داداشی ناراحت شدم رز جون
اشکال نداره!
منتظریم هرچه زودتر برگردی!
وسلامتی تو به دست بیاری!
علی جون 240 روز ترک کردی؟؟
بابا تو که حرفه ای هستی!
آره دوره فیلمو خط بکش حتما میتونی ترک کنی!
منتظر رکورد شکنیت تو کانون هستم!
سلام به همه دوستان
امروز 2 تا کوییز داشتم ،هر دوتاشو نصفه نیمه نوشتم.
برام دعا کنین لطفا.چون من باید این ترم معدل بالای 17 بیارم
رز جان موظب خودت باش داداشی .اخه تو با تیغ موکت بری چی کار می کردی:question::question:
علی جون خوش امدی
من دارم میمیرم
از غصه؟
یه خبری شنیدم ....
اونی که مدعی بود عاشقته
تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت
بی خبر رفتو تو این بی راهه ها
ردپاشم واسه چشمات جا نذاشت
آه ......... دل رو سوزوندی
آه .......... چرا نموندی
........
من و هر ثانیه و جنون تو
واسه من همین خیالت هم بسه
بذار جاده ها اشتباه برن
ما که دستمون به هم نمیرسه
با حریر پیله های کاغذی
واسه من جادرو ابریشم نکن
من به پروانه شدن نمیرسم
حرمت فاصله مونو کم نکن
آه ......... دل رو سوزوندی
آه .......... چرا نموندی
سلام من از کلاس دوم راهنمایی تا الان که دوم دبیرستانم مشغول به انکارم
حدودن یه سالی هست که درسم ضعیف شده و حرف معلمو خوب نمیفهمم
تو این ماه رمضون فقط سه بار خودارضايي كردم اما بعد از اوون بیشتر شد فعلان 4,5 روزه اینجا رو پیدا کردم و تا الان هم نزدم !
-------------------------------------------
دوست عزيز از كلمات بهتري استفاده كنيد ! من ويرايشش كردم !
ممنون
رز زرد
سلام،
خوبین همگی،
عذر میخوام که کم به دیدنتون میام،درس و دانشگاه حسابی پابندم کرده،
امیدوارم مثل همیشه دوستی بینتون برقرار باشه،
به تازه واردای عزیز هم خوشامد میگم،
از کانون و بچه هاش به عنوان یک سکوی پرتاب استفاده کنین،
از گذشته ها عبرت بگیرین،
سعی کنیم که اشتباهاتمون رو دیگه تکرار نکنیم،
درکل برای همگی آرزوی موفقیت می کنم،
سلام بچه ها
ايميلي برام رسيده شايد براي شما هم برسه دوست دارم شما هم بخونيدش :
يک E-mail از طرف خدا...
امروز صبح که از خواب بيدار شدي، نگاهت مي کردم؛ و اميدوار بودم که با من حرف بزني، حتي براي چند کلمه، نظرم را بپرسي يا براي اتفاق خوبي که ديروز در زندگي ات افتاد، از من تشکر کني. اما متوجه شدم که خيلي مشغولي، مشغول انتخاب لباسي که مي خواستي بپوشي.
وقتي داشتي اين طرف و آن طرف مي دويدي تا حاضر شوي فکر مي کردم چند دقيقه اي وقت داري که بايستي و به من بگويي: سلام؛ اما تو خيلي مشغول بودي.
يک بار مجبور شدي منتظر بشوي و براي مدت يک ربع کاري نداشتي جز آنکه روي يک صندلي بنشيني. بعد ديدمت که از جا پريدي. خيال کردم مي خواهي با من صحبت کني؛ اما به طرف تلفن دويدي و در عوض به دوستت تلفن کردي تا از آخرين شايعات باخبر شوي.
تمام روز با صبوري منتظر بودم. با آنهمه کارهاي مختلف گمان مي کنم که اصلا وقت نداشتي با من حرف بزني. متوجه شدم قبل از نهار هي دور و برت را نگاه مي کني، شايد چون خجالت مي کشيدي که با من حرف بزني، سرت را به سوي من خم نکردي.
تو به خانه رفتي و به نظر مي رسيد که هنوز خيلي کارها براي انجام دادن داري. بعد از انجام دادن چند کار، تلويزيون را روشن کردي. نمي دانم تلويزيون را دوست داري يا نه؟ در آن چيزهاي زيادي نشان مي دهند و تو هر روز مدت زيادي از روزت را جلوي آن مي گذراني؛ در حالي که درباره هيچ چيز فکر نمي کني و فقط از برنامه هايش لذت مي بري...
باز هم صبورانه انتظارت را کشيدم و تو در حالي که تلويزيون را نگاه مي کردي، شام خوردي؛ و باز هم با من صحبت نکردي.
موقع خواب...، فکر مي کنم خيلي خسته بودي. بعد از آنکه به اعضاي خانواده ات شب به خير گفتي، به رختخواب رفتي و فورا به خواب رفتي. اشکالي ندارد. احتمالا متوجه نشدي که من هميشه در کنارت و براي کمک به تو آماده ام.
من صبورم، بيش از آنچه تو فکرش را مي کني. حتي دلم مي خواهد يادت بدهم که تو چطور با ديگران صبور باشي. من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم. منتظر يک سر تکان دادن، دعا، فکر، يا گوشه اي از قلبت که متشکر باشد.
خيلي سخت است که يک مکالمه يک طرفه داشته باشي. خوب، من باز هم منتظرت هستم؛ سراسر پر از عشق تو... به اميد آنکه شايد امروز کمي هم به من وقت بدهي. آيا وقت داري که اين را براي کس ديگري هم بفرستي؟ اگر نه، عيبي ندارد، مي فهمم و هنوز هم دوستت دارم.
روز خوبي داشته باشي...
دوست و دوستدارت:
خدا
خدايا واقعا شرمنده / من خودم خودمو در اين دنيا با مشكلاتش گم كردم خودت دستمو بگير / پاسخمو بده !
ازت خواهش مي كنم / بدجوري بهت نياز دارم عزيزم !
(1388 مهر 21، 12:45)Recluse نوشته است: [ -> ]میدونید چی شده
چند وقت پیش بود که من برای خودم نشسته بودم
یه پسر هم چند تا میز اونورتر بود یه دختر هم یه میز اونورتر
بعدش دیدم ای داد بیداد پسره بلند میشد
میرفت دختره را بوس میکرد و میومد میشست
منم اونجا رنگم پریده بود نمیدونستم باید چی کار کنم
این دیگه آخر بی شرمیه
چی بگم دیگه !!!!!!
خيييييييييييييليي بي تربيتن !!!!
Recluse..........
من امروزه یه چیزایی میبینم گاه و بیگاه که واقعا فک نمی کنم تو فرانسه انقدر دیگه .. .. .
البته خود منم یه زمانی ........ خیلی بد بودم !! هنوزم بدیهای گذشته مثله یه سایه رو زندگیمه ولی الان دارم سعی می کنم عادتای زشتم و کنار بذارم !! واقعا باور کنید از زمانی که تصمیم قاطعانه ( تصمیم به ترک که 100000 بار گرفتم ولی منظورم یه بار برا همیشه ) رو گرفتم می بینم خیلی زندگیم عوض شده دیگه با کسی رابطه ندارم و همشون رو کات کردم (البته خیلی سخته چون یکسری کارها تا دراز مدت عواقبی دارن که گریبان گیر آدمه ) حتی دیروز یه خط جدید گرفتم و قبلیمو خاموش کردم تا باز شیطون از طریق دوستی ها ی نامشروع و رابطه هایی که پایانشون میفهمی فقط وقتت و سوزوندی و یه کوله باری از گناه رو دوشت تلمبار کردی باز گولم نزنه و یهو ... بشم و بر گردم به دوران جاهلیت !!
امیدوارم با کمک دوستان خوب اینجا راه درست رو بهتر بشناسم دوران سختی دعا کنید بچه ها واسم PLZ !!
دوستان گرامی لطفا از حرفای سیاسی پرهیز کنید
ممنون
ویرایش توسط tanha
سلام بچه ها کامپیونرم قاطیده!
یعنی ایمیلم باز نمیشه کانونم میتونم بیام فقط نمیدونم چرا نمیتونم پست بدم!
الان تست کردم دیدم درست شده!
ریکلوس یارو چه باحال بوده!
این همه جا میتونه این کارا رو بکنه تو کافی نت چرا؟؟
من اگه جای تو بودم!میرفتم میگفتم آقا پسر من کاری ندارم که شما برا چی این دختر رو بوس میکنید اصلا برام مهم نیست!
یه سوال ازتون دارم حالا چرا تو کافی نت!؟؟؟؟
ای خدا از دسته این جماعت دختر ندیده!
اینجا که چیزی نیست بیاید دانشگاه قم رو نیگاه کنید چه خبره!
یکی نیست به اینا بگه آخه احمقا شما که این کارا رو میکنید(چه دختر چه پسر)پس فردا چه جوری میخواید بچه ها تونو تربیت کنید!
واقعا من موندم!
سلام به همراهان عزیزم
ان شالله که خوب پیش می رید ..
شیطون لعین چی می کشه از دست شما
------------
مهدی جان مدیریتت مبارک
خیلی خوش تیپ شدی برار :-)
داداش تارک ممنون مرسی
بچه ها برید این تاپیک
ماجرای عروسی رفتن دخترا رو بخونید
این ماجرا رو بخونید دخترا خانوما هم نظر بدن واقعیت داره یا نه؟؟
تا اونجایی که من میدونم اینجوریه شما چی میگید!
البته قصده توهین ندارم!جبهه نگیرید!
من رفتم دلنوازان ببینم ولی همچنان آنم
ضایع شدم خلاصه قسمت های 1 تا 15 بود!!
بچه ها جونه من نگاه کنید!
میز کارمو!
هاردو ببنید کجاس!
چه جوری تنظیمش کردم!
کتابارو ببینید!
به این میگن مدیر فعال کانون!
کانونم که 24 ساعت روی صفحه کامپیوترمه!هر 5 دقیقه اف5 رو میزنم آپدیت بشه!
خداییش خودم مردم از خنده!
ببینید
داداش مهدی_69 این سیستمت بیچاره چجوری کار میکنه؟
بیگاری میکشی ازش؟
فکر کنم یه چند وقت دیگه از دستت به دادگاه شکایت کنه،
تا وقت داری مهریشو تمام و کمال بهش پرداخت کن،