امروز داشتم نگاه میکردم به خودم میگفتم چقدر تازگیا بد میرم تمرین...
آرش اینطوری میخوای قهرمان جهان بشی؟
کوهی از ناراحتی اومد سراغم...
ولی همونجا گفتم دیگه بسه...من قول دادم که ناراحت نباشم...
واقعا ایا لازمه قهرمان بشی؟ اطرافیات دو روز برای قهرمانی تلاش کردن؟ سوسک هم
حساب نمیشن! تو کارت خوب بوده تا همینجا...
آرش تو به اندازه ی کافی برای هرچیزی تلاش کردی...
مگه چند نفر تو دنیا میتونن قهرمان دوچرخه سواری بشن؟ تو همین تهران چند صد
نفرن که دوچرخه های بالای 6 میلیون سوار میشن و جون میکنن ولی هیچی نمیشن!
حتی به دوچرخه ی یه تومنیه توهم نمیرسن! پس اونا باید برن بمیرن نه؟!
تو که کمه کمش پرستاری قبول میشی با یه حقوق خوب و کار هم هست...
الان میشمرم توی فامیل چند نفر دوماد شدن و وارد دانشگاه شدن!
خب شمردم! 1نفر رفته دانشگاه اونم ادبیات ازاد خونده! 12 نفر بقیه زیر دیپلم!!!
کار درست حسابی هم ندارن...
همشون باباشون براشون خونه گرفته.کلی کمک کرده تا ازدواج کردن!
تو که الان توپی!
والا!
دیگه نمیخوام از خودم توقع الکی داشته باشم...
خودمو همینطوری که هستم دوس دارم...مامان بابام قبولم ندارن چون پزشکی قبول
نمیشم اصلا مهم نیست...
قبلا یه خوابی دیدم که توش بهم گفتن فقط 2 روز زندم!
باید همه کارامو توی همون 2 روز میکردم...
دنیام عوض شده بود...چیزایی که یه دنیا برام مهم بودن دیگه مهم نبود...
فقط میخواستم بقیه رو خوشحال کنم...خداروشکر بدی نکردم به کسی ولی اگه
کرده بودم میرفتم معذرت میخواستم...
خیلی اروم بودم..ارامش عجیبی داشتم با اینکه خواب بود...
قرار بود برم پیش خدا...
...
بازم خداروشکر از وضعیت داغونتر به وضعیت داغون میرسم...