سلام ...
فقط در د و دل و ... هیچ
از خودم ناراضیم ... قدرت تصمیم گیری ازم صلب(سلب) شده ...
نمیتونم بد و خوب رو تشخیص بدم ...
یه جورایی کم آوردم ...
و راستش حتی نمی دونم چطور باید بسپرم به خدا ... و چطور همه چیز رو به دست تقدیر بسپرم . ( میدونم تو دلتون می خندین ..و براتون عجیبه . )
اما ...
اما من نمی دونم چطور می شه سپرد به خدا ... (همه چیز رو) و کی باید سپرد .
نمیدونم .
ذهنم درگیره ...
درگیره ... و نمی دونم اهیمت این موضوع زیاده یا نه !!!!
نمی دونم باید دنیا رو این همه جدی بگیرم یا نه .... فکر کنم دارم بیراهه می رم !!!!!
-----------------------
خدایا شکرت .
شاینی خانوم ان شاء الله که دلتون آروم شه
به قول علیرضا که دوران جوونیه دیگه ، اگه احساس نباشه باید شک کنید !
مهتاب خانوم نیازی نیست که بدونیم کی و کجا کارها رو بدست خدا بسپریم
باید اول به خدا توکل کنیم بعد تصمیم بگیریم و بعدش همه چیز رو به خدا بسپاریم تا هرچی که صلاح هست همون بشه
مهتاب جونم منم تا پریروز درگیر بودم
خیلی حال بدیه یجور بی اعتمادی به همه چی و یه چندراهی بزرگ
میدونم دلت همش اشوبه و میخوای زود همه چی درست شه هرچی هم فکر میکنی کمتر نتیجه میگیری
اما از خدا بخواه دلتا اروم اروم کنه بعدشم دلتا بسپار به خدا اونه که همیشه بهترینها را میخواد حتی اگه اونچیزی نباشه که ما دلمون میخواد
زودتر از زمان جلو نرو پابه پای ثانیه هات باش و نگرانی را از خودت دور کن خدا خودش میدونه کی باید چیکار کنه و بالاخره تصمیم درست را میگیری به خودت مطمئن باش
خدا منتظرمونه نگاهتا از اسمان نگیر
بچه ها منم مشکل مهتاب خانوم رو دارم ...
واقعا چجوری میشه کار هارو سپرد به خدا؟؟؟؟
بعضی وقتا به خودم میگم آیا این کار درسته!!!
یا یه کاره بی معنیه...
خدا خیلی مهربونه این رو میدونم
هیچ وقت غصه ی چیزایی رو که ندارم یا چیزایی رو که از دست دادم نمی خورم..
غصه ی این رو می خورم که هیچوقت نفهمیدم چرا یه چیزی رو ندارم یا دارم و از دستش میدم :(
اگه خواست خدا بوده، ای کاش خواست منم بود...
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری همه بیداری است
پس بدان این اصل را ای اصل جو
هر که را درد است او برده است بو
هر که او بیدارتر پردردتر
هر که او هشیارتر رخ زردتر
سلام
مهتاب خانوم و دکتر سینا خان
من آدمی نیستم که لیاقت گفتن این حرفو داشته باشم
کسی که تو کاری توکل میکنه باید ایمان هم داشته باشه هم زبانی و هم قلبی و هم عملی
میگه خدایا من این کارو سپردم دست شما خودت هر جور که صلاح میدونین رقمش بزن
این یعنی توکل و ایمان یعنی اینکه اگه اون اتفاق ظاهران هم به نظر ما بر ضرر ما بود بازم بگیم خدایا شکرت لابد حکمتی بود که
این کار انجام نشد لابد بهترشو بهم میدین
شاید این ربطی به موضع بالا نداشته باشه ولی من رفته بودم بالا درختی داشتم میوه شو میچیدم
یه چی تو دلم گفت موبایلتو بذار یه جا که مطمئن باشی
من گفتم خب بیوفته پیدا میشه دیگه و منم میفهمم
یه لحظه به خودم اومدم دیدم موبایلم نیست تو جیبم پایین هم پر از بوته و تیغ
همش پکر بودم که چرا گم شد شاید مال کسی رو خوردم اینجا جبران شد
بعدش گفتم ولش کن غصه شو نخور خدا بزرگه و خدارو چه دیدی شاید رفتی تو ماشین داداشت دیدی موبایلت اونجاست
باور کنین بعد از یه ساعت رفتم دیدم موبایلم اونجاست
اصلان داداشم سمت من نیود
ازش پرسیدم اون پیدا کرده بود
خدارو شکر
دوستان کمی هم صبر لازمه میوه صبر خیلی شیرینه
............................
یا الله
در مورد زن گرفتن به خودت چیزی نگفتی علیرضا
این جادو جمبل رو به ما هم یاد میدی
سلام
دلم آشوبه... پر از غوغا و طوفان... آرامش چه رنگیه یعنی؟؟؟
خدای من چیکار کنم؟؟!!
هماجونم دلتا بسپار به خدا
عجیبترین ارامش به سراغت میاد