deadboy عزیز خوش آمدی
ای بابا، تازه اومدی و می گی شاید همدیگرو نبینیم،
نمی شه که
می میریم از تنهایی بابا
این همه بهت تبریک و خوش آمد گفتن
خوش به حالت
فعلا نگرانی رو بریزیم دور، یه آدامس بخوریم
و بریم تو اورژانس،
(1388 شهريور 18، 21:31)نیما نوشته است: [ -> ]deadboy عزیز خوش آمدی
ای بابا، تازه اومدی و می گی شاید همدیگرو نبینیم،
نمی شه که
می میریم از تنهایی بابا
این همه بهت تبریک و خوش آمد گفتن
خوش به حالت
فعلا نگرانی رو بریزیم دور، یه آدامس بخوریم و بریم تو اورژانس،
salam/
az hame va u mamnoonam aslan fekresho nemikardam in hame khoshamad began beher
از همه ممنون که این همه خوشامد گویی بهم گفتن
واقعا سورپرایز شدم
عزیز فقط فارسی تایپ کن
پستهای فینگلیش حذف می شن
ولی....
بی نام امروز به من ایمیل زد گفت سرم خیلی شلوغه اذیتش نکنید بنده خدا رو گناه داره شاید کاری یا مشکلی براش پیش اومده نمیتونه بیاد
(1388 شهريور 17، 0:29)firebird نوشته است: [ -> ]امروز بازم حالم گرفته است! الان یه هفته است اینجوریم!
دلم برای تمام بچه هایی که امروز گرسنه ...
اونوقت من نشستم و تو خونه دارم آهنگ کلاسیک گوش می دم و یه جا می خونم که رو سر در سازمان ملل نوشته:
بنی آدم اعضای یک پیکرند --- که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار --- دگر عضو ها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی --- نشاید که نامت نهند آدمی
در این مورد می خوام این رو بگم که به عقیده من، ما نمی تونیم بریم دنیا رو فعلا تغییر بدیم. پس چی کار کنیم، به قول فیه ما فیه "ابدا بنفسک" یعنی از خودمون شروع کنیم (البته در مورد بحث دیگه ای گفته بود)
البته این مساله ای که شما می گید، اگر توجه نشه به نظر من ناخودآگاه ناراحتی هایی رو برای ما به همراه می یاره. (پس کمک خودمون هم می کنیم)
مثلا می شه مقداری از پولی که در میاریم رو به حساب های مختلف، مثلا "
بیماری های خاص" (که چند سال پیش یه بیمارستان براشون تاسیس شد) یا موارد حادثه ای، مثل آتش سوزی مدرسه مرودشت که خانم
مریم گلی اشاره کردند اختصاص بدیم. نه مقدار زیادی که بعدا خودمون نیازمند بشیم، و نه نا چیز. (انتهای آیه 219 بقره) در هر صورت یه مقداری رو اختصاص بدیم، هر چند کم و ناچیز باشه
این طوری اگر من این کار رو بکنم، شما انجام بدی، فلانی انجام بده، کم کم مقدار قابل توجهی پول می شه که می تونه به افراد کمک کنه. خودمون هم اگر روزی نیازمند شدیم همین طور. از طرفی عذاب وجدان هم نداریم که نشستیم تو خونه مون و به یه سری مسایل مهم و مطرح، بی توجهیم. (هر چند خودم خیلی دیر بیدار شدم) (خدا ببخشه)
مثلا بیماری های خاص رو گفتم چون از پزشک پرسیدم. و می رسه به دست نیازمند ها.
اگر هم باز شک داریم، سازمان هایی مثل
هلال احمر یا صلیب سرخ مطمین تر هستند. کارهایی هم که انجام می دن انسانی و خیر هست.
یه سوال فنی
یکی در مورد تاریخچه ی این سایت یه توضیحی بده
:cool:
سلام دوستان(نمی دونم می تونم شما رو دوست خودم بدونم یا نه..)
امروز هم خوب شروع نشد. تا ساعت 12.5 خوابیدم،البته واسه سحر بیدار شدم
الانم زیاد سر حال نیستم،احتمالا یه خبر خوب حالمو جا میاره ولی حیف که این روزا همش خبر بده همش بد شانسیه همش نحوسته همش....
خلاصه دلم تنگ شده واسه زمانای قدیم اون موقع ها که نماز اول وقت می خوندم ،دغدغه ترک گناه داشتم ،دوستای خوبی داشتم یه آدم سر حال و دوست داشتنی بودم اما حالا چی؟ شدم یه آدم بی معنا که تفکرات پوچگرایی داره میاد سراغش ،اصلا نمی دونم چرا روزه می گیرم نمی دونم چرا نماز می خونم(2 روز هست نخوندم،هه هه شما هم خندتون می گیره نه؟روزه بی نماز)...........
بعض وقتا كه ميام پستاي شما رو نگاه كنم مي بينم بعضي از رفتارهامون چقدر شبيه همه
نقل قول: سلام دوستان(نمی دونم می تونم شما رو دوست خودم بدونم یا نه..)
امروز هم خوب شروع نشد. تا ساعت 12.5 خوابیدم،البته واسه سحر بیدار شدم
الانم زیاد سر حال نیستم،احتمالا یه خبر خوب حالمو جا میاره ولی حیف که این روزا همش خبر بده همش بد شانسیه همش نحوسته همش....
خلاصه دلم تنگ شده واسه زمانای قدیم اون موقع ها که نماز اول وقت می خوندم ،دغدغه ترک گناه داشتم ،دوستای خوبی داشتم یه آدم سر حال و دوست داشتنی بودم اما حالا چی؟ شدم یه آدم بی معنا که تفکرات پوچگرایی داره میاد سراغش ،اصلا نمی دونم چرا روزه می گیرم نمی دونم چرا نماز می خونم(2 روز هست نخوندم،هه هه شما هم خندتون می گیره نه؟روزه بی نماز)...........
نمي دونم من هم كه مثه تو بعضي وقتا احساس پوچي مي كنم و parshan قديم رو به الان ترجيح ميدم! مي تونم راهنماي خوبي برات باشم يا نه اما نماز خوندن و لذتش واسه من بالا پايين داشته بعضي وقتا حسابي حال مي كردم با نماز خوندن بعضي وقتا از روي اجبار مي خوندم اجباري كه خودم به خودم كرده بودم اگه نماز نمي خوندم احساس عذاب وجدان مي كردم ولي هيچ تأثيري هم تو رفتارهام نداشت چند وقت پيش دوباره تصميم گرفتم نمازمو اول وقت بخونم
يه چند لحظه به خودت فكر كن حس كن چه قدرتي داري در يك لحظه تصميم بگير كه عوض بشي با اراده و با قدرت نمازتو بخون و به خودت اطمينان داشته باش كه نماز بعدي هم اول وقت مي خوني اگه پر قدرت تصميم نگيري قدرت تصميمت در چند لحظه از بين ميره (از روش هاييه كه من استفاده مي كنم شايد بدردت بخوره
)
دِدبوی جان
این ناراحتی ها به دلیل همین گناهه که بهش دچار شدیم اگه کم نیاری و محکم وایسی ما هم با توایم
فقط حواسد باشه خدا بنده هاشو تو همین مواقع امتحان می کنه کافیه یه مدت محکم تر از همیشه باشی کم نیاری اون وقته که کم کم همه ی این ناراحتی ها از بین میره شادی و نشاط خودشونو بهت نشون میدن
یه بار یه نفر که به یه گناه بزرگ معروف بوده میاد تو مسجد پیامبر نماز بخونه مردم به پیامبر از بدی هاش میگن پیامبر میگه: هرچقدر هم آدم بدی باشه خداوند به خاطر این نماز اول وقتش نجاتش میده
منم به این حرف پیامر رسیدم تو نمی خوای یه بار دیگه امتحاش کنی؟
پارشان از اراده حرف میزنه،کدوم اراده؟
کسی که نزدیک به 15 سال این عمل کثیفو انجام داده اراده ای براش مونده؟اعتماد به نفس براش مونده؟
من اگه اراده داشتم بدون هیچ سختی خودارزایی رو کنار می ذاشتم
نقل قول: پرشان از اراده حرف میزنه،کدوم اراده؟
کسی که نزدیک به 15 سال این عمل کثیفو انجام داده اراده ای براش مونده؟اعتماد به نفس براش مونده؟
من اگه اراده داشتم بدون هیچ سختی خودارزایی رو کنار می ذاشتم
مثه اينكه بحث جدي شد
deadboyعزيز تو به قدرت خودت اعتقاد نداري خودا... آدمو بي اراده مي كنه اعتماد به نفست رو از بين مي بره درست اما اين خودتي كه راهتو انتخاب مي كني انقدر مشكلات زيادي هستن كه خيلي ها به خاطر رهايي از اونا دست به خودكشي مي زنن اين كه چيزي نيست. فرق آدماي موفق و ناموفق تو اعتقاد به پايدار بودن و ناپيدار بودن مشكلاته و بس
اگه فكر مي كني به جاي پيشرفت پسرفت كردي ، اون محبوبيتي كه داشتي الان نداري و خلاصه گذشته رو بهتر از الان مي دوني با بي اراده دونستن خودت هيچ كاري از پيش نمي بري چرا به آينده اعتقاد نداري؟ من هم بارها و بارها اين كار كثيف رو انجام دادم و بعدش احساس حقارت كردم اما الان يه مدته كه يه ديوار به روي گذشته كشيدم من به باور اعتقاد دارم تو هم مي توني باور داشته باش كه مي توني ، با خودت رو راست باش مطمئن باش كه ميتوني تغيير كني باور داشته باش كه خودا... چيزي جز رنج و ذلت نيست هر روز با خودت تكرار كن
تقويتش كن مي توني تغيير كني اگه خودت بخواي...
فک می کنی من چرا این قدر احساس ضعف دارم ؟
چون هر وقت ترک کردم دوباره شروع شده یه بار بعد از 6 ماه دوباره شروع کردم ،بد بختی اینجاس که بعد از یه مدت طولانی که دوباره شروع بشه دیگه کنترلش خیلی سختتره یادمه وقتی دوباره شروع کردم به روزی 4 ،5 تا هم رسید
خيلي سخت تره
نه ناممكن حسش نيست دوباره شروع كني؟ بشه 7 ماه بازم پيشرفته نيست؟
ايندفعه پرقدرت تر ترك كن فرقش با دفعات اينه كه ما هم باهاتيم
انقدر نااميد نباش مارو هم نااميد مي كني
يكم بخند
دنيا انقدا هم بد نيست
منتظرتم كه شروع كني يه شروع دوباره با هم ديگه هستي؟
خیلی هم نا امید نیستم
فقط این روزا فشار روم زیاده،20 روزه تو ترکم
اتفاقات دیگه ای تو زندگیم افتاده که باعپ ناراحتیم شده
وقتی بی آگاهی باشه همین طور میشه سال که مهم نیست مثلا خود من به نظرم اگه کانون رو پیدا نمیکردم نمیدونم تا چند سال دیگه میخواستم بزنم