گاها فک میکنی ضعیفی و نمیتونی ادامه بدی و همه چی مزخرف داره پیش میره و از طرفی یه مادر که منتظر موفقیت بچشو ببینه چه حس قشنگی داره ادامه بدی و نه نیاری هر چقد شکست خوردی چپ راست از زمینو اسمون برات بارید بری جلو و نگی نه خسته نشی شکستارو بهونه نکنی بری جلو و فقط بجنگی و مبارزه کنی اره اینه هر روز هر شکست هر سقوط یه چیزی به تو یاد میده یه هشدار خودتو اصلاح کنی
ای خدا یک حس تو دلمه نمی دونم پشیمونی ترسه ...
چقدر سخته ترس ها رو پذیرفت و نگاهشون کرد
چقدر سخته ابهام
چقدر سخته که نمیتونم از پسشون بربیام و فقط باید بزارم بگذره
...
دلم آنقدر خسته و شکسته است که میخواهم گوشه ای پشت به دنیا زانوهایم را بغل کنم و بگویم خدایا...
خیلی خسته شدم..من دیگه بازی نمیکنم!
درست میشه
صبور باش
امیدوار باش
خدا هست
کمکت میکنه
آرامش رو از خودش بخواه
ن
از بنده هاش
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند ... (:
شب هایی که دوست ندارم تموم بشن و روزهایی که شروع بشن مسیر هایی که دوست نداری تموم بشن و شروع کردن می ترسم شروع کنم تنها دلیلش ترس شبیه سایه ای که فقط یه سایه هست ولی خودشو روح نشون میده
من از بیگانگان هرگز ننالم ... (:
همه چیز از وقتی شروع میشه که معنی نگاه های دیگران رو متوجه میشی
من که گله ای از غریبه ها ندارم ولی ...
یه زمانی با گوش دادن موسیقی درد ها و حالت های افسردگیم کمی بهبود پیدا می کرد اما الان حتی موسیقی شاد هم نمیتونه منو برگردونه خوش به حال بچگیم که درد هامون کوچیک بودن و دردمون فقط این بود که مدرسه نریم
و درد های ناچیزی که در این مقال نمی گنجند اما الان کوچک ترین دردم این شده ۲۲ سال از زندگیم رفت چی شد؟ الان کجای کارم؟ واقعا از گذشته خودم پشیمونم امیدوارم از این به بعدش را خراب نکنم
گفته شده توی زندگی باید به تیمه هر پر لیوان باید نگاه کرد گاهی نیمه پر در اصل همون نیمه خالیه چون نیمه پری وجود نداره ولی هرچقدر بیشتر بشه این نیمه خالی به مرور بیشتر مقاوم میشیم نسبت به مشکلات و حالت های روحی خودمون بیشتر خودمون را درک می کنیم شاید هم اون لیوان شکسته باشه و ما فقط در تلاش باشیم اون لیوان را نگهش داریم تا از اینی که هست بدتر نشه در هر صورت باید موند و زندگی کرد به امید روزی که بتونی تمام کسایی را که لیوان زندگیت را شکستن لیوان زندگی خودشون بشکنه
پ.ن میدونم حرف هام بیشتر بوی انتقام میده تا درد و دل احتمالا فکر کنید خیلی آدم کینه ای هستم
ولی شاید شما اگه جای من بودید تا الان سکوت نمی کردید البته فعلا به خاطر شرایطم سکوت باید بکنم به امید اون روز
حتما باید مریضی بیاد سراغت؟
حتما باید شرایط نامساعد بشه؟
میدونی حال بد ما ربطی به شرایط نداره ، چرا اون بچه ۱۷ ساله پرانگیزه تبدیل میشه به یه ادم خاکستری ۲۸ ۲۹ ساله؟
چرا زندگی رنگ خودشو از دست میده؟
چرا انگیزه تو از دست دادی؟
یعنی واقعا هیچی تو این دنیا قشنگ نیست؟
این گلای تو باغچه زیبا نیستن؟
این پرنده ها قشنگ نیستن ؟
الان ک سلامتی داری، خانواده داری ، شرایط محیاست ، یه حرکتی بکن
میدونی
ما ایرانیا یه خصلتی داریم ، وقتی یه چیزی از دست رفت تازه میگیم چیکار کنیم..
خودت داری با دست خودت خودتو افسرده میکنی
خودت داری جلو پیشرفت خودتو میگیری
جلو اینه تو چشمای خودت نگاه کن ، این حق تو بود؟؟
جدا این تو هستی؟؟
تو برای اینجا نبودی خودتم خوب میدونی
تو توانش رو داری
به قول یه نفر تو نیومدی ک تسلیم شونده باشی در برابر جریانات بلکه تو اومدی ک رقمشون بزنی
پس یاعلی بگو
همت کن ، روح خدا در وجود توست
حق این روح رو به جا بیار
تا اینجا هر اتفاقی افتاده افتاده ، بقیش چی؟
میخوای بقیش هم بسوزه ؟
نترس ، نترررس
اون کسی ک بهت وجود داده قدرت حرکت هم بهت داده
پس قدماتو با اعتماد به خودش بردار
شک نکن ک میشه
حیفه توعه
حیفه ، نازنینی مثل تو اینجا بمونه
مواظب خودت باش☘
چند نفر تبدیل شدن به بیل گیس؟
چند نفر شدن ، مریم میزاخانی؟
چند نفر؟
دست خودت رو بگیر، پاشو ،
پاشو تا کمک ها بهت برسه
همت کن ک برسی
یه چیزی داشتی ک الان داری نفس میکشی
یه گوهری درونت هست ک الان اینجایی
چند نفر میخوان ترک کنن ، ولی نمیدونن کجا برن؟
چند نفر اصلا میخوان ترک کنن؟
تو هیچ وقت رها نشده بودی
هیچ وقت پس زده نشدی
جای تو همیشه محفوظه ،
قدر خودتو میدونی؟ (:☘
دلیل برای ادامه دادن زیاده
زنده باش ، و زندگی کن ، ادا شو در نیار
دلیلاتو پیدا کن...
قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پر پر می زد ...
مشکلات به مغزم طوری فشار میارن که با خودم میگم کاشکی نبودم ...
.......
این که تو خودم احساس پوچی میکنم واقعا خیلی خیلی حالمو بد میکنه
منم وقتایی ک حس پوچی میکردم درونم پر میشد از حس بی کفایتی و سرخوردگی و کلی حس های منفی ...
اما الان میدونم وقتی ادم حس پوچی میکنه تازه همون موقعیه ک میتونه با خودش آشنا بشه
کنار خودش بشینه و ببینه دقیقا از کجاها داره اذیت میشه ریشه این حال بد از کجاس
پشتش چه ترسهایی چه نگرانی هایی خوابیده
و چه راه حلی میتونه برای این ترسها و نگرانی ها پیدا کنه
این حس ها رو چطوری میتونه زندگی کنه بدون اینکه سرکوب شن
ما توانایی هامون رو خیلی وقتا نمیبینیم یا گمشون کردیم
اما واقعیت اینه ک خیلی خیلی توانمندیم
فقط خسته ایم
خسته از تموم راه هایی ک اومدیم
و کوله بار سنگینی از حس های متفاوت و درد ها و زخمایی ک با خودمون حملش میکنیم
یکم کنار خودمون بشینیم و گوش بدیم ...
معجزه فقط شکاف خوردن ماه نیست
معجزه وقت اژدها شدن عصا نیست
معجزه فقط راه رفتن توی دریا نیست
هر انسانی یک معجزه است
به شرط این که اینو بفهمه