امان امان امان از حرفی که امشب خالم بهم زده!
دیگه از خاله آدم کی به آدم نزدیک تره؟
میدونین به مامانم چی گفته؟
گفته علیرضا لیاقت نداره
دقیقا همینو گفته...
گفته این ازدواج جور فکر نکنم بشه!
چون به نظرش من لیاقت ندارم!
میگه علیرضا وقتی غذا میخوره جلوشو جمع نمیکنه
میبینین واقعا؟
این خالست به نظرتون؟
خاله بودنش مبارکش باشه
توی من یه چیز خوب ندید
آره من بی لیاقتم... تویی که لیاقت داری... تو خوبی... حیف خوبیای من برای تو
گفته برادرزاده هاش خیلی خوبن ولی علیرضا نه!
هعی علیرضا هعی علیرضا...
واقعا چی میتونم بگم...
امشب اینقدر بعد از شنیدن اون حرف لرزیدم که چیزی تا تشنجم نمونده بود...
چی میشه که یه بچه توی سن ۱۸ سالگی قرص اعصاب مصرف میکنه؟
به خاطر همیناست دیگه...
لعنت به هرکی منو به اینجا رسوند
این همه تلاشم برای خوب بودنو ندید و فقط زوم کرد رو بدیام
در صورتی که من وقتی غذا میخورم جلومو جمع میکنم مگر اینکه یادم بره!
این کارش تهمتم محسوب میشه!
امان امان امان...
یکی دیگه هم رفت توی لیست سیاه
میخواد خاله باشه میخواد هرکی میخواد باشه
وقتی بد باشه دیگه بود و نبودش برام مهم نیست
خدایا به حق امام حسین که عزیزتر از اون سراغ ندارم انتقاممو بگیر
هرچی زودتر بهتر...
بهشون بفهمون که اشتباه میکنن خدایا دستم به دامنت
بهشون بفهمون من بد نیستم
بهشون بفهمون اشتباهشونو خواهش میکنم
خدایا چقدر زخم بخورم
خدایا من دیگه توی پشتم جای خنجر ندارم
چقدر دوستش داشتم
فقط میتونم بگم براشون متاسفم تا روز قیامت
و السلام