خـــدایا شـکـرتـــ
''''''''''''''''""""""""''''''''
میدونید چرا آدما به یک چیزی وابسته میشن ؟
از نظر من ) تا یک کسی مهربونیو محبت نبینه وابسته نمیشه .
باور کنید اینقدر که شما به فکر من هستید ، شاید خودم این طور برا خودم نباشم ، اینو از تو پستانون میبینم .... .
به هر حال بسیار خوشحالم با شما هستم .
واقعا ممنونم از همتون مخصوصا داداش خودم علیرضا ی عزیز ، با وجود اینکه سنش از من کمتره ولی بیشر از من تجربه ....و ...
سلام به اهالی دل
خدایا بهم قوت بده راجع به دیگران قضاوت نکنم اونهایی هم که راجع به من قضاوت می کنن ببخش
مگه چقدر وقت داریم تو این دنیاکه راجع به این و اون فکر کنیم به قول استادمون دنیا مثل جلسه کنکور می مونه هر کی داره تستای خودشو جواب می ده
هیچ کسی تستاش با بغل دستیش یکی نیست پس سرت تو برگه ی خودت باشه به برگه بغل دستیت چی کار داری؟؟ اگه یه لحظه سرت از رو برگت بلند شه می دونی چن تا تست عقب می افتی !!!
به قول علامه جعفری : لحظات محدود این دنیا بی نهایت ابدی رو تغییر می دهد .
نمی دونم دلم گرفته از خیلی ها . . .
خيلي خوبه كه ميتونم اينجا حرف دلم رو بزنم. من مهران 26 ساله هستم از حدود 14- 15 سالگي خودارضايي ميكردم اما خيلي پراكنده مشكل من از حدود 4 سال پيش شروع د كه حتي تو اين مدت نتونستم فقط براي 3 روز ترك كنم. هر روز و همه ساعت ها فكر و دكرم شده بود خودارضايي. ميتمنم بگم بطور متوسط روزي 2 بار اينكارو كردم البته بعضي روزا 5 الي 6 بار و بعضي روزا اصلا ولي بطور متوسط روزي 2 بار شده، اميدوارم به كمك شما دوستان كانون بتونم ترك كنم چون بارها و بارها سعي كردم ولي موفق ندم واقعا هر روشي را بكاربردم ولي نشد. اين اولين روزيه كه عضو كانون شدم اميدوارو اتفاق خوبي تو زندگيم باشه
با ارزوي موفقيت همه شما دوستان
مراقب خودتون باشيد
سلام آقا مهران خیلی خوش آمدی به اینجا,منم تازه اینجا اومدم,
تاحالا باخودت فکر کردی چرا امروز اینجا رو پیدا کردی؟
جایی که میشه پاک بود؟
چرا قبلا نیومدی تو این مدت؟
آیا این کار خدا نبود که الان اینجایی؟
و آیا این به این معنی نیست که خدا میخواد پاک باشی؟
و آیا این معنیش نیست که خدا هرچی بخواد میشه,چون قادر مطلقه؟
پس به خداوند بخشنده مهربان توکل بکن و همه ما توکل میکنیم تا پاک باشیم.
در سخت ترین لحظات
سعی کرده ام باور داشته باشم
همیشه در کنار من هستی
خدایا
پس در زیباترین لحظات چرا تنهایم می گذاری؟
شاید اقبالم باشد که لحظه ای زیبا برایم فراهم نگشته...
دوست داشتم تو نبودی
و پیشتر از تو
من نمی بودم
تا پای هیچ خاطره ای
به بهار نمی رسید ..
دوست داشتم
سه شنبه ی آخر اسفند
از زیر کرسی ِ تنهایی و نبودت
خودم را می کشیدم بیرون
می انداختم کف اتاق
شعر می پاشیدم روش
کبریت می زدم
و از خودم و هر چه که من را
یاد تو می اندازد می پَریدم ..
شاید
امسال
سال دو نفره مان بود
که فرصتش بی آتش
بی سه شنبه
به خودی ِ خود
بی خودی
از دستم پَرید ..
دوست داشتم تو نبودی و پیشتر از تو من نمی بودم ..
بهار بی حضورت
کابوس ِ این خواب زمستانی ست ..
--- سیدمحمد مرکبیان
اَمَّن یجیبُ المضطرّ اذا دَعاه و یَکشِفُ السّوء
سلام
اَمَّن یجیبُ المضطرّ اذا دَعاه و یَکشِفُ السّوء
ان شاء الله ک خیرش شفا باشه..
صبوری کنین و توکل..
یاعلی.
ان شالله خوب میشه نوید جان
[highlight=#efefef]اَمَّن یجیبُ المضطرّ اذا دَعاه و یَکشِفُ السّوء[/highlight]
انشاالله اونی که خیره پیش بیاد...
انشاالله خدا صبری بده که بتونیم انچه که خیره رو بپذیریم...
انشاالله خدا هیچ بشری رو با بیماری و بیمارستان امتحان نکنه....خیلی به صبر احتیاج داره
واي خدا جونم كمكم كن
تنهام نزار
امشب شديدا بارونيـــــ...م
تنهاييم را با تو قسمت مي كنم سهم كمي نيست ...
خسته ام
خدايا خودت مي دوني ديگه
منم خسته ام حال ندارم تكرار كنم
همونا كه مي دوني
بازی
در بازی، همه چیز غیرواقعی و قراردادی است؛ مجموعه ای از توافقات و پیش فرضها، فضای خاصی را شکل می دهند و
بدین ترتیب، بازی شروع می شود. هیچ چیز هم ثبات و دوام ندارد و همه شخصیت ها و جایگاهها و روابط و نسبت ها، مجازی اند.
ممکن است در یک بازی، بارها و بارها جایگاهها و قرارها تغییر کند و بعضی ها حذف و یا اضافه شوند.
وقتی هم بازی تمام شد، همه چیز جمع می شود و بازیگران به دنیای واقعی برمیگردند؛
به دنیایی که همه چیز واقعی است. همه واقعاً خودشان هستند و جایگاهها و روابط، عینی و حقیقی است.
به دنیایی که همه چیز مستقر و شکل گرفته است و براحتی نمی توان مثل بازی، نسبت ها و وضعیت ها را به هم ریخت.
إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْو
وبلاگ خط ممتد
یا خدا
بعد از مدت ها من رو تنها گذاشتند و الان تنها هستم....
برای این که یک وقت وسوسه نشم اومدم و این دردول رو می نویسم ...
خدایا من رو تنها گذاشتند تو خونه و الان هم پای کامپیوترم...
دو راه دارم...
یکی که شیطون منو گول بزنه و برم سراغ سایتای ناجور و یک کیفی کنم و بعدش هم که پشیمون بشم که چرا این کار رو کردم و هویت خودم رو زیر سوال ببرم....
یک راه دیگه هم اینه که این کارا رو نکنم و اون پشیمونی رو الان حسش کنم و سراغش نرم و محکم وایستم تا این گناه بزرگ رو تزک کنم...
خدایا واقعا نامردم اگر مورد اول رو انتخاب کنم... تویی که این راه رو به من نشون دادی و به من کمک کردی خدا، پس واقعا نامردیه اگه یک مقداری هم خودم تلاش نکنم... گفتند خدا انسان رو توی شرایط سخت امتحان می کنه....
می خوام از امتحانت سربلند بیرون بیام خدا... خدایا تواین 9 روز که پاک بودم این قدر زندگیمو تغییر دادی و به من کمک کردی که واقعا خجالت می کشم که حتی فکر این گناه بزرگ رو بکنم...
نه من شیطون رو که داره دوروبرم پرسه می زنه رو نا امید می کنم.... گفته اند نفستون رو اسیر کنید قبل از این که او شما رو اسیر کنه... من الان باید نفسم رو شکست بدم... اگه این کار رو در این مرحله انجام بدم ، مرحله دوم و سوم خیلی راحت تر می شه...
خدایا توکل بر تو... پیش به سوی بندگی... پیش به سوی از شهوات رها شدن... ابلیس غزل خداحافظی خود را بخوان .... قبری برای خود بکن .... قبری از جنس آتش... و ای نفس من رام من شو ... من تو را هدایت می کنم نه تو من را...
خدا را شکر... خدایا دوست دارم هزارتا.... چون از نظر تو هزار با بی نهایت فرقی ندارد... چون تو اصلا آنقدر بزرگی که کلمات قدرت توصیف تو را ندارند... خدایا دوستت دارم هزار تا....