من بعد از اون اتفاق تو زندگیم هیچوقت آدم قبلی نشدم ...
گاهی حس میکنم نمیتونم ادامه بدم شکست خوردن هام تو زندگی قطاری زیاد شد خصوصا پاکی....
خیلی دلم میخواد بشم دوباره همون آدم قبلی ...
نمیدونم چیکار کنم دوباره همون بشم
تو دریایی از عذاب وجدان و حس گناه زندگی کردن سخته
This pain is very painful and big
اومدم کلی اه و ناله کنم
ولی دیدم میتونست از این بدتر باشه
با اینکه خیلی سخته. با اینکه ضد حال بزرگی بود. با اینکه واقعا دیگه خستم. دیگه بریدم
ولی خدایا شکرت. مرسی که هستی. خودت مراقبمونی. همه چی دست خودته
کاش خودکشی گناه نبود
همین
فردا امتحان ریاضی دارم
برام دعا کنید
اگه قبول نشم فک کنم باید قید همه چیو بزنم
دیروز کلی تلاش کردم همش شکست شد
امیدی برا امتحان فردا ندارم هیچ ...
امید الکی نمیخوام
دوازده ساعت دیگه این موقع امتحانه
نمیدونم چیبگم
واقعا نمیدونم
.
فقط امتحان فردا قبول شم انگار همه رو قبول شدم و خوب انجام دادم
دیگه همین
در حقیقت هشت تا امتحان دیگه مونده
دردی که روز اول داشت من رو از پا در میآورد و تا چند ماه عزادارش بودم حالا داره هر روز تو من تکرار میشه.... این آدمیزاد چقدر سگ جون و پوست کلفته
شکستن سنتهای خرافی برا من مثله عشقه هرچند مخالف زیاد داشته باشم
دو روز منتظرم
منتظر یه خبر
نشد
باید عمیقا ناراحت باشم
فکر کنم هستم
ولی دیگه اینو یاد گرفتم
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
خدا خودش بهترین برنامه را برام میریزه
من خودم خدا دارم
حس میکنم الانه که از درون منفجر بشم...
حس میکنم ینفر با تمام زورش با مشت کوبیده تو دلم...
اونقد میگی این نیز بگذرد که دیگه میبینی عمری برات باقی نمونده
به اسم دلسوزی و نگرانی و مشورت و...کسی رو تحت فشار نذاریم و تو زندگی کسی دخالت نکنیم خصوصا افرادی که راحت حریمشون رو میشکونیم...مادر،خواهر،برادر و پدرو همسر و...
هر شخصی خودش بهتر از هر کسی دیگه ای میدونه چیکار میکنه..
امن باشیم برای هم ❤
داستان تکراری زندگی که دروغ و فریب و ظلم آخرش از پا درت میاره و میدونی تنهایی و تکیه گاهی امنی هم وجود نداره....
حس جالبیه، وقتی همه جوری رفتار میکنن که تو به خودت شک کنی
ولی تو دلت نمیلرزه.