دوستان چرا کسی پیشنهاد نمیده برا تالار ترک عادات زندگی و تغذیه برای کمک به ترک؟
برا خودتون میگم ترک کردن که همش سمت خدا رفتن نیست!اون چیزاییم که میخورید
روی ترک کردنتون اثر داره!
چرا کسی تو نظر سنجی شرکت نکرد؟
مگه یه پست دادن چقدر طول میکشه؟
دیروز یکی اس ام اس داد البته از دوستان نبودنا از طرف دولت بود چون از این شماره های 3000 اولش بود!بعدش گفتن ثبت نام برای کاروان پیاده روی به سمت تهران و دیدار رهبر!
آخه میدونید خونمون توی خیابان 19 دی قم هست!همون قیام 19 دی معروف!
منم که ماشالله پروژه های دانشگاه و درس و زندگی نمیزاره برم وگرنه میرفتم ببینم آقا چی میگه..........
امروز تولد 1 مخفیه
اونایی که مخفی میان امروز تولدشونه!
پستت داشت کم کم sya.si میشد ولی نشد
بچه ها من وضعم از لحاظ روحی خرابه!
نمیخوام بشکنما!
نه اصلا!
یه قضیه پیش اومده داره منو از پا در میاره!:13:
به صحبت کردن با یکی نیاز دارم!
به کمک یکی از دوستان کانونی احتیاج دارم!
اونم از قدمیایه کانون باشه!
تو یاهو باید باهاش صحبت کنم!
سلام bill.goldberg از اینکه می بینم ادمایی مثل توهستن که درد دلشونو صراحتا" ابراز می کنن به وجد می یام.درباره مطالبت هم باید بگم همه چیز دست خودته و اگه بخوای می تونی این مشکل که سهله مشکلات بزرگی رو هم پشت سر بذاری.فقط یه کم اراده می خواد و پشت کار که اونم می دونم در تو و همه بچه های باهال این کانون وجود داره.مرسی
(1388 دي 16، 15:08)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]داداش رضا من یه پیشنهادی دارم!
چطوره یه تاپیک مخصوص مجله بزاریم و سوالی یا اگه پیشنهادی بود اونجا انجام بشه!
یه وبلاگ جداگونه انگار یه جوریه!
اگه تو همین کانون خودمون باشه به نظرم 4 تا تازه نفس و تازه وارد میبینن شاید بتونن کمکمون کنن مثلا همین جناب اویل که گفت طراح هستم!
نظرت چیه؟
راستش من همون اول که پیشنهاد مجله رو داده بودم، فکر تاپیک هم بودم؛ ولی خواستم با اولین شماره مجله تاپیک هم باز بشه، یعنی فقط شماره های مجله برای دانلود اونجا باشه... و صحبت های کلی و یا پیشنهاد و انتقاد اونجا انجام بشه
اما وبلاگ برای اینه که نویسنده های مجله با هم در ارتباط باشن و وظایفشون رو بدونن و اگه این کارهای جزئی تو تاپیک بیاد، باعث شلوغی و سر در گمی میشه و از پهنای باند و... میکاهه. و اینکه وبلاگ یه نظم کلی هم داره...
ولی اگه فکر میکنین الآن وقتشه، خب من برای تاپیک زدن اقدام میکنم ولی فقط برای دریافت مجله، پیشنهاد و بحث های کلی... یعنی نویسنده ها بازم باید به وبلاگ سر بزنن ولی خواننده ها نه.
و خواهشاً شما ها که قول همکاری دادین، پی گیر کار باشین
نه اینکه من بیام دنبال شما
لطفاً:
1. ایمیلتون رو چک کنین
2. چند روز یه بار به وبلاگ سر بزنین
3. برای راحتی خودتون تو خبرنامه ثبت نام کنین
(1388 دي 16، 16:23)Poorya نوشته است: [ -> ]باورتون میشه من هنوز مطالب مجله را نفرستادم
فکر کنم رضا به خاطر همین از دستم ناراحته
با هام حرف نمیزنه
نه داداش پوریا...... اشتباه فکر کردی
هنوز تا فردا وقت داری
(1388 دي 16، 22:36)Poorya نوشته است: [ -> ]قبلا تکنولوژی فکر - دکتر آزمندیان طرفدار داشت الان کسی نمیاد دانلود کنه
اینم لینک
بچه ها اگه میخواین زندگیتون از این رو به اون رو بشه، این دکتر آزمندیان رو از دست ندین.
جدی میگم.... مخصوصاً اونایی که روحیشون داغونه ویا احساس میکنن دیگه راهی نیست
و یا تازه نفس هایی که میخوان ترک کنن
کلاً به همه توصیه میکنم
ممنون پوریا جون
(1388 دي 17، 7:24)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]سلام
منم 19 سالمه!
ولی لرزش دست ندارم!
من هر روز این کار رو میکردم!
4 سال پشت سر هم ولی تو این چند ماهی که با کانون آشنا شدم تقریبا شده ماهی 1 بار که این کار رو انجام میدم!
چند تا از عوارض های این کار با اینکه هنوز کامل ترک نکردم از بین رفته!
همه چی به زمان بستگی داره!
به این زودی به نتیجه نمیرسی!
باید صبر داشته باشی!
شما 6 ماه یا 1 سال صبر کن ببین نتیجشو میبینی یا نه!
لرزش دست منظورم لرزش دست بسیار خفیف است
وقتی دستم ثابت می گیرم و توجهم خیلی زیاد می کنم اونوقت متوجه میشم که دستم داره میلرزه البته بسیار کم
[size=large]
از همه چیز بی زارم
می فهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر می کردم با ترک خودار .. مشکلاتم حل میشه اما زهی خیال باطل
(1388 دي 17، 19:11)deadbody نوشته است: [ -> ][size=large]
از همه چیز بی زارم
می فهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر می کردم با ترک خودار .. مشکلاتم حل میشه اما زهی خیال باطل
بابا شماها خیلی عجولید
چقدر نا امیدیت؟؟؟؟؟؟
من 8 ماهه دارم سعیمو میکنم که ترک کنم 20 بارم شکست خوردم ولی هنوز نا امید نیستم شماها چرا اینجوری هستین؟
دنیا که به آخر نرسیده!
خب داداش من چرا میشکنی؟
فیلم میبینی؟
چه جوری تحریک میشی؟
یعنی امکان نداره که آدم فیلم نبینه،نماز بخونه،قرآن بخونه بعدشم بشکنه!
شما این کارا رو انجام نمیدی توقع هم داری محکم وایسی!
خب راست میگه خداییش وضعشو نمیدونم اما من از لحاظ روحی شکنجه میشم خدایی اشکم در میاد بعضی وقتا ....
خود ارض.. باعث میشه ، صبر و تحل و حوصله ما پایین بیاد ،
اما وقت ترک کردن نباید بیش از این مقدار از خودمون توقع پیدا کنیم
و بیشتر از چیزی که فعلن حوصله و تحملش رو داریم به خودمون بار کنیم
وگرنه وضعمون بد تر میشه و شاید بازم رفتیم سراغش ،
.
سلام به همگي
راستش چند هفته پيش يه خوابي ديدم گفتم اينجا نقل كنم تا به قول استاد اسبق فيزيكمون "يه كمي تخليه شيم"
خواب ديدم حدود 10 - 12 سالگيم هستم توي يكي از كوچه هاي محلمون، اينو از ساختمونها فهميدم چون حالا خيلي عوض شده ساخت و ساز كردن و ... (الان 25 سالمه) خلاصه خواب ديدم اونجام و حدود 5 - 6 تا سگ دورم رو گرفتن. نمي خوام بگم وضعيت ترسناكي بود (با اينكه از سگها زياد خوشم نمي ياد) موقعيت يه چيزي شبيه به مخلوطي از ترس و چندش (بيزاري) شديد بود
در همين حين احساس كردم يه چيز يا چيزهايي دارن دنبالم مي كنن تا منو بگيرن، اقا ما هم شروع كرديم به فرار و سگها هم دنبال ما. تو كوچه هم هيچ كس نبود غير من، سگها و اون كس يا كسايي كه داشتن دنبالم مي كردن. اينطور حس مي كردم كه سگها دارن به كسايي كه دارن منو دنبال مي كنن راه رو نشون مي دن به همين خاطر تا توان داشتم سعي مي كردم سگها رو از خودم دور كنم، بعد يه مدت ديدم تمام سگها بيخيال ما شدن غير يكي كه بينهايت زشت بود جثه ي كوچيكي داشت سياه و سفيد بود زبونشم زده بود بيرون و اب دهنشم براه بود و چشماش ... (خدايا نمي تونم توصيف كنم) اقا ما هر چي تقلا مي كرديم كه اينو از سرمون باز كنيم تا اونايي كه دنبالم هستن منو گم كنن، نمي شد كه نمي شد
خلاصه ما مونديم مستاصل كه اون تعقيب كننده ها به نزديكاي ما رسيدن كه از خواب پريدم.....
من كاري به طالع بيني چيني و هندي و مصري و ... ندارم ولي بعد از اون خواب اولين چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود:
بزرگترين گناه گناهي است كه مرتكب انرا كوچك شمارد
امام علي عليه السلام
همه ي ما ميدونيم براي چي اينجا هستيم:
اين ديگه اخرين باره – ما كه ... بار اين كار رو كرديم اين يكي هم روش – تقصير من نيست تقصير شرايطيه كه توش گرفتارم – محيط ادمو به اين كار مي كشونه – چون شرايط ازدواج سخت شده – چون بيكارم – تقصير مسؤولاي مملكته!!! – چون ازادي نيست – عادته ديگه – اصلا كي گفته كار بديه – اصلا گناه نيست – اگه گناهه لااقل صغيره هست – يه چيزيه بين من و خدا ، خودش ميبخشه – بدن خودمه حق كسي رو كه ضايع نمي كنم – تقصير فلاني بود اعصابم رو ريخت به هم – تقصير فلاني بود كه از اول يادم داد – من كه از اول نمي دونستم، چرا بايد بيفتم تو اين راه: تقصير خداست(العياذ بالله)
ولي فقط يه لحظه به وجدانت مراجعه كن ...
من با كسايي كه مسلمان نيستند و به اين چيزا اعتقاد ندارن كاري ندارم ولي مايي كه مسلمانيم ...
من يه چيزي رو تو زندگي تجربه كردم:
انسان = عملش و حرف و ذهنيات = باد هوا
رسول اكرم صلوات الله عليه و اله و سلم:
بزرگترين شفيع در روز جزا، عمل انسان است
احساس سبكي مي كنم (البته زياد سنگين نيستم 77 كيلو!!!) فكر نميكنم جاي ديگه اي بتونم اين حرفا رو بزنم
البته الان خيلي وقته كه كمتر اتفاق مي افته ولي خب كمش هم زياده، يه چند وقتي هم هست كه وضعيت سفيده!
ما مونديم ودريغ گذشته.. ولي خب خدا بزرگه...
سفيد باشيد و سبز (سبز محمدي... با سبز سياسي اشتباه نشه)
پارمیدا چرا میخوای بری ؟
نرو!!
حداقل مثل نیما یا لیلی ، بدون این که خدافظی کنن ، چند وقت یه بار بمون سر میزنن
تو هم همین کارو بکن ، اگه دیگه نمیخوای توی سایت فعایت کنی .
.