم دارم بهونه جور می کنم یه جوری از سربازی معاف شم
فعلا که به بن بست خوردم قصد دارم درس بخونم تا تقلیل سربازی انقدر کم شه که بهم بگن نیای سنگین تری! (اینم هدف از درس خوندن!)
اگر کسی تو زندگیش تنها نباشه و حتی اگر احساس تنهایی نکنه هیچ وقت بزرگ نمیشه.تنهایی راه رسیدن به بزرگیه.ادم تو تنهایی فکر میکنه و خودش رو مورد ارزیابی قرار میده.
بابا بی خیال...
برید مجردی حالشو ببرید دلتنگی دیگه چه صیغه ایه
اگه استادی هم ببخشید ، معذرت می خوام زر مفت زد یه نگاه آرام در کمال خونسردی به سرتاپاش بکنید بعد یه پوزخند بزنید و سرتونو آرام به طرفین تکان بدید ... از این حرکت چنان حرفهایی برداشت می شه که روم نمی شه اینجا بگم..یعنی ببینید با همین حرکت فحش هایی بدتر از اون فحش ها به چنین افراد عقده ای می دهید بدون اینکه شخصیت خود را پایین بیاورید...
سلام دوستان
من تا یک مدتی نیستم
شاید برگشتم. البته اگه بتونم ترک کنم که حتما برمیگردم. ترک کانون فکر کنم از ترک خود... سخت تر باشه برای همین شاید زودتر برگشتم. :13:
اگه کاری داشتین تو یاهو می تونید پیدام کنید
Kurosh_ktark@yahoo.com
حلالم کنید و التماس دعا
فعلا خداحافظ:13:
سلام
اردیس
پرشان
علیرضا که جوابمو دادید
خیلی از استاده بدم میاد
خیلی باهام بد برخورد کرد
خب درسته ولی من از کسی خوشم نمیاد که بخوام باهاش دوست صمیمی بشم
خوشم نمیاد دیگه ..چیکار کنم
ولی دروی از مامان وبابم خیلی بهم سخت میگذره
منم هیچ کس باور نمیکرد یه روز تو خوابگاه برم
ولی خدا ر وشکر تو این دوسال هنوز زنده ام
نمرده ام
پس دووم اوردم
ولیییییییییییی
اوه
خدا کمک کنه
منم از غیبت صغری برگشتم
هر چی فکر کردم دیدم ترک کانون هیچ سودی نداره
چشم پوریا جان. منفی نگری رو کلا پاک می کنم.
---------------------------
سها خانم رفت
سلام بچه ها
بابا دمتون گرم یعنی حتی یه نفر هم پیدا نشد که تو این سایت اهدا عضو ثبت نام کنه
بابا خیلی مردید از شما دیگه انتظار نداشتم
سلام پوریا جان
من تبلیغ یه محصول یا یه موسسه رو نکردم
این طرحی رو که من دارم تبلیغش رو میکنم مثل خیلی طرح ها و تایپک های دیگه ای که تو سایت هست.شاید اگه حتی یه بار به این سایت سر زده بودی خودت هم تو تبلیغ این کار خیر کمکم میکردی
سلام بچه ها
جاتون خالی چند هفته پیش عروسی آبجیم بود و خدا رو شکر به خیر و خوشی تموم شد
ولی حالا دیگه من موندمو ساعات بیشتر تنهایی
باز قبلا خواهرم پیشم بود ولی الآن دیگه تنهای تنهام
از تنهایی هم خیلی میترسم ای کاش میشد خواهرم برگرده یا حداقل یک داداش یا خواهر دیگه داشتم که دیگه انقدر تنها نبودم
بچه ها پاییز اومده و کانون داره روز به روز پاییزی تر میشه خیلی سرد شده کانون از این خلوت ترم که دیگه نمیشه
قبول دارم که همه بچه ها مشغله زیاد دارن ولی بیاین یه کم کانونو مثه یکی دو سال پیش پر رونق ترش کنیم
یه فکرایی دارم بعضی از بچه ها هم دیدم یه نظرایی دارن اگه موافقین شروع کنیم کانون رو از این وضع درش بیاریم نظرتون چیه؟...
(1389 مهر 14، 1:31)رز زرد نوشته است: [ -> ]r
[color=#800080][b]زندگی رو زیاد سخت نگیرین همیشه اونقدر خودتونو مشغول کنین که دیگه وقت و فکری برای خودار . ... باقی نمونه !!
من میگم یه برنامه ورزشی راه بندازیم همه صبح ها ورزش کنیم به قول یکی از مشاور سال های گذشته ما میگفت ورزش باعث دور شدن شهوت از بدن میشه اونوقت سراغ خودار... نمیریم
نگاه کنین چه حرف پرنغض و مغزی (منظورم باارزشه!!!!) این رزی جان میزنه در حد مشاور ماست این پسر!
مثلا اول میتونیم با یه برنامه ساده شروع کنیم مثه همین آهنگ تندرستی که شبکه 3 نشون میده ساعت 6 صبح
یواش یواش گسترشش میدیم
تازه چون مغز در بقیه ساعات شبانه روز بیکار میمونه با شروع درس و مدرسه و دانشگاه برنامه درسی رو هم میشه ریخت بیان کردن این کارهای خوب تو کانون و تشویق متقابل بچه ها باعث جذاب شدن اینکارها و دوری از خودار... میشه...
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
گفتم اعلام وجودی کرده باشم
منم سرم خیلی شلوغه
ولی هر کاری از دستم بر بیاد برای اینکه کانون وضعش بهتر بشه، دریغ نمی کنم