فردا صبح باید برم بیمارستان یه سری تست و ازمایش بدم ببینم چم شده
دلم عین سیر و سرکه داره میجوشه
از استرس دارم منفجر میشم
با هیچکی هم نمیتونم حرف بزنم راجع به این داستانا
(1397 مرداد 3، 19:19)یوسف نوشته است: [ -> ]فردا صبح باید برم بیمارستان یه سری تست و ازمایش بدم ببینم چم شده
دلم عین سیر و سرکه داره میجوشه
از استرس دارم منفجر میشم
با هیچکی هم نمیتونم حرف بزنم راجع به این داستانا
اگر ک شخصی نیست چ آزمایشی؟؟
انشالله ک هیچی نمیشه..و اینکه ب پزشکتون بگین پزشک منطقی برخورد میکنه تازشم تو ترکین ..درگیرش نیستین ک..
فردا صبح میرین آزمایش تا ساعت 9برمیگردین و همون فردا یا پس فردا جواب ازمایش میاد و میبینین ک همه چ نرماله ...همین
برادر یوسف قرار نیست اتفاقی بیفته ..پس اتفاقی و ک نیافتاده رو صداش نزن..اروم باش..
همه چ خوب پیش میره..شعار نیست
خیلی دوست ندارم راجع بهش حرف بزنم
حداقل تا وقتی بفهمهم مشکل از کجاست
خیلی سخت گذشته این یکی دو روز
همش دارم ظاهر سازی میکنم و همه چی رو خوب نشون میدم اما تو دلم واویلاست
نمیدونم اگه چیزیم باشه چجوری به پدر مادرم بگم به خواهرم
قشنگ داغون میشن
منم خیلی دوست دارم چیزی نباشه
بعضی موقع ها انقدر اتفاقات ناگوارو دور از انتظاری برات رخ میده و تو گم میشی توشون ک میگی خدایا کجارو اشتباه رفتم ...چیشد....چرا اینجوری؟؟؟
این روزها همش دنبال دلیل هستم...ذهنم خسته شده..امروز از صبح انقدر بد آوردم ک کل انرژیم از دست رفته....
انقدر التماس خدا و نذر و نیاز کردم ک دیگه نمیدونم چیکار کنم این مشکل امروز حل شه...
دلار 9.400
دیگه یواش یواش باید بریم رو power saving mode
ونزوئلا با تورم %800 . فکر کنم داریم به اون سمت میریم
نمیخوام فردا بیاد حاضرم الان بمیرم اما فردا نیاد زمزمه هایی هست که چی میشه اما...من نمیخوام دیگه اونقدرام اوضاعم خوب نی ک لجبازی کنم و حرفمو ب کرسی بشونم
وجودم سرشار از استرس و دلهره ست
از وقتی دکتر بهم گفته از هرچی استرس و تنشه دور شو انگار همه چی دست به دست هم میدن ک دقیقا تو چنین محیطی باشم
خدایا من به درگاهت توبه کردم
نه از این توبه الکیا که یه هفته بعدش یادم میره
خودتم میدونی از ته دلم پشیمونم و قول دادم دیگه مرتکب اون گناه نمیشم
من اهل معامله نیستم ولی جایزه گرفتن از جانب خودتو دوست دارم
اصن عاشقشم
امشب جایزمو بهم بده
همه امیدم به خبری که سه چهار ساعت آینده قراره بهم بدن
ناامیدم نکن
سلام عزیزای من
مدتی بود کم سر میزدم به کانون امروز اتفاقی اومدم سری به این تاپیک زدم
الهی درد و بلای همتون بخوره تو سر دشمناتون
نترسید دوستانم خدا کریمه و رحیمه و بسیااااااار حکیم دل به کرمش و محبتش و لطفش بسپارید
اقا یوسف اقای خوب مشهری ان شاالله که طوری نیس بد به دلتون راه ندید ان شاالله که به خیر میگذره
خنده جانم ان شاالله که بلا به دوره دلتون رو قرص کنید به لطف و محبت خدا..هر انچه خیر ماست رخ خواهد داد
اقاسالک به نتیجه فکر نکنید نتیجه هر چیزی ک باشه از ارزشمندی شما کم نمیشه شما دارید برای اینده خودتون تلاش میکنید وقتی قراره شاد نباشید به چه دردی میخوره؟وقتی قراره اینهمه تحت فشار باشید دیگه چه ارزشی داره؟ از خودتونم توقعات بالا نداشته باشید من احساس میکنم شما درگیر کمالگرایی منفی هستید ویژگی هاش تو نت هس میتونید بخونید شاید کمکی کرد بهتون
پ.ن: میدونم پست های اینجا جواب نداره ولی خاله است دیگر
..جواب نده ک بهش نمیگن خاله
البته قصد حذف پیشوند خاله رو دارم کسی لینک بخش تغییر نام کاربری رو داره لطف کنه بفرسته برام ..احساس میکنم این پیشونده خوشایند نیس ادم یاده خانمای ناباب میوفته
راست میگن خاله شادن ذهنمونا قاطی پاتی کردی
البته بازم هرجور مایلین
خدایا چرا این حس حسادت تموم نمیشه
نمیدونم چرا ناخوداگاه وقتی نوفقیت کسیا میبینم دلم میخاد طرف ب کل نابود بشه
سلام.
اقا شنیدین شایعه رو؟؟؟؟؟ میگن نتیجه های کنکور اومده ....
شایعه نیست!!!
واقعا اومده
والا.....!
الان یاد یه شعری افتادم....میگفت:
حالم چو دلیری است که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد!
حال من با این بابایی که شعرو گفته فقط توی یک چیز متفاوته....
اون پسرش میون دشمن بوده...
من رتبه ام میون....هرچی دلتون خواست فرض کنید .
دقت کردین وقتی ناراحتی یکی میاد بهت میگه بسه دیگه...اه چقد میخوای تحمل کنی؟
و جالبیش چیه؟ اینکه حدیث تصادفیت این باشه!
حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام: خدایا مرا بر مشقت طاقت، و بر بلا صبر و بر فقر قدرت نیست، پس روزیم را باز مدار، و مرا به خلق خود وا مگذار. بلکه تو خود به تنهائی حاجتم را بر آور.
و کار مرا بعهده گیر، و مرا منظور نظر خود ساز، و در همه کارهایم با چشم لطف بنگر. زیرا اگر مرا به نفس خود وا گذاری از اداره آن فرو مانم و آنچه را که صلاح نفس من در آن است بر پا ندارم، و اگر مرا به خلق خود وا گذاری روی بر من ترش کنند و اگر بر عهده خویشانم موکول کنی محرومم سازند. و اگر عطا کنند عطائی کم و بی برکت دهنده و منتی فراوان نهند. و نکوهشی بسیار کنند.
خدایا پس به فضل خود بی نیازم کن، و بدست عظمتت زیر بازویم را بگیر، و بر پایمدار و به توانگری خود دستم را گشاده ساز. و به رحمتت بی نیازم کن.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا از حسد برهان و از گناهان بازدار، و از کارهای حرام توفیق پرهیز بخش و بر ارتکاب معاصی دلیرم مکن و مرغ دلم را در شاخسار لطف و رحمت خود به پرواز دار و به هر شهد و شرنگ که از جام تقدیر تو به کامم در آید شادم ساز.
امیدوارم یادمون نره...که خدا هست و خدا هست و خدا هست.
حالا کنکور باشه یا نباشه!!
:/
چی میشد saghat میشد؟(کنکور رو میگم )
لطفا دعا کنین.
همه ی بچه های پشت کنکوری رو...کنکوری رو...
یه مراسم خاصی شبیه بله برون ،در انتظارمونه! شایدم کتک زنون؟! خخخخ
نمیدونم....شایدم دلداری دادنون!
خدایا.......کمک!!!!!(از طرف یه بچه کنکوری!)
دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو...
این شادی حقیر؛ این است زندگی...