1388 آبان 26، 15:11
تویه این دله من حسرتم اینه که دوباره یاده غمم می افتم یاده روزایه بد بد، روزایه خالی و سرد
حالا که میفهمم چه روزایی بود و چقــــــدرر بد، بازم میخوام رومو برگردونمو بی خیاله هر چی بالارفتن بشم
پرامو میسوزونم که زیر سایه باشم
پل ها رو میشکونم که تنها باشم
چشمهامو خشک میکنم تا نبینم که چقدر مفلوک و زشت میشم من
و بازم وبازم
تنها خرُیت تنها صدایه شکستن عادتم شده و حقیقت رو نمیپذیرم
دنباله برفم تا سرمو بکنم زیرش تا صدایی نشنوم صدایه شکستن
ولی بازم هم صداش هست و هم وجودش
و بازم و بازم
دوباره و دوباره
کی پرها تمومه
شاید وقتی که دیگه هیچی ازم نمونده
ولی این بار یه ترمز یه چراغ خطر و یه تبر آتشنشانی
هرچی خواستم که بلغزم، نه نمیزارم
با تبر می افتم به جونشو اونقدر تو گوشش دادمیزنم که بشنوه صدامو
دیگه دوست ندارم گریه هامو ببینه
فقط صورته مصمم رو ببینه و صدایه باورم
دیگه بهش بگم تمومه وتمومه
تا ابد تا ابد
اینجا فقط یکی هست
تنها باوره من، نیرویه تصمیمه من ،امیدم و آرزوم و یه مافوق الهی خدایه کهکشونی
حالا که میفهمم چه روزایی بود و چقــــــدرر بد، بازم میخوام رومو برگردونمو بی خیاله هر چی بالارفتن بشم
پرامو میسوزونم که زیر سایه باشم
پل ها رو میشکونم که تنها باشم
چشمهامو خشک میکنم تا نبینم که چقدر مفلوک و زشت میشم من
و بازم وبازم
تنها خرُیت تنها صدایه شکستن عادتم شده و حقیقت رو نمیپذیرم
دنباله برفم تا سرمو بکنم زیرش تا صدایی نشنوم صدایه شکستن
ولی بازم هم صداش هست و هم وجودش
و بازم و بازم
دوباره و دوباره
کی پرها تمومه
شاید وقتی که دیگه هیچی ازم نمونده
ولی این بار یه ترمز یه چراغ خطر و یه تبر آتشنشانی
هرچی خواستم که بلغزم، نه نمیزارم
با تبر می افتم به جونشو اونقدر تو گوشش دادمیزنم که بشنوه صدامو
دیگه دوست ندارم گریه هامو ببینه
فقط صورته مصمم رو ببینه و صدایه باورم
دیگه بهش بگم تمومه وتمومه
تا ابد تا ابد
اینجا فقط یکی هست
تنها باوره من، نیرویه تصمیمه من ،امیدم و آرزوم و یه مافوق الهی خدایه کهکشونی