(1391 دي 5، 15:57)hf.zahra نوشته است: [ -> ]سلام جناب رند
بله
مامان هم همینو میگن.اما مگه چه ایرادی داره؟مگه خدا نگفته دانش دینتون رو بیاموزید؟خیلی فرق هست بین کتاب خوندن و غرق در زندگی دینی شدن.سوالم اینه که چرا نباید کارم،زندگیم،درسم در جهت خدا باشه؟ممنون میشم نظرتونو بگید شاید بتونم درست تصمیم بگیرم.
آبجی اینکه بخوای رشته ی مهندسی بخونی و در آینده با دانش و کارت به خلق خدا کمک کنی فکر نمیکنم دور از جهت خدا باشه
به نظر منم همونطور که دوستان گفتن بهتره هر دوش رو با هم داشته باشی، هنر همینه وگرنه اگه همه اینطوری فکر کنن دیگه نه دکتری داریم نه مهندسی نه خیلی چیزای دیگه
خوب دربارش تحقیق کن
امیدوارم خدا بهت کمک کنه و بهترین تصمیمو بگیری آبجی
............
منم یه مدتیه که خیلی دلم تغییر می خواد خیلی
ولی نمیدونم از کجا باید شروع کنم، یه جورایی سردر گمم ...
خدیا.. اهدنا الصراط المستقیم
(1391 دي 6، 1:35)سنا نوشته است: [ -> ]آبجی اینکه بخوای رشته ی مهندسی بخونی و در آینده با دانش و کارت به خلق خدا کمک کنی فکر نمیکنم دور از جهت خدا باشه
به نظر منم همونطور که دوستان گفتن بهتره هر دوش رو با هم داشته باشی، هنر همینه وگرنه اگه همه اینطوری فکر کنن دیگه نه دکتری داریم نه مهندسی نه خیلی چیزای دیگه
خوب دربارش تحقیق کن
امیدوارم خدا بهت کمک کنه و بهترین تصمیمو بگیری آبجی
............
منم یه مدتیه که خیلی دلم تغییر می خواد خیلی
ولی نمیدونم از کجا باید شروع کنم، یه جورایی سردر گمم ...
خدیا.. اهدنا الصراط المستقیم
منم با نظر سنا خانوم موافقم
میشه توی همون رشته خود به خلق خدا کمک کرد
استادمون که روحانی بود میگفت در اثر تبلیغات دشمن در جهت مقابله با روحانیت
امروزه شما جوون ها حرفتون نافذتر شده وقتی یک جوون مهندس تشویق کنه خیلی موثره
میگفت توی یک شرکت بزرگی دیدم همه موقع اذان میرن تو نماز خونه شون نماز جماعت میخونن
تعجب کردم که همه کارکنان بدون استثنا رفتن نماز
دلیلشو پرسیدم گفتن ما مدیون رئیس شرکتمون هستیم که ی مهندس جوانی بود
و برامون سخن رانی میکرد و با منطقش کاری کرد که ما نماز خون بشیم
و اینکه سنا خانوم برای تغییر باید از کوچیکترین چیزای شروع کرد
نمیدونم این سخن چقدر مربوط به مشکل شماست
حضرت محمد (ص) به حضرت علی (ع) فرمودن زمانی که همه دنبال کثرت تو عبادت هستن تو دنبال خلوص در عبادت باش
زهرا جان انشالله جسارت من رو مي بخشي،ولي من فكر مي كنم منظور زهرا صرف كمك به خلق نيست.مساله يه موضوع متفاوتي ست.
البته من اين طور فهميدم.شايد اشتباه باشه
اكر خواستي دربارش حرف مي زنيم
سلااااااااااام
منم یه تغیر اساسی دلم میخواد
اون قسمتش که با دل من بوده تغییر کرده
اما دنیای اطرافم خیلیش دست من نیست و نمیتونم تغییرشون بدم
راهی هست؟
آقای رند انزا بد چیزیه ولی خدائی آبو هوا عالیه البته من برفو بارون خیلی دوست دارم کلا زمستونو سرما رو دوست دارم . خودتونو سرگرم کنید .
سلام
چکاوک خانوم تغییر یکی دورنی یکیش برونی
دل تغییر کرده اما بیرونتون چی؟ عاداتون چی؟ هم سن شما که بودم خیلی بی نظم بودم
به نظر خودم، خیلی دلم تغییر میخواست(الانم میخواد) یه دوستی داشتم
خیلی منظم گفتم من چیکار کنم؟ گفت تغییر عادت بده! هرچیزی رو برداشتی
همون لحضه بذاری سرجاش! نماز صبح نذار قضا شه که زندگیت بی نظم میشه!
گفتم شب دیر میخوابم گفت زودتر بخواب! خوابیدم فرداش خواب الود بودم
گفتم نمیشه! گفت قبل اذذان ظهر خواب قیلوله رو فراموش نکن!
و شد! گفتم میخوام درس خون شم! گفتم بی امید نمی تونی بری جلو، با حرفاش
امید بهم میداد و کم کم عادت کردم به درس خوندن و درس خون شدم!
ببینید تو چیا دلتون تغییر میخواد،از چیای چکاوک الان ناراضی هستید
بنویسید رو کاغذ، مثلا من دلم معنویت میخوام، خب باید حواسم باشه
پیمودن یه راه همیشه یه نتیجه رو میده باس راهم رو عوض کنم، مثلا
خودم میگما، بعد دیدن ویدئو کلیپ های خوانندگان خارجی مثه بریتنی یا انریکو و..
اصلاا حس میکردم داغونم واسه همین گذاشتم کنار...
وقتی هدف معلوم کردید راه رسیدن بهش معلوم کنید!
بزرگترین قدم پا گذاشتن رو
دل و خواسته هاتون که مانع تکامل، شما بخواید محیط هم تغییر میکنه با ایمان این حرف
میگم بهتون.. سخت ولی ممکن فقط ایمان بیارید که شما میتونید
چون از پس مشکلای دیگه هم بر اومدید
یاعلی
(1391 دي 6، 13:15)chakavak نوشته است: [ -> ]سلااااااااااام
منم یه تغیر اساسی دلم میخواد
اون قسمتش که با دل من بوده تغییر کرده
اما دنیای اطرافم خیلیش دست من نیست و نمیتونم تغییرشون بدم
راهی هست؟
(1391 دي 6، 14:39)رند نوشته است: [ -> ]سلام
راستش
چند وقتی بود سر خودم رو گرم کرده بودم و خودم رو از انزوا کشیده بودم بیرون با برو بچ بودیم خیلی حالم بهتر شده بود به صورت معجزه آسایی
ولی 2روزه که به خاطر آب و هوا ندیدمشون حالا دوباره داره حالم بد میشه اینجاست که می فهمم انزوا چه چیز بدیه.
امیدوارم هیچ کدومتون منزوی نباشید
برای ما هم دعا کنید
موفق باشید
رند جان سلام
خوبی برادر؟
آقا ما هم یه 2 روزه که کلا خونه ایم ... دقیقا 2 روزه که هیشکی رو ندیدم
تنها به منعنای واقعی ...
(تازه تو روز تولدم!!!! هیچ کسی هم یه اس نداد که بابا نره غول تولدت مبارک!!
)
کل این 2 روز رو اینترنت بودم یا خوابیده بودم ... (باز دم فضای مجازی گرم!)
درس هم که تعطیل (خوب نیستا ...
)
ولی نمیدونم چی شده
خلوت داشتن رو یه حقی دیدم برای خودم ... حتی تا این حد
یعنی مثلا بعد از یک هفته مشغولیت این تایم رو به عنوان حق استراحت دیدم ... چون مطمئنم فردا به بعد شروع میشه دوباره درگیری ها و مشغولیتای ذهنی
تو خونه هم میشه خودت رو تنهایی سرگرم کنی ...
بیخیال داداش روزای خوش تو راهه
یه چیزی یادم اومد حیف نگم
داستان پتروس هممون میدونیم دیگه! یه سوراخ تو یه سد توی ندرلند بود
یه پسرک اومد انگشت دستش گذاشت توی اون
تا سد خراب نشه شهرشون رو آب ببره! داستان تکراری
اما نکته ای که شاید جالب باشه اینه که یه سوراخ توی یه سسد
میتونه اون رو خراب کنه!
اون سد عادات غلط ما، تنبلی هامون، اخلاق بدمون و حتی همین خ.ا
و اون سوراخ میتونه تغییرات کوچیک باشن، بسته به اینکه این سد
چقدر قوی باشه به تعداد سوراخ های بیشتری نیاز
و بالاخره یه روز اون سد میشکنه!
مطمئن باشید
یاعلی
اومده بودم اینجا از درد دل هام بگم.
خواستم بنویسم دیدم دلی برام باقی نموده.
یه جنازه نه می دونه درد چیه، نه دل.
ولی ای کاش جنازه بودم. چون جنازه هم یه چیزایی می فهمه ولی من. . .
سلام بچه ها من از وقتی فرجه امتحاناتمون شرو شده
تا این موقع درسمو تموم کرده بودم اما امروز اصلا به خاطر شکستم اعصاب خوندن نداشتم
الان
میخوام بخونم دعا م کنیید تمرکزمو از دست ندم
درس خوندن خیلی برام سخته اصلا بلد نیستم چطوری باید درس بخونم از کجا باید شرو کنم!
از برنامه ریزی و قانون و اینام حالم بهم میخوره