سلام دوباره
سمیه خانم اینو بخونین
[sub]کودکی که آماده تولد بود ...[/sub]
[sub]کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسید می گویند که فردا مرا به زمین [/sub][sub]می فرستی اما[/sub]
[sub]من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا [/sub][sub]بروم؟خداوند پاسخ داد از میان[/sub]
[sub]فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام[/sub][sub]ا و در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد[/sub]
[sub] بود.[/sub][sub]کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و [/sub][sub]شادی کاری [/sub]
[sub]ندارم.[/sub][sub]خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد [/sub][sub]زد تو عشق او [/sub]
[sub]را [/sub][sub]احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.[/sub]
[sub]کودک ادامه داد:من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که [/sub][sub]زبان آنها را[/sub]
[sub] نمی دانم؟ [/sub][sub]خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه [/sub][sub]ممکن [/sub]
[sub]است بشنوی [/sub][sub]در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد [/sub][sub]خواهد داد که چگونه صحبت[/sub]
[sub] کنی. [/sub][sub]کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟[/sub]
[sub]و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنار [/sub][sub]هم قرار خواهد داد و [/sub]
[sub]به [/sub][sub]تو می آموزد که چگونه دعا کنی .[/sub]
[sub]کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی [/sub][sub]می کنند؛ چه کسی [/sub]
[sub]از[/sub][sub] من محافظت خواهد کرد.[/sub]
[sub]خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم [/sub][sub]تمام شود.[/sub]
[sub]کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین [/sub][sub]خواهم بود. [/sub]
[sub]خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت [/sub][sub]خواهد کرد، اگر چه من همشه [/sub]
[sub]در کنار تو هستم.[/sub]
[sub]در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک[/sub][sub] می دانست که [/sub]
[sub]بزودی [/sub][sub]باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از[/sub][sub] خداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون[/sub]
[sub] به [/sub][sub]دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به [/sub][sub]من بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات[/sub]
[sub] اهمیئت ندارد ولی [/sub][sub]می توانی او را مادر صدا کنی ...[/sub]
[sub]دوستان ببینین میتونین از این کلمه بگذرین
[/sub]
[sub]سمیه خانوم این کلمه براتون آشنا نیست[/sub]
[sub]انشاءلله روزی هم نوبت خانومهای کانون میشه که مادر بشن[/sub]
[sub][/sub]
[sub]..........................[/sub]
[sub]یا الله
[/sub]