سلام داداش مجتبی
از اینکه می بینم دوباره شکستی واقعا ناراحتم...
توی رتبه ای که بهت دادم مختصر توضیحی دادم و نظرمو گفتم که چرا می شکنی ...
به نظر من ما باید به این باور برسیم که ترک این مساله خیلی ساده است خیلی ساده تر از اونچه که تصورشو می کنیم ...
چرا ازش کوه می سازیم؟
حتی بعضی از ماها اون قدر بزرگش کردیم که اگه بعد از یه مدت ترک دوباره شکستیم اون قدر خودمونو ناراحت و نا آروم می کنیم که بعد چند روز دوباره می شکنیم ...
این اشتباهه
دنبال دلیل شکست گشتن هم یه حدی داره ... بعضی وقتا اون قدر به دلایل شکست فکر می کنیم که دوباره غرق می شیم توی ناامیدی ها و یا از شدت ناراحتی بعد از یه مدت دوباره تکرارش می کنیم و به خودمون حق می دیم ... مثلا شاید خیلی از ماها(مثل خودم) بگیم که چون شرایط ازدواج به موقع فراهم نیست اینطوری می شیم و از خدا شکایت می کنیم که چرا اینطوریه و چون هیچ راه حلی جز صبر کردن براش ندارییم توی یه لحظه ی بحرانی و وسوسه که قرار بگیریم به خودمون حق می دیم که به جای صبر خودمونو خلاص !!! کنیم و بشکنیم ...
ببینین بچه ها من خودم هنوز دارم سعی می کنم ترکش کنم ... و شاید حرفام اشتباه باشه و من نباید این حرفارو بگم دوستای باتجربمون باید بگن ...
ولی خب از نظر من این قضیه رو نمیشه با افراط توی مسایل مذهبی و دعا و ... حل کرد یا برعکس ببا تفریط توی بی خیالی و بی توجهی نسبت بهش ... من خودم تجربه 2 سال ترک داشتم و خب اون زمان با افراط تونستم بعد از چندماه کاملا فراموشش کنم و به تفریط رسیدم و فکر کردم دیگه گرفتارش نمیشم یعنی از هردو ضربه خوردم ... و در نتیجه دوباره شکستم
یادمون نره که باید تعادل داشته باشیم
برای ترک این مساله هم باید نرمال رفتار کنیم
لازم نیست دست به دامن انواع دعاها و ... بشیم ، هرچیزی درحد خوش لازمه و بیشترش صدمه می زنه
ماها هممون نیازمن اینیم که یاد بگیریم به طور نرمال زندگی کنیم
یه زندگی مفید و سودمند و شاد
با یه تفکر جدید
کافیه تفکرمونو نسبت به این مساله ساده تر کنیم
از کاه کوه نسازیم
حرف زیاده ... نمیشه همشو بگم الآن
میگم بچه ها فردا امتحان دارم
برام دعا کنین ها
نشده درست بخونم
(اینم از نشونه های اینه که بلد نیستم استاندارد و نرمال زندگی کنم مدام از زندگی عقبم و این مضره)
یا ارحم الراحمین
داداش مجتبی این خیلی خوبه که می فهمی اشکال کار کجاست
میشه یه تعریف از خودا... اینجا بگی تا ببینم دیدت نسبت بهش چیه؟ یعنی واقعا تعریفش کن ...
هرچی که نسبت بهش می دونی و هرحسی که بهش داری رو همینجا بگو شاید بشه ازش چیزایی فهمید
والا چی بگم ، دردو کلمه :
یک عادت مزخرف
6 ساله کاخ ارزوهام رو نابود کرده ! من هیچ وقت با این عادت برای خودم توی این 6 سال 20 نبودم ،
چیزی که انقدر خستگی به من تحمیل میکنه که گاهی حوصله و حس برای انجام کار هام رو ندارم ، همین تنبلی و احساسا سرخوردگی منو توی رنج زیادی میبره ،
کاریه که باعث میشه من بیشتر توی خودم برم و کمتر به اطرافیان و خانوادم توجه کنم ، یا کمتر به اینده و کارهای شخصیم توجه کنم ،
چیزی که ذهن م رو طوری خسته میکنه ، که تا چند روز نشاط لازم رو برای بهتر درس خوندن ندارم ،
کاری که همش باعث عهد شکنی من میشه ، نشاط رو از من گرفت ،
کنترل روی حواس و زبانم رو کم میکرد ، عادتی که باعث شد ظعم ناکامی و شکست و 2 بار توی کنکور بچشم ،
................
تویه تعریف دیگه برای من گناهه ، مرجع تقلیدم حرام میدونه ، و خدا گفته کسی اینکار رو انجام بده ستمکاره و ستمکارا رستگار نمیشن ! کاری که امام صادق گفته از جمله کسانی هستند که خداوند به انها توجهی نمیکند،
کاری که اگه اصرار و تکرار بشه ، وابستگی ها و تیرگی ها و بندهای این دنیا رو برام به همراه میاره و باعث اسارت من و پرده نشین کردن من از نگاه امامم میشه!
کاری که حجاب ها رو روی قلبم میبره و با تکرارش قلبم زنگار میزنه و خلوصو جلای خودش رو از دست میده ،
کاری که باعث میشه ف زمام افکارم رو از دست بدم و دچار تردید ، بلاتکلیفی و سردرگمی بشم ،
کاری که باعث میشه من تا مدتی فقط تماشاچی زندگیم باشم
یا ساعت های زیادی از عمرم رو از دست بدم ..
بازم بگم ، حتی نوشتن اینها و تعریفشم قلبمو ازار میده
به تازه وارد عزیز "خسته شرمنده" که همین الآن عضو سایت شده هم خوش آمد می گم
خیلی خوش اومدی
اینم یه هورا به افتخار ورودت
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
(1388 آذر 18، 23:45)مجتبی نوشته است: [ -> ]
والا چی بگم ، دردو کلمه : یک عادت مزخرف
6 ساله کاخ ارزوهام رو نابود کرده ! من هیچ وقت با این عادت برای خودم توی این 6 سال 20 نبودم ،
چیزی که انقدر خستگی به من تحمیل میکنه که گاهی حوصله و حس برای انجام کار هام رو ندارم ، همین تنبلی و احساسا سرخوردگی منو توی رنج زیادی میبره ،
کاریه که باعث میشه من بیشتر توی خودم برم و کمتر به اطرافیان و خانوادم توجه کنم ، یا کمتر به اینده و کارهای شخصیم توجه کنم ،
چیزی که ذهن م رو طوری خسته میکنه ، که تا چند روز نشاط لازم رو برای بهتر درس خوندن ندارم ،
کاری که همش باعث عهد شکنی من میشه ، نشاط رو از من گرفت ،
کنترل روی حواس و زبانم رو کم میکرد ، عادتی که باعث شد ظعم ناکامی و شکست و 2 بار توی کنکور بچشم ،
................
تویه تعریف دیگه برای من گناهه ، مرجع تقلیدم حرام میدونه ، و خدا گفته کسی اینکار رو انجام بده ستمکاره و ستمکارا رستگار نمیشن ! کاری که امام صادق گفته از جمله کسانی هستند که خداوند به انها توجهی نمیکند،
کاری که اگه اصرار و تکرار بشه ، وابستگی ها و تیرگی ها و بندهای این دنیا رو برام به همراه میاره و باعث اسارت من و پرده نشین کردن من از نگاه امامم میشه!
کاری که حجاب ها رو روی قلبم میبره و با تکرارش قلبم زنگار میزنه و خلوصو جلای خودش رو از دست میده ،
کاری که باعث میشه ف زمام افکارم رو از دست بدم و دچار تردید ، بلاتکلیفی و سردرگمی بشم ،
کاری که باعث میشه من تا مدتی فقط تماشاچی زندگیم باشم
یا ساعت های زیادی از عمرم رو از دست بدم ..
بازم بگم ، حتی نوشتن اینها و تعریفشم قلبمو ازار میده
آهههههه
می فهمم...همه ی حرفایی که زدیو همه ی ماها حس کردیم و می کنیم ...
می بخشی اگه باعث شدم آزار ببینی به خاطر اینکه خواستم تعریفش کنی
خب من از دوستا می خوام که هرکسی نظرشو درباره تعریفی که مجتبی میگه بگه ... یعنی اگه فکر می کنه اشتباهه یا بهتره یجور دیگه بهش نگاه کنه بگه ...
نظر خود من اینه که توی یه قسمتایی بهتره دیدت رو تغییر بدی ... و این چیزایی هم که میگم رو بهش اضافه کنی ...
من در کنار تمام دیدهای منفی ای که به این مساله دارم یه دید های مثبتی هم دارم بهش ... مثلا: اگه خودا... نبود من به همه چی سطحی نگاه می کردم و معنی خیلی ارزش های والا مثل عشق به خدا و تسلیم بودن رو نمی فهمیدم ... معنی ناقص بودن رو هم شاید نمی فهمیدم اینکه نیازمندم و محدود ... و امثال این ها.... پس زیادم افسوس نمی خورم
افرادی رو می شناسم که باوجود خودا... موففق هم هستن و مدارج بالایی هم دارن چه از لحاظ درسی چه مادی و ... (اینو نمیگم که کارشونو تایید کنما) ولی خب چون می بینم همچین آدمایی هستن پس تقصیر شکست ها و تنبلی هام رو گردن خودا... ننداختم بلکه به گردن دیدم نسبت به خودا... انداختم ، چون اونا با خودا... کنار اومدن و پذیرفتنش !!!(البته کارشون اشتباس ولی دیدشون و اینکه ازش کوه نساختن درسته)و برای همینم فشاری که امثال ما بعد از خودا... به خودمون وارد می کنیم اونا به خودشون وارد نمی کنن و در نتیجه موفق ترن ! ماهم می تونیم حداقل اگه در عین تمام تلاشی که کردیم خدایی نکرده شکستیم به خودمون آرامش بدیم توبه کنیم و فشارهای اشتباه بعدی رو حذف کنیم تا موفق تر باشیم ...
اینا رو میگم که دیدمونو نسبت به خودا... یه کم عادی تر کنیم و در عین حالیکه ترکش می کنیم آروم باشیم ... اینطوری راحت تر ترک می کنیم
بات موافقم ، من خیلی از موفقیت هام رو مدیون این فشار ها هستم ،فشاری که از ترک کردن و شکستن متحمل میشم .ولی هیچوقت نمیگم مدیون خود ارضایی ،
خدا دوست نداره بندش فشاریو متحمل بشه که باعث رشدش نشه . برای همین من از خودش خواستم
هورا جان یه چیزی بگم ، نظر تو با حرف هایی که توی اون دعا زدم خیلی نزدیکه ، اینکه از این دعام خوب فهمیدی مشکلاتم چیه ! خیلی ممنونم ، واقعا ممنون و متشکر.سعی میکنم دیدهای مثبتم رو زیاد کنم و آسون بگیرم و آروم برم جلو ،
این دفعه بیشتر به خدا توکل میکنم ، میسپارم دست اون ، اینطوری کارها ساده میشه ، بارم رو از دوشم بر میدارم میدم اون .
به نظر من این فشار باعث شده رشد کنی ... البته نمیگم خدا دوست داره این فشارو ها ... ولی تو باید دیدت رو نرمال تر کنی
تو فکر می کنی چرا مامان و بابات با اینکه می دونن تو خودا... می کنن دعوات نمی کنن و خیلی عادی برخورد می کنن باهات؟
اگه اونام این تعریفی که تو از خودا.. داری رو داشتن الآن یه بلایی سرت میاوردن دیگه!
من وقتی به مامانم گفتم از بس عادی برخورد کرد باهام همینطوری شوکه شده بودم
انتظار داشتم حداقل سرم داد بکشه
اما وحشتناک عادی برخورد کرد و بهم حق داد و گفت چه خبره این همه گریه می کنی و ... اینکه بدتر از خودا... گناه داره
بیا دیدت رو ساده تر کن مجتبی جان
سلام و ممنون از دوستي از دوستان جديدم به نام هورا و همه دوستان جديد كه نميشناسمشون !. من 14 15 سالم بود.... نميدونم ولي وقتي ميگم دلم خونه ميفهميد يعني چي ؟ وقتي كه نيازي داري و نمي توني برطرف كني! اوايل به شدت از خودم مي رنجيدم.... ولي به مرور مثل يه عادت شد و طبيعي تر.... شنيدين امام صادق ميگه : اگه يه گناهي رو ادامه بدي نور قلبت رو با سياهي عوض ميكنه ! آره درسته اين گناه زشت الان برا من عاديه ! البته هر 1 2هفته... ولي ميخواهم اينجا درد دل كنم از اجتماعي كه ديگران ساختن و ما جوانا داريم به پاش ميسوزيم. به حق طبيعي خودم كه ديگران با توقعات بي جايي از من گرفتن و باعث گناه هاي زشت من و شما شدن... به خداي يكتا توجيه نمي كنم ها ! ولي اون دنيا از باني هاي اصلي اين اجتماع كه اين فشار ها رو من تحميل كرد به نزد خدا شكايت مي كنم. مي دونيد وقتي ميبينم هنوز اين عمل رو انجام مي دم از خدا يكي از اين دو چيز رو مي خوواهم : يا مرگ كه ديگه بيشتر از اين اين كارو نكنم... يا اينكه منو سرزنش نكنه و از من دلخور نشه و منو از اين وضع نجات بده...
علي(ع) ميفرمايد : مراقب تفكراتت باش كه گفتارت ميشود... مراقب گفتارت باش كه كردارت ميشود... مرقب كردارت باش كه (عادتت ميشود).... مراقب عادتت باش كه شخصيتت ميشود و مراقب شخصيتت باش كه عاقبتت ميشود.
جالب اينجاست امشب شهر ما برف ميومد سرم به آسمون برگردوندم و گفتم خدايا خلاصم كن...
امشب باسايت شماها آشنا شدم .... يعني چه معني ميتونه داشته باشه ؟
به نظر من دید مجتبی غلط نیست، کاملا درسته، پشیمونی بعد از گناه، چشیدن تلخیه بعد از گناه، اینها همه باید باشه تا بتونیم فرق شیرینیه موقت گناه و لذت ابدی خلوص بندگی و تسلیم بودن در برابر خدا رو بفهمیم.اگر بخایم نسبت بهش بی اعتنا باشیم(یعنی جنبه های منفیشو بزاریم کنار) میشیم همون گمراهایی که خدا بهشون توجهی نداره. البته با نظر هورا هم موافقم اگر دیدمون رو نسبت به خودا... یه کم باز تر کنیم(یعنی به جنبه های مثبت خود ارضایی هم فکر کنیم، اما نه اونقدر که به ذهنت بهونه بدی که وسوست کنه یا اینکه نسبت به اون عهد هایی که با خودت بستی یه کمی سست بشی)، تاثیرا ت منفی ای که تو زندگی روزمره مون میزاره رو میتونیم کم کنیم، یعنی میتونیم یه ذره راحت تر زندگی کنیم. عوض نشستن و حسرت خوردن بیشتر به زندگیمون میرسیم.
خودم رو اونقدر بزرگ نمیبینم که در برابر دوستانی مثل هورا، رز زرد، رکلوس و.... اظهار نظر کنم و پیشنهاد بدم، اینها هم که گفتم یه جورایی نظر شخصیمه. خلاصه اگه جسارتی شد عفو بفرمایید.
(1388 آذر 19، 0:55)خسته شرمنده نوشته است: [ -> ]سلام و ممنون از دوستي از دوستان جديدم به نام هورا و همه دوستان جديد كه نميشناسمشون !. من 14 15 سالم بود.... نميدونم ولي وقتي ميگم دلم خونه ميفهميد يعني چي ؟ وقتي كه نيازي داري و نمي توني برطرف كني! اوايل به شدت از خودم مي رنجيدم.... ولي به مرور مثل يه عادت شد و طبيعي تر.... شنيدين امام صادق ميگه : اگه يه گناهي رو ادامه بدي نور قلبت رو با سياهي عوض ميكنه ! آره درسته اين گناه زشت الان برا من عاديه ! البته هر 1 2هفته... ولي ميخواهم اينجا درد دل كنم از اجتماعي كه ديگران ساختن و ما جوانا داريم به پاش ميسوزيم. به حق طبيعي خودم كه ديگران با توقعات بي جايي از من گرفتن و باعث گناه هاي زشت من و شما شدن... به خداي يكتا توجيه نمي كنم ها ! ولي اون دنيا از باني هاي اصلي اين اجتماع كه اين فشار ها رو من تحميل كرد به نزد خدا شكايت مي كنم. مي دونيد وقتي ميبينم هنوز اين عمل رو انجام مي دم از خدا يكي از اين دو چيز رو مي خوواهم : يا مرگ كه ديگه بيشتر از اين اين كارو نكنم... يا اينكه منو سرزنش نكنه و از من دلخور نشه و منو از اين وضع نجات بده...
علي(ع) ميفرمايد : مراقب تفكراتت باش كه گفتارت ميشود... مراقب گفتارت باش كه كردارت ميشود... مرقب كردارت باش كه (عادتت ميشود).... مراقب عادتت باش كه شخصيتت ميشود و مراقب شخصيتت باش كه عاقبتت ميشود.
جالب اينجاست امشب شهر ما برف ميومد سرم به آسمون برگردوندم و گفتم خدايا خلاصم كن...
امشب باسايت شماها آشنا شدم .... يعني چه معني ميتونه داشته باشه ؟
یکی از عوامل بزرگ اجتماعیش (غیر از عوامل دیگه ) که باعث میشه این نیازت به تاخیر بیفته ! میدونی چیه ؟
فرهنگ غلط خود ما و فرهنگ غلط خانواده مون .
بیایم با همت و اراده ، و تدبیر ، مهارت های فردی و اجتماعیمون رو بالا ببریم ، تا ازدواج مناسب و به موقع داشته باشیم ، و عملان فرهنگسازی کنیم ، و سنت شکن فرهنگ های غلط توی این زمینه باشیم ، . و به خدا توکل کنیم و بش حسن ظن داشته باشیم و بد گمان نباشیم .
اگه ما اینکارو نکنیم پس کی ؟ اگه ما شروع نکنیم پس کی ؟ اگه ما ادام ندیم پس کی ؟ اگه سنت های غلط رو شکنیم پس کی؟
داش رزم ! من دعا رو بهتر میدونم
توی خودم چیزی رو نمیبینم که از خودم بخوام ، همیشه از خدا میخوام ، یه جورایی حس اتکا به "خود" پیدا میکنم ، شاید م یه نوع غرور ، من میگم اگه این کار خیلی خوب و موثره چرا امام ها این توصیه رو نکردن ؟ اونها مگه همیشه به بهترین راهها توصیه نمیکنن ، ؟ البته این نظر منه .
به هورا هم گفتم ، من توی دعا ، با زور و فشار و اجبار برای خودم برنامه دعا نمیچینم ، که بخوام زده شم یا فکر کنم توی این زمینه دارم سخت میگیرم ، دیگه علاقه است ، آدم کاری که علاقه داره رو خوب گاهی بیشتر دوست داره انجام بده ، بخدا خیلی توی این کار ذوق و شوق دارم ، اما گاهی همین خود ارض.. یا پراکندگی فکری باعث میشه ، بی حوصله بشم و حتی نمازم هم زورکی بخونم ، بگذریم ،
اگه خواستی با تلقین بری جلو من خود هیپنوتیزم رو برات پیشنهاد میکنم ،
یه چند وقتی قدیم ها کار کردم و یه چیزایی بلدم ، البته به روش خودم ، خواستی بگو خلاصه اش رو بت یاد میدم . اما خواستی توی این مورد کتاب بخونی باید دقت کنی ، نمیشه سراغ هر کتابی رفت .
بگذریم ، وقتی امضای تنها رو دیدم یاد یه خاطره افتادم ،اما الان که بحثش شد بذار بگمش :
یه روز یادم افتاد که قبلن خود هیپنوتیزم هم بلد بودم و اینکارو تمرین کرده بودم چرا برای خود ارض.. بکارش نبرم ؟ گفتم برای ترک برم سراغ خود هیپنوتیزم و تلقین ، همون شب اول یه هیپنوتیزم خوب داشتم و کلی تلقین کردم ،
...بگذریم ....و یه اتفاقی برام افتاد .... الیس الله بکاف عبده ؟ (آیا خدا وند برای بنده اش کافی نیست؟ )
، فقط میگم من بجای تلقین ذکری که دوست دارم و باش حال میکنم رو بگم ، و فقط از خدا بخوام .
مجتبی جان!
من هیچ وقت بلد نبودم تو زندگیم کسی رو نصیحت کنم!
همین الان هرکی تو یاهو یا جای دیگه از من کمک بخواد میسپارمش دسته داداش رز تا نصیحتش کنه!
به قول هورا خانوم ماها از همین خودارض.. درسایی گرفتیم!
از کجا معلوم من خودارض.. نمیکردم!سالم بودم!ولی یه جوونی بودم که هیچی از خدا حالیش نمیشه!خدا نمیخواد بنده اش گرفتار بشه ولی یه چیزی میدونه که مارو به این کار گرفتار کرده!
حتما یه حکمتی توش هست!هیچ کاره خدا بی حکمت نیست!
من قبلا که تو دوران ترکم خودارض.. میکردم وقتی از یه راهی میشکستم اون راهو برا همیشه کنار میذاشتم!
راهی که 100% گناه داشت!
راه هایی که به هیچ جا ختم نمیشد!
هیچ سودی نداشت!
آقای رفیعی رو میشناسی؟
صبحا سخنرانی میکنه تو تلوزیون!
دقیقا حرفایی میزنه رو که من از همین خود ارضایی بهش رسیدم!
میگفت شیطون فقط و فقط میخواد تو بی نماز بشی!
با بی نمازی تو رو عقب میندازه!
با بی نمازی تو رو یواش یواش تو چنگش میندازه!
اینکه میگی گاهی اوقات نمازمو به زور میخونم همینه دیگه!
دلایل شکست من این اواخر جالبه!
اکثرش از بی نمازی نبوده ها!
از تاخیر تو نماز خوندن بوده!
مثلا اون روز به جای اینکه نماز ساعت 12 ظهر اول وقت بخونم ساعت 4 خوندم!
ریشه یابی کردم دیگه به این نتیجه رسیدم!
با خودم میگفتم آخه من نه فیلم دیدم!نه عکسی نگاه کردم که تحریک بشم!چی شد که شکستم!؟؟؟
یادم می افتاد که ای دل غافل اون روز نماز صبحم قضا شده بود!
الان من هرچی اینجا حرف بزنم اونایی که نماز نمیخونن نمی فهمن که من چی میگم!
باید خوند و تاثیرش رو احساس کرد!
نماز اونم اول وقت نه با تاخیر!
شاید خود هیپنوتیزمی یا هر راهی که شما میگی!یا همین راه تقویت کبد که مشاور به من پیشنهاد کرده کمی موثر باشه ولی اونقدر موثر نیست که ماها رو بتونه برا همیشه ترک بده!
واقعا لذت بردم از خوندن این همه نظر با دیدهای جدید !!
من خیلی به اینجور مطالب یا مثلا نظم موجود در عالم هستی که خداوند به وجود اورده فکر می کنم !! همیشه آخرش سرم گیج میره ! به نظریه های اینیشتین راجب به قوانین هستی !! به این که اومد و تمامه باورهای 1800 ساله میلادی رو شکوند !! به اینکه ما از اطرافمون قد یه بچه تو شکم مادرش بیشتر نمی دونیم !! ما فکر می کنیم خیلی چیزها می دونیم در حالی که هیچی نمی دونیم ! وقتی به اینجا می رسیم می فهمیم که خدا خیلی چیزهایی رو می دونه که ما نمی دونیم پس خیلی از عواملی رو ما نمی تونیم درک کنیم ! گفتن این جملات آسونه اما باورشون سخت !