(1391 اسفند 8، 22:45)در جستجوی حقیقت نوشته است: [ -> ]برم به مامانم بگم نتونستم ترک کنم؟
شاید فرستادنم مراکز ترک اعتیاد
این راه حل داش پشتکاره....
یه چهل روز میخوابوننمون و خلاص....
خواهشا اگه به پستی جواب میدید یکم انرژی مثبت به طرف بدید....نقد کردن و زیر سوال بردن کار اسونیه....
سعی کنید به دیگران امید بدید
سلام داداش منظورت اینه که بری بگیخ.ا رو نتونستی ترک کنی؟
دیدین بعضی آدما که خیلی راحت میفهمن شما پوستتون قرابت های نزدیکی با کرگدن داره،تمام تلاششونو میکنن تو دو کلمه صحبتی که باهات دارن تا فیها خالدونتون رو بسوزونن!!
خوب چرا اینجورین اینا؟!!
حالا یه نفر پیدا شده بعد عمری پوستش کلفته خوب!!چی کار کنه بیچاره؟بره پوستشو نازک کنه؟!!:-??
نکن خوب برادر من
نکن خواهر من
نکن دوست من
نکن عزیز جان
نکن
برو...برو از خدا بترس....
ای بابا!!
مخاطب خاصم دارم که البته اینجا بیا نیست!!
یعنی رسما و کلا با خودم بودم
سلام. چقدر بده روزي 10 نفر بهت بگن همه چي درست ميشه .. غصه نخور ..
اما تو ندوني كي همه چي درست ميشه ؟
وقتي كه ديگه هيچي نداري تا درست بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
احساس میکنم چند روزیه جو کانون خفن آلود شده...
احساس بدی دارم...
وقتی که یه نفر حالش بده میشه یه کاری کرد
با کمک بچه هایی که آواتار و امضا و پستاشون بوی شادی میده
اما وقتی خود این بچه ها دلشون گرفته
اونم همه با هم...!!!
چیکار میشه کرد...؟! :11:
.
.
.
منم دلم گرفته...
از امضای یکی از بچه ها ...
بچه های امضایی که صورتاشون رنگی بود
که الان دیگه نیستن
شکلکی که حرف نداشت اما کلی حرف داشت ...
نقل قول:
که دیگه اونم نیست...
و از پست توی درد و دل...
نقل قول:
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها... رها... رها... من
ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من ....
از کسی که به ما میگه بخندید
نقل قول:
لطفا لبخند بزنید
اینجوری :
د لبخنده بزن دیده
از درد و دلایی که زود پاک میشن
نقل قول: نمیدونم من فقط اینجوریم یا همه اینطورن ؟هر چن وقت یه بار یه سونامی غصه میاد سمتم
از دختر شاد کانون
نقل قول:
که دیگه شاد نیست...
نقل قول: سلام. چقدر بده روزي 10 نفر بهت بگن همه چي درست ميشه .. غصه نخور .. اما تو ندوني كي همه چي درست ميشه ؟ وقتي كه ديگه هيچي نداري تا درست بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله ما هم احساس کردیم...
نقل قول: چه عجب يك نفر حس كرد منم ناراحت ميشم ..
و از
دختر رنگی رنگیه کانون
نقل قول:
که دلمون برا رک گوییاش تنگ شده...
نقل قول:
شــــــــلام
منم به همه قهرمانای مهربون دیشب تبریک میگم
به جـــــز داداش ابولفضــــل
و همشونم دوس دارم
به جـــــز داداش ابولفضـــــل
ارادتمند همه هستیم خلاصه
به جز داداش ابولفضل
پ.ن:آبدارچی جماعتو چه به قهرمان شدن آخه؟والللا
و از خانوم پر انرژی
نقل قول:
که بیاد بگه:
نقل قول: سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد..؟
بعدشم بدون این که کسی جوابشو بده
بگه:
نقل قول: من میرم بخوابم که فردا صبح زود باید بیدارشم
شب به خیر کانونیاااااااااااااااا
و از خان کانون
که دلمون براش خیلی تنگ شده...
نقل قول:
که دلش برامون خیلی تنگ شده...
نقل قول: رفتم ولی...دلم جا ماند
چیکار میشه کرد...؟! :11:
خدایا دلم یه جای بلند میخواد
یه جایی که هیچ کس نباشه تنهای تنها باشم
که فقط داااااااااااااااد بزنم
تا کی صدام رو توی وجودم خفه کنم
به دادم برس
دلم برای اتاق تنهاییم تنگ شده
سلام
نقل قول: چیکار میشه کرد...؟!
خو اقای ابولفضل تقصیر شماست دیگه
ی چای چیز دار هم ب ادم نمیدین حالمون جا بیاد
(اعتراف میکنم اولین دردلم به این شکل بود )
از همه ی دوستای گلی ک جویای حالم شدم خیلی ممنونم
با وجود دوستای خوبی مثل شما مگه میشه دل ادم بگیره
من دیگه درددل نمیکنم ببخشید ازاوناییکه روحشون حساسه تقاضا دارمدرددلها رو نخونن روشون اساسی اثر بد داره
تا حالا دقت کردین چـرا به لوک میگن خوش شانس ؟
.
.
.
چون همیـشه فانتزیاش به حقیقت تبدیل میشنو تـو افق محـو میـشه
)))
یکی از فانتزیام اینه که برم ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
ﭘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺱ ﺍﺯﻡ ﺑﭙﺮﺳﻪ
ﺧﻮﺏ ﺁﻗﺎ ﺩﻭﻣﺎﺩ ﻋﺰﻳﺰ ، ﺧﻮﻧﻪ .. ﻣﺎﺷﻴﻦ ، ﻛﺎﺭ ، ﭘﻮﻝ ﭼﻴﺎ ﺩﺍﺭﻥ ؟
ﺑﻌﺪ ﻣﻨﻢ ﻗﺎﻃﻲ ﻛﻨﻢ ﻛﻠﻴﺪ ﻫـﺎﭺ ﺑﻜــُـ ﭘﺮﺕ ﻛﻨﻢ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺑﮕﻢ ﻣﻦ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ
، ﻧﻴﻮﻣﺪﻡ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ !
ﻳﺎﺭﻭ ﭘﺪﺭﻩ ﻫﻢ ﺳﻮﻳﭻ ﭘﺮﺍﻳﺪﻣﻮ ﺑﺒﻴﻨﻪ ﻭ ﻳﻪ ﺑﺮﻕ ﺧﺎﺻﻲ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ
ﺑﻴﺎﺩ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺑﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﭘـﺎﻡ ﻛﻪ ﺑﻴﺎ ﺩﺧـﺪﺭﻣﻮ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﻫﻤﺶ ﻣﺎﻝِ
ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺍﻳﻨﺎ
ﻣﻨﻢ ﺑﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﭘﺮﺍﻳﺪ ۲۰ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻴﻢ ﺭﻭ ﺑﻴﺨﻴﺎﻝ ﺷﻢ ﻭ ﺗﻮﻱ ﺍﻓـﻖ ﻣﺤـﻮ
ﺷﻢ . . . .
ﻳﻪ ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺁﺩﻡ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺩﻝ ﺑﺎﺯﻱ ﻫﺴﺘﻢ ﻣﻦ. . .
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم . . .
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو . . . !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!
.
تکراری بود نه ببخشید
نمیدونم چرا انقد سخته دل کندن از کانون !بعده این همه مدت انگار یکی از اعضای خانوادم شده
هروقت یه مدت طولانی ازش دور باشم بدن درد میگیرم !!
حداقل اونایی که نیت رفتن کردن میدونن چقد سخته
و هیچی جاش رو پر نمیکنه
شاید طبیعی هم هست همه ما که گرفتاره این مشکل شدیم
برا ترک کردنش به کانون تکیه میکنیم
غافل از این که گرفتار اعتیاد بیشتری میشیم.
فک کنم بودنمون بعده یه مدت کاراییشو از دست میده
حداقل برا من که این طوره
فک کنم باید دنبال یه راهه جدید باشم یا یه کانون جدید ........
همتون دوست دارم خیلی زیاد ....
از یه جایی به بعد دیگه نه دست و پا می زنی
نه بال بال می زنی نه دل دل می کنی
نه داد وبیداد می کنی نه گریه
نه مشتتو می کوبی تو دیوار نه سرتو می زنی به دیوار
نه....
از یه جایی به بعد فقط سکوت می کنی