بسم الله الرحمن الرحیم
1. دیشب از همون اوایل راه که نشستم پشت فرمون، یه ترس عجیبی افتاد تو تنم ... عجیب! حس کردم میخواد یه اتفاق بدی برام بیفته ... تضرع کردم و صدقه کنار گذاشتم و از خدا خواستم حفظم کنه ... با احتیاط بیشتر روندم و جالب که چراغ به چراغ به قرمز میخوردم ... نزدیکیای مقصد، داشتم راه خودمو میرفتم، یه ماشین از سمت راست که میخواسته انگار سبقت بگیره و حالا که نزدیک دو راهی شده بودیم، انگار هول شده بود، به طرز عجیب و غیر منتظره ای از بغل به تعبیری کوبوند بهم ... رسیدم دیدم جز چند خراش واقعا جزئی چیزی نشده ... وقتی بنده خرابکار میشه؛ خود مهربونش ترسو تو دل آدم میندازه تا تضرع کنی به درگاه مهربونش ... تا کاسه ی برعکس شده ات رو دوباره رو به بالا بکنی.
2. حجت الاسلام قاسمیان دیشب حدیثی داشت میخوند به این مضمون که تا چهل سالگی یه ارفاقایی به بنده میکنن اما بعدش خداوند به ملائکه میگه تو حساب کتابش سخت بگیرین (اگه مضمونو درست گفته باشم.)
و همچنین روایتی رو اشاره کرد شبیه این روایت:
از امام جعفر صادق (علیه السلام) در قول خدای تعالی که فرمود:
اولم نعمر کم ما یتذکر فیه من تذکر *
توبیخ لابن ثمانی عشره سنه.
این آیه ملامت و سرزنش بر
جوانی است که به سن هجده سال رسیده است.
و گفت (مضمون) که خدمت آقا (رهبر فرزانه) بودیم و بحث نماز بود، گفتم یه چیزی بفرمایید ما که پیش این جووناییم بهشون بگیم؛
ایشون فرمود: بهشون بگین تا جوون هستن سر نماز حواسشونو جمع کنن ... تا جوون هستن میشه.
*
وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ
و آنان در آنجا فرياد برمىآورند: «پروردگارا، ما را بيرون بياور، تا غير از آنچه مىكرديم، كار شايسته كنيم.» مگر شما را [آن قدر] عمر دراز نداديم كه هر كس كه بايد در آن عبرت گيرد، عبرت مىگرفت و [آيا] براى شما هشداردهنده نيامد؟ پس بچشيد كه براى ستمگران ياورى نيست.
فاطر، 37
دعای سوار شدن بر مرکب رو بلدی مرد مجاهد جان ؟
امام رضا علیه السلام فرمود: رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
هركه سوار مركب شود، و نام خدا را به زبان آورد، فرشتهای همواره وی را تا هنگام فرود آمدن از مركب حفظ میكند، ولی اگر در هنگام سوار شدن نام خدا را نگوید، شیطانی بر وی گمارده شود و پیوسته او را وسوسه دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بِسْمِ اللهِ، الْحَمْدُ ِللهِ ﴿سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ﴾ ((الْحَمْدُ ِللهِ، الْحَمْدُ ِللهِ، الْحَمْدُ ِللهِ، اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ، اللهُ أَكْبَرُ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ إِنِّيْ ظَلَمْتُ نَفْسِيْ فَاغْفِرْ لِيْ، فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوْبَ إِلاَّ أَنْتَ))[1].
راستش من معمولا اگه فراموش نکنم این دعارو میخونم و الحمدلله تا حالا مشکلی پیش نیامده و بهش کاملا معتقدم
آقا مجتهدی گل گلاب : خدایا ماه رمضان ما را از لغزش و گناه حفظ کن، بدبختی است که آدم در ایام سال گناه کند و ماه رمضان هم به گناه ادامه دهد، در ماه رمضان باید تمام اعضا و جوارحمان روزه باشد...
«اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ بِتَوْفیقِکَ یاهادِی الْمُضِلّینَ»
«خدایا یاریم کن در این ماه بر روزه و شب زنده داریاش و دورم بدار در آن از لغزشها و گناهانش و روزیام کن در آن ذکر خود را به طور مدوام و یکسره به توفیق خود، ای راهنمای گمراهان»
سلام
دو بار ظلم دیدم..
ی بار وقتی خودم راهشو باز گذاشتم .. ی بار هم وقتی زورکی نفوذ شد..
(هر چند دومی هم اگه من نمیذاشتم نمیشد!)
خیلی ضرر کردم.. خیلی چیزا رو از دست دادم.. خیلی عقب افتادم.. خیلی زمین خوردم.. خیلی زمین گیر شدم..
تهش و نتیجه اش خیانت و ظلم کردن هم ب خودم و هم ب ی عزیز شد!
هر کاری تاوانی داره..هر کاری اثری داره.. هر کاری ثمره یا خسارتی داره..
خدایا همه اینا رو قبول دارم.. اما تو مبدل سیئه ب حسنه هستی..
توبه منو از ظلمی ک کردم.. از غفلتی ک کردم.. از خیانتم بپذیر..
و ب وعده عمل کن.....
با کریمان کارها دشوار نیست..
خدایا..ببخشین!
دعا کنین برای من..
یاعلی.
نمیدونم... چرا شاید چون تو ماه رمضان هستیم شاید چون من خیلی درونگرام... شاید چون بخاطرم میاد اتفاقات دیروز وَ امروز ...میفهمم که دنیای خودسازی چقدر دنیای با عظمتی وَ راستینیست. یه نوع خودسازی که مرد میسازد... اره.. اینروزا مرد وَ رفتار مردانه را کم میبینیم. واقعاً انسان اگر در غفلت نباشد یا در منجلاب افکار ویران کننده ی منفی وَ خود بدبینی وَ یا کمبینی نباشد میبیند که با انتخاب روبروست. یک مرد ایرانی شجاعت وَ انرژی دارد تکلم وَ سخنان وَ رفتار سنجیده و نظم وَ قدرتی دارد که تحسین کنندست وَ لحظه ای به خود شک نمیکند این معنای واقعی ایمان است . برعکس اموزگاران وَ سیاست گذاران نامرد امروز که جوانانی احساسی بی اعتماد به نفس وَ خود کم بین تربیت میکنند...
بچه ها برنامه ریزیام به هم خورده داره آبروم میره دعام کنین
خدا نکنه ابروت بره میتوانم......خدا نکنه ... .
نمی دونم کی مرگ تدریجی ما شروع شد؟مرگ بخشی از وجود ما که به ما کمک میکرد بخشی که باعث میشد خود را دوست بداریم بخشی که چشم را روی دیگران میبست و ما را غرق در خود میکرد.بخشی که ما را هرلحظه از احساس گناه دور میکرد.بخشی که انصاف بدرد نخور را دور میریخت و حق را همیشه به ما میداد.سرپرست ما و پدر درونی ما کشته شد .تنها کسی که واقعا میتونه ادمو یاری بده خود ادمه.اون خود که اسکلت ما را مستحکم نگه میداشت کو... .ان کس در ما که ما را از منجلاب بیتمرکزی و خودبدپنداری بیاره بیرون کو ... . خود ما کووووووووووووو ....... .من انقدر درگیر فکرم ...خیلی بیشتر از خیلی ها . اه لعنت بر رک بودن و واقعگرا بودن و نگاه به دیگران بجای امیدوار بودن خود محور بودن و پرستش این خدای کوچک و جانشین خدا در زمین..............اه که اعتماد بر خود مقدم بر هر نوع توجه و هرنوع پرستش است.
تو بیگناهی و کار فلکه...پس خیام بخون و ایمان بیار که از تو نیست و از فلکه:
ای دل چو زمانه میکند غمناکت/ناگه برود ز تن روان پاکت
//بر سبزه نشینو خوش بزی روزی چند/زان پیش که سبزه بردمد از خاکت
هیچ سوگی غمناکتر از سوگ خود نیست این خود عزیز. هیچکس از غم این خود اگه نیست سوگ سیاوش سوگ سهراب سوگ وطن ..نه هیچ کدام به پای غم خود نمیرسد.
از کنترل بر خود جدا شده ایم که خطا کردیم....بجاست که پس از گریستن بر مزار این خود واقعی ان را از دنیای گور به عالم حیات ببریم
خیلی ممنونم
زود خوابیدم که صبح با انرژی باشم
ولی وقتی استرس دارم خوابم مقطعه
وسطش بیدار میشم
دیروزم روزه خیلی بهم سنگین اومد
ممنونم آقای جدی
من نمیدونم اینا که نوشتید دقیق یعنی چی
ولی ی هرجا باشه اونی که واقعا میتونه بهمون کمک کنه خودمونیم
اخ ببخشید نمیدونم چرا الکی قلمبه سلمبه مینویسم .عادت کردم به این افکار پیچیده وَ دیوونه بازی ها...
هربار که با بابام حرف میزنم حالم بد میشه....فقط میخوام برم تو اتاقم صداشو نشنوم! بهم میگه رتبت چند شد؟! رتبه قبلیمو گفتم...
عصبانی شده میخواد باهام دعوا کنه! بعدش که میفهمه رتبه قبلیم بود میگه رتبه ی امسالتو میگم!!! هنوز نمیدونه جوابش نیومده!
ازش بپرسی الان وضع داعش چطوره سریع میشینه یه ساعت برات تعریف میکنه ولی هنوز نمیدونه جواب کنکور من نیومده...
بهش میگم دفعه قبل به خاطر معدلم بدتر شد...میگه بعععله! انگار خوشحاله!
وای خدا...شاید از نظر بقیه خیلی ساده باشه ولی من ازونی که پدر مادر نداره تنهاترم! اونی که نداره خب میدونه نداره....یا کسی که مامان باباش
بی سوادن خب میگه بی سوادن!
ولی چرا برای بابام مسائل عربستان از من مهمتره؟!
لطفا نگید به روش نمیاره و این حرفا...خودم دارم میبینم چند ساله.....
الان وضعیت من با اونی که نه درس خوند نه کار کرد برابره...تمام زحمتام هدر رفته 3 ساله!
ای کاش اصلا معتادی چیزی میشدم بیشتر بهم توجه میکردن! تا دیدن خودم کارامو میکنم تنهام گذاشتن......
دیگه دوستتون ندارم....
همین...
نقل قول: لطفا نگید به روش نمیاره و این حرفا...خودم دارم میبینم چند ساله.....
الان وضعیت من با اونی که نه درس خوند نه کار کرد برابره...تمام زحمتام هدر رفته 3 ساله!
ای کاش اصلا معتادی چیزی میشدم بیشتر بهم توجه میکردن! تا دیدن خودم کارامو میکنم تنهام گذاشتن......
منم اولا تقریبآ مثل تو بودم. وقتی دبیرستان بودم بابام اصلآ نمیدونست که من کلاس چندمم. از بابام بدم میومد هی بهم گیر الکی میداد و جلوی همه تحقیرم میکرد و باهاش دعوا میکردم و کارم کشیده بود به روانپزشکی و یه دو سالی دارو خوردن .اما الان من دیگه اونطوری نیستم. میدونی چرا؟ چون دیگه از بابام توقع ندارم که باید فلان کار و درست انجام بده و باید مثل یه پدر خوانواده کامل باشه و اون باید محور اصلی خانواده باشه و از اینجور حرفها. من فهمیدم بابام همینه که هست و من و نه هیچ کس دیگه نمیتونه اونو تغییر بده مثل یه درخت بزرگ که به هر طرف رفته دیگه نمیشه خمش کرد و یه جهت دیگه بهش داد. پس سعی کردم همین شخصیت بابام رو بپذیرم و بشناسمش و درکش کنم. دیگران رو هرطوری که هستند همونطوری اونارو باید پذیرفت. اینطوری تونستم خیلی از مشکلاتی که توی خونه داشتم تموم کنم. الان یکی از هدفهای زندگیم احترام و مراقبت از بابام و مامانم هست.
تو هم میتونی. آره میشه.