(1391 خرداد 18، 12:18)Saeidg نوشته است: [ -> ]راستش بچه ها دل کندن از اینجا برام خیلی سخته
هیچ وقت فکر نمیکردم یک جامعه مجازی بتونه اینقدر روی من تاثیر داشته باشه .
بد جوری به اینجا آدمای اینجا وابسته شدم .
این قدر زیاد که اگه یه روز نیام اینجا ، معلوم نیست چه اتفاقی بیوفته ..
داداش علی رضا 68 حق با شما بود ، یادتون هست بهم گفتید خودتو وابسته به اینجا نکن ... نمیتونم ..
من همه بچه های اینجارو دوست دارم .
نیام اینجا کجارو دارم که برم .
چند نفری این جا هستند که اگه یک روز نیان اینجاو مطلب نزارن حالم گرفته میشه . (اگه لازمه اسمشونو بگم)
خیلی عادت کردم بهتون .
<هیچ وقت تو زندگی شخصیم این قدر کسیو دوست نداشتم> ؟)
باید چیکار کنم تا بتونم بر احساساتم غلبه کنم .
سلام
کم کم می تونی علی جان. اگه واقعا سختته کامپیوتر رو خاموش کن اینجوری می شه. یعنی برو به کارای دگت برس.
بعدشم یه مدت سرت شلوغ بشه کانون کم می ای. من تابستون مثلا یادمه بیست روزی می شد نمی اومدم کانون.
(1391 خرداد 18، 16:55)Saeidg نوشته است: [ -> ]سلام
چه دلیل میتونه باشه که کسی جوابه منو نداد
فکر میکنم شما هم مثل من شدیدن ، وابسته به اینجا
شاید هم احساس ندارید .
اگه درمورد چیز دیگه مثل خودار... گفته بودم یکی پیدا میشود که جوابمو بده .
بخدا همه توبه شکوندنامون از همین احساسمونه که بهمون توجه نمیشه
احه اینجا درد دله و من خودم خیلی وقتها جواب نمی دم
چون شاید یکی رو می خوام که گوش کنه فقط!
(1391 خرداد 18، 17:01)Hossein422 نوشته است: [ -> ]سعید جی
زیاد به خودت فشار نیار
بعد یه مدت برات عادی میشه
منم مثل تو فکر میکردم
ولی بعد فهمیدم اینجا هر کی برای خودش یه جزیره ی جداگونه داره که اگه ای دلش بکشه با دوربین از راه دور یه نگاه بهت میندازه
اصلا دوستی یعنی چی
همش کشکه
منم حس تو رو داشتم ولی خیلی زود فهمیدم اشتباه میکردم
دست شمت درد نکنه!!!
اینجوری ها نیست.
فقط کانون داره روز به روز بزرگتر می شه و نمی شه که ....
می دونید منظورم رو
(1391 خرداد 18، 17:05)Hossein422 نوشته است: [ -> ]اینجا نباید به هیچکی دل ببندی
چون هیچکی اینجا بهت دل نمیبنده
شاید درستش هم همین باشه
نمیدونم والا
ای بابا
زندگی تو بکن
نه فقط باید به هیچکی بلکه نباید به هیچی دل ببندی
من یه زمانی فکر میکردم عجب جایی پیدا کردم،چه دوستای خوبی دارم
ولی بعدش دیدم نه
به دوستای واقعیت که تو دنیای واقعین نمیشه اعتماد کرد
چه برسه به ...
نمی دونم!
نظری ندارم
دل بستن خوب نیست ولی اعتماد فرق فکوله. البته اعتماد رو اصلا برای چی می خوای تو کانون؟! لازم نداریش. اینجا یه عده هستیم داریم همریستی می کنیم. نیازی به اعتماد نداریم فکر کنم. یعنی جایی نیست که بخوایم کلاه سر هم بذاریم! که بعد بخوایم اعتماد کنیم
(1391 خرداد 18، 17:22)Hossein422 نوشته است: [ -> ]میترسم ازدواج هم بکنم باز دوباره همون آش باشه و همون کاسه،میترسم شریک زندگیم هم فقط منو به خاطر خودش بخواد نه چیز دیگه
کم کم دارم به تفکرات نهیلیسم گرایش پیدا میکنم
احساس میکنم همه چی پوچه
دارم به پوچی میرسم
کلا بدبینی ها.
یعنی چی منو به خاطر خودش بخواد. خواستن ماله کسی نیست. یعنی منظورم یه چیزی است که نمی تونم منتقلش کنم!
شرمنده
(1391 خرداد 18، 17:22)ساحل نوشته است: [ -> ]دوستان
چه تو دنياي واقعي
و
چه تو دنياي مجازي
سعي كنيد وابسته نشيد
دلبسته نشيد
مگند همه رو دوست داشته باش
ولي به كسي دل نبند
بسیار عالی
(1391 خرداد 18، 17:44)Hossein422 نوشته است: [ -> ]ببخش آنا خانوم این حرف رو میزنم ولی
"انتخاب درست"
یه واژه ی تکراری
اصلا درست یعنی چی واقعا؟
دلمونو به چی خوش کردیم
یه سری واژه های قشنگ
اصلا من حق انتخابی دارم
انتخاب،کجا؟کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا اون موقع اصلا شاید من وجود نداشته باش
انتخاب درست وازه تکراری ای نیست. یعنی انتخابی که از روی معیارهات باشه. اگه معیارهات هنوز مشخص نیست یعنی امادگی ازدواج نداری!
این وازه شاید قشنگ باشه ولی حقیقته که باید بهش عمل کنیم. سخته البته.
(1391 خرداد 18، 17:51)ana نوشته است: [ -> ]انتخاب درست شعار نیست
داشتن معیاره
من به خدا ایمان دارم
انتخابم بر اساس ایمانمه
آخرین مورد خواستگارم که استرالیا درس خونده بود ومیخواست بره کانادا زندگی کنه رو رد کردم.چرا ؟چون در حد عادی اهل نوشیدن .. بود .اخلاق خیلی خوبی هم داشت و خیلیها هم تایید میکردن.
و موارد زیادی اینطوری بودن .گاهی با خودم فکر میکنم خدا همه اینجور افراد رو میاره توی زندگی من و نه یک فرد مومنو!
من چون به خدا اعتماد کردم با وجود شرایط سختم میگم نه. به خدا اعتماد میکنم و صبر میکنم برای یک فرد مومن و خدا دوست.
این برای من یعنی انتخاب درست
ممکنه معیار یکی دیگه زیبایی باشه
یکی پول
منظورم شعار نیست
انتخابی بر اساس اون چیزی هست که توی ذهنتونه.
بسیار عالی
منم همینه منظورم.
(سعی کنید با خارج رفته ها پس ازدواج نکنید
. 90 در صد به بالا در حد عادی اهل نوشیدن هستن. البته نشون می ده که کلا تو جامعه ایران هستن تعداد کثیری همون 90 درصد)
(1391 خرداد 18، 18:01)ررههاا67 نوشته است: [ -> ]انتخاب یه معضله خانواده یه مشکل دیگه . من که میخوام انتخابم براساس اخلاق باشه اماخانوادم تقریبا تنها چیزی که واسشون مهم نیست اخلاقه .واسه افرادی راضی بودن که هیچیشون شبیه ـدم معمولی نیست جز اینکه وضع مالی خوبی دارن یامدرک آنچنانی . بارها باهاشونم صحبت کردم میگن اگر انتخابت طبق معیارما نباشه طردت میکنیم . حالا باز خوش به حال اونایی که خودشون راحت انتخاب میکنن . بدیاخوب
مشخصا تفاهم اولین معیار باید باشه. پول و مدرک و وجهه ی اجتماعی چیزایی نیست که یه شخصیت رو می سازه! و اینکه شما به نظرم باید حتما با خانوادتون بیشتر صحبت کنید.
(1391 خرداد 18، 20:12)Homa_a نوشته است: [ -> ]یه حرفایی تو گلوم گیر کرده ... مشکلم با خودمه
بین انسانیت و حیوانیت دست و پا میزنم ...
آخه اینم شد زندگی؟ برای این آفریده شدی که تقلا کنی حیوون نباشی؟! اما انسان بی اراده از حیوون هم بدتره
این همه وابستگی ... میدونم هیچ چیزی به این اندازه آزارت نمیده
کودکی تموم شد اما هنوز عادت زشتش باقی مونده!! بس نیست؟!
... فرصت زیادی باقی نمونده...
سلام
وابستگی کلا چیز بدیه! می خواد به خانواده باشه می خواد به کانون باشه می خواد به هر چیز دیگه ای باشه! (البته همسر مستثناست
)
سعی کنید محافظه کار نباشید و چیزای جدید رو امتحان کنید. اگه به خانواده وابسته هستین می تونید حتی محیط رو عوض کنید! تحصیل تو یه شهر دیگه یه راهشه!
ان شالله که هیچ کدوممون وابسته نشیم تا زمانش!
مواظب خودتون باشین
حرف که زیاده ولی ....
در مورد توجه دیگران راستی یادم رفت حرف بزنم
این خصوصیت انسانه!
من خودم بعضی وقتها که می شکنم مثلا دوست دارم یکی باشه بهم یه چیزی بگه. خشن حتی دعوام کنه.
البته بعضی وقتها هم حال هیچ کی رو ندارم
ولی کلا خوب این خصوصیت همه هست
یه چیز رو ولی همه شاید داریم فراموش می کنیم
اینکه مثلا من حرفی نمی زنم می بینم یکی یه چیزی گفت دلیلی نداره که کاملا بی تفاوت هستم! فقط شاید همه چی رو نمی گیم. می دونم طرف علم غیب نداره ولی اینجوریم دیگه فکر کنم!!!