خرم آن روز کز این منزل ویران بروم.......راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب.......من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت........رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
آقا من دیشب یه پست گذاشتم اینجا
ولی الان نیست
یعنی ارسال نشده من توهم زدم که ارسال شده؟
بلا به دور
شادبانوی من توکل کن به خدا..امیدوارم گریه هات تبدیل به خنده از ته دل بشن..امیدوارم قلب مهربونت خوشبختی رو با تمام وجود احساس کنه
ولی من خیلی گشنمه خیلیم میخوام بچه بدی باشم بگم نمیخوام روزه بگیرم
قرار نیست که هر کاری که به ذهنم خطور میکنه رو انجام بدم
برای اولین بار برای خودم متاسف شد با تمام وجودم
من کجا و جووناییی که جونشون رو گذاشتن کف دستشون کجا
از یه رزمنده شنیدم میگفت همه جور ادمی پیدا میشد اونجا
و ادمهایی با اهداف متفاوت که بعضیاشون رو که گفت من خجالت کشیدم از ناچیز بودن هدفشون
ولی چی بهتر از این که هدف ناچیز باشه خدا بندازتت توی مسیری که به هدفهایی که اصلا تو عمرت فکر نمیکردی بهش برسی و لیاقتشو داشته باشی نصیبت شه
پس ادما رو نمیشه نه به ظاهر نه به راهی که تصمیم دارن برن و نه اهدافشون شناخت
دل پاکشون همه که ما ادما از درک و شناخت اون عاجزیم و فقط خدا خودش میدونه کی چقدرمرده ...
امروز قاطیه بقیه بچه ها برا سحری بیدار شده بودم... برا اینکه بخونم!
نمیدونم چرا از خودم متنفر شدم....
من تا حالا روزه نگرفتم هیچوقت...یه لحظه جاشون بودم حالم از خودم بهم میخورد....
خدایا...
من خودمم...
کاری رو میکنم که فکر میکنم درسته...
حتی اگه مخالف من باشن...
اگه قرار باشه یه نفر توی این دنیا راه متفاوتی رو بخواد کشف کنه...
من میخوام اون یه نفر باشم....
نمیخوام کاری رو کنم که نمیفهمم....
چرا راه متفاوت؟
چرا راه همیشگی با دیدگاه متفاوت نه؟
دیگه مهم نیست.....
خیلی از عوامل تو زندگیم هست که اینطوری شدم.... اگه بخوام بنویسم یه کتاب میشه....
پس بهتره چیزی نگم...
وای وای
دیگه مهم نیست نداریماااا
اینجاییم بخصوص این تاپیک
تا بهم کمک کنیم
من شاید نتونم کمک زیادی کنم اما میتونم شنونده باشم تا ارووم و سبک بال شید تا بتونید ذهنتونو سبک کنید.
خیلی راه سختیه اینکه بخوای خودت باشی
ما گیر کردیم بین هجمه ای از قضاوت ها پیش داوری ها
یادمه یه جا رفتم مصاحبه شغلی،گفتن نماز میخونی گفتم آره .گفتن چرا ؟ من فقط گفتم چون آرامش میده بهم
میخواستم حس خودمو بگم و چیزی که فهمیده بودم
گفتن اگه بخوای به شاگردات توضیح بدی که نماز خوبه و توصیه کنی به نماز خوندن چه دلایلی براشون میاری؟
من باز از حس های خوب خودم موقع نماز خوندن گفتم....
البته رد شدم تو مصاحبه و نمیدونم دلیلش چی بود
ولی داشتم مقابله میکردم با حرفایی که نمیفهممشون .دلایلی که برام ناواضحن و احتمالا اونا میخواستن این دلایل رو ازم بشنون
ولی قابل تحسینه که نخواین کور کورانه کاری رو انجام بدین
خودتو عشقه ابجی. بیخیال حرف مردم. تو خودت باش. خدا ادمایی ک اهل قضاوت نیستن میذاره سر راهت.
باز صدای اذان در هوا پیچیده و به گوش میرسد و من غریب تر و سرگشته تر و بیخود شده تر از قبلم
سلام
بهم گفت ی مهد هست با رویکرد تربیت دینی نیاز ب کمک داره..شدید ذوق کردم.. خیلی ب این کار تعلق دارم و خیلی دوست دارم..
رفتم برا مصاحبه.. در واقع معرفی بود ..معرفی اونها ب من..س تا مورد رو مطرح کردن ک ی کم دلزده شدم..
گفتم نه..
ی اتفاق جالب افتاد.. ی رزق خیلی خوب..
خدا رو هزار مرتبه شکر..
یاعلی.
به شدت به شدت به اندازه ای عجیب و غمناک
دلم گرفته