(1388 شهريور 9، 13:35)سها نوشته است: [ -> ]سلام فایر خان
من که اومدم
کتابم معرفی کردم
پستمو که حذف کردی تازه جواب پیاممو هم ندادی
دیگه چی کار باید میکردم؟
ولی خدایی دستت درد نکنه خوب کتابایی معرفی میکنی
اما من تقریبا بیشترشو یا خوندم یا دوستشون ندارم...
در هر حال خسته نباشی ..این نیز بگذرد..
خواستم اینا رو تو پیام خصوصی براتون مطرح کنم اما دیدم بهتره بقیه هم اونا رو بخونن!
در مورد پست شما من قبلا توضیح دادم ، اون کتاب الان تو بازار در حال فروشه و قرار دادن رایگان اون برای دانلود دزدی حساب میشه ، امیدوارم درک کنید و از من ناراحت نشید .
اگه به خیلی از ما بگن برو یه کتاب رو از کتاب فروشی بدزد ناراحت میشیم و قبول نمی کنیم ، اما نمیدونم همین که این کتاب رو یه نفر اسکن میکنه و با OCR تبدیلش میکنه به ایبوک قصه برای ما عوض میشه؟! در صورتی که بازهم مثل دزدی فیزیکی هم به کتاب فروش هم به ناشر ضربه میزنیم!
پیام خصوصیتون هم به من نرسیده ، احتمالا مشکل از کانونه؟!
سلام سلام سلام
با كمك هاي تنها ،بي نام و تارك من به وضعيت اصلي خودم برگشتم
در پناه خدا !
خدارو 100 هزار مرتبه شکر..
خیلی خوشحالم کردی
توجه..توجه
یک فراخوان جدید و بسیار هم مهم
تشریف بیارید بگم..
فراخوان کتک زدنRecluse به علت اینکه جان ما رو به لبمان رساند..
ای بترکیRecluse ..
اما واقعا خوشحالم
سلام Recluse
آخه عزيز من اينطوري بايد بفهمي كه برامون مهمي ؟؟؟
برامون مهمي در حد تيم ملي ....
من خودم عاشقتم خدا گواهه
در پناه خدا !
Recluse جان تبريك واسه اين تصميم عالي كه گرفتي من به شخصه بهت حسوديم شد حالا كه اينطوري طرفدار جمع مي كني منم رفتم ب...
(شوخي)
روزه نمازاتون پيشاپيش افطار قبول!!!
(1388 شهريور 9، 14:26)firebird نوشته است: [ -> ] (1388 شهريور 9، 13:35)سها نوشته است: [ -> ]سلام فایر خان
من که اومدم
کتابم معرفی کردم
پستمو که حذف کردی تازه جواب پیاممو هم ندادی
دیگه چی کار باید میکردم؟
ولی خدایی دستت درد نکنه خوب کتابایی معرفی میکنی
اما من تقریبا بیشترشو یا خوندم یا دوستشون ندارم...
در هر حال خسته نباشی ..این نیز بگذرد..
خواستم اینا رو تو پیام خصوصی براتون مطرح کنم اما دیدم بهتره بقیه هم اونا رو بخونن!
در مورد پست شما من قبلا توضیح دادم ، اون کتاب الان تو بازار در حال فروشه و قرار دادن رایگان اون برای دانلود دزدی حساب میشه ، امیدوارم درک کنید و از من ناراحت نشید .
اگه به خیلی از ما بگن برو یه کتاب رو از کتاب فروشی بدزد ناراحت میشیم و قبول نمی کنیم ، اما نمیدونم همین که این کتاب رو یه نفر اسکن میکنه و با OCR تبدیلش میکنه به ایبوک قصه برای ما عوض میشه؟! در صورتی که بازهم مثل دزدی فیزیکی هم به کتاب فروش هم به ناشر ضربه میزنیم!
پیام خصوصیتون هم به من نرسیده ، احتمالا مشکل از کانونه؟!
******************************
فایر خان من بابت لحن بدم ازت عذر میخوام.
فرمایش شما کاملا صحیح،متین و منطقی...حرف حساب جواب نداره....
حالا که در حضور جمع مطرح شد منم همین جا جواب میدم
اینکه من یه خورده تند حرف زدم و شما احتمالا ناراحت شدی
یه مقدارش به خاطر این بوده که من فکر کردم پیامم رسیده وشما......
دیگه مهم نیست.انشاالله که بخشیدید..
اما یه چیزی رو بگم که اون کتابایی که معرفی میشه ولینک دانلود هم داره حتما ناشر ونویسنده اش خبر دارند و برخوردهاشونو کردن وشاید حتی راضی هم باشن....
یکی از نویسنده های یکی از کتابای که معرفی کردم رو میشناسم، باهاشون صحبت میکنم و اگه مخالفتی نداشتن بهتون میگم تا با طیب خاطر کتابو واسه دانلود بذارین...
شرمنده اون موقعه اعصابم حسابی خورد بود....
خواهربزرگم مهمان ما بود، خیلی پیله اس... در واقع به شدت در مورد من احساس مسئولیت میکنه. اون موقع که سر سیستم بودم اومد ببینه کجام و چه سایتی رو دارم نگاه میکنم و وقتی دید دارم ازش قایم میکنم محکم و سخت نشست تا بفهمه من چی کار میکنم و حتی دلش شور زد که مبادا یه موقعه اغفال بشم!!!!!!!
از خودم بدم اومد... اینکه خیلی پستم و دیگران چه فکرا که نمیکنن؟؟؟؟
مسخرس...حالا هم که ترک کردم و مطمئنم تا وقتی با خدا باشم (که انشاالله تا همیشه باهاش میمونم.) سراغش نمیرم بازم باید خجالت دوران جاهلیتم رو بکشم....
وه ه ه کاش خاطرات اون دوران از ذهنم پاک میشد....
اما این وسط و حالا که دارم بهش فکر میکنم یاد یه چیز فراموش شده (لااقل واسه خودم!!!) افتادم و اون اینکه :
خدا خیلی مهربونه.....
ستارالعیوبه......
عاشق بنده هاشه.....
خدایا منو و ما رو ببخش.
خیلی التماس دعا..یاعلی.
من اومدم........
هیچیم برا گفتن ندارم!
شاکی و عصبی:smiley-yell:
نمیگم از دست کی............
نمیگم چرا............
فقط بدونید خیلی داغونم...............
خسته............
دلتنگ...............
شاکی.............
از همه چیزو همه کس.............
نمیدونم چرا خدا انقدر خودش زبیاست چرا صفت آدمایی که آفریده انقدر زشته!
چرا بعضی درونشون سیاهه؟؟؟؟؟؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟/
چرااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرررررررراااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواستم به خیلی از پستا جواب بدم ولی وقت نیست!
خدارو شکر انقدر آدمای خوب اینجا هستن که جوابای خوب بدن دیگه من ناچیز چی بگم؟؟؟؟
اجرتون با خدا!!!!!!
سها (نمیدونم آقا یا خانم) این بحث حق الناس خیلی پیچیده است و باشه برای بعد.
زر زرد نگران نباش تنها تو نیستی هر کسی از این کانون یه مدت رفته هیچ کس ازش یاد نکرده! منم یه هفته نبودم کک هیچ کس نگزید!
Tired نبینم ناراحت باشین؟! قضیه چیه؟! دشمن دارین آلبوم عکس بدین ، قبرستون تحویل بگیرین!
TIRED جان من شب نيمه شعبان همچين حسي داشتم حالا نمي دونم منظورت چي بود ولي درد دل من با خدا تو همين بحثا بود به قدري بغض كرده بودم و داشت گريم مي گرفت كه مي خواستم داد بزنم خدا رو شكر همه درد دلامو نوشتم آروم شدم وگرنه...
نقل قول: من دوباره برگشتم / خيلي ممنون اين 5 الي 6 روزه كه من نبودم هيچ كسي از من ياد نكرد؟؟؟
اي بابا رز زرد جون من الانو نمي دونستم رفتي ولي اون موقعي كه اومدم ما هم شخصا سلام عرض كرديم ديگه چرا جواب سلام منو ندادي ها ها ها؟
گل ها مثه تو زيادن تو كانون انقدر كه بعضي وقتا يكيشونم ميره كمبودش احساس نميشه
مهم دوستيه اين بحثا رو بزاريم كنار
firebird گل الحق كه حق داري! حالا به رز زرد سلام كردم به تو هم همين يه كار كوچولو هم نكردم
عذرخواهي ما رو با يه اعتبار كوچولو جوانمردانه پذيرا باش
[b]زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است .
میدونید چیه ، یه موقع هایی آدم میاد میشینه پشت کامپیوتر و میره داخل یه جای امن و فقط مینویسه ، الان هم من اینجوری هستم . . .
تو زندگی ما آدما حوادث غریبی اتفاق میافته که باید براش وقت گذاشت و در بارش تامل کرد ، نباید از کنارش سریع بگذریم ، نباید نادیده بگیریمشون ، نباید عجله داشته باشیم که سریع حلشون کنیم . . .
با تامل تو خیلی از مسائل میتونیم هم حلشون کنیم و هم باعث بشیم دیگه تو چنین گردابی نیفتیم .
دوست من مهم نیست که می افتیم ، مهم نیست که صدمه میبینیم . این خیلی بده که جلوی این ضرر و نگیریم ، باید دربارش فکر کنیم ، ریشه یابی کنیم و بعد مثل دیوار جلوشون وایسیم . اگه دربارش فکر کرده باشی مدونی که باید چجور دیواری باشی . . .
همه ما دچار یک مشکل هستیم که برامون مفید نیست ، خب ترکش هم برامون لذت بخشه ، ولی آیا میتونیم ؟ ؟ ؟ آیا توانشو داریم ؟؟؟ پیش خودمون میگیم بابا ایم همه مدت دچارشم ، بیام سریع ترکش کنم ؟ میشه ؟ ؟
من هم از قبل تر هاست که دچارم _ البته اون دچار معروف نه که میگه : دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبی بی کران دریا شود _ اصلا درباره این کارا چیزی نمیدونستم یک دوستی _ در ضاهر دوست _ برام تشریحش کرد ، منم انجامش دادم و به کام رسیدم .
بعد ها با خودم میگفتم که چه دوسته خوبی بودا ، منو با چه چیز باهالی آشنا کرد ، ولی بعدا دیدم نه جونم این خبرا نیست . . . قضیه بیخ داره ، خودتو بکش بیرون از این باتلاق ، پایانی نداره ، هر چی جلو تر میری بیشتر فرو میری . . .
بعد از مدتی که از دچار شدنم گذشت ، تصمیم به ترک گرفتم ، مدام کم و کم تر شد ، ولی دوباره شروع میشد .
برای روز های متوالی قطع میشد ، ولی باز شروع میشد .
قسم میخوردم که دیگه نرم سمتش ولی نمیشد ، منو میکشید . . . و دوباره و باز دوباره . . .
چیزی منو ایسر نکرده بود ، چیزی منو دیوانه نکرده بود به غیر از خوده خودم .
این منم که نمیتونم کنار بزارم .
رو درس و مدرسه تاثیر میزاشت ، صد در صد ، رو همه چیز تاثیر میزاشت . و از همه جالب تر اینکه من هم اینا رو میدونم ، اینا رو میشناسم ولی نمیتونستم . . . همه ما ها میدونیم چه کاره ایم میدونیم داریم چه کار نیکنیم ، با خودمون با روحمون با آیندمون ، فقط کافیه به تاپیک های این انجمن نگاه کنی تا ببینی بچه ها در چه حالی هستن . . .
ولی چرا نمیشه ترک کرد ، بابا مرگ یه بار شیون هم یه بار ، بزار بکشمش . . .
دوستی رو میشناختم که بعد از خود ارضایی گریه میکرد ، آره گریه میکرد .
میدونی چرا ؟
چون میدونست داره چه اشتباهی میکنه ، ولی نمیتونست جلوی خودشو بگیره . . .
منم همین جری بودم . میدونستم دارم چه میکنم ، ولی برای توجیه کارم ، مدت هاش رو طولانی میکردم ، فاصله هاشون زیاد میشد ، ولی بازم قطع نمیشد . . .
دو هفته ، یک ماه میگذشت ، ولی باز یه روزی ، یه شبی ، یه لحظه ای ، ترکم میترکید و من میپریدم سر خونه اول .
ای خدا چقدر از خودم بد می آمد . بعد از ارزا چقدر پشیمونی بود ، چقدر افسوس . میگفتم این دیگه آخریش بود ، این دیگه . . . . . . . . . . .
ولی نبود . . .
وقتی داری اینا رو میخونی انگار داری داستان خودتو میخونی چون تو هم عزیزم مثل منی ، یعنی همه مثل همیم . داستان های یم جور ، عصبانیت یک شکل ، تصمیم فوری ولی پوچمون مثل همه . نیست ؟ ؟ ؟
بیشترین مدتی که خودمو نگه داشتم ده ماه بود .
عجب انگیزه ای پیدا کرده بودم . میدونی چی شد که انقدر خودمو نگه داشتم ؟؟؟
جوابش خیلی سادست
.
.
.
.
.
عاشق شده بودم .
همین عشق به من چنان انگیزه ای داده بود که اصلا انگار نه انگار .
تو یه پست دیگه هم گفته بودم که خود ارزایی رو دو مقوله نیاز جسمی و نیاز و فشار روحی تشکیل میده .
همین عشق و عاشقی نیاز روحی منو برطرف کرده بود . ساده تر بگم ، فکرم یه جای دیگه بود ، وجود یکی دیگه به من چنان انگیزه و اشتیاقی داده بود که این چیزارو فراموشکرده بودم .
نیاز جسمانی هم که قربونش برم ، فشار می آورد ، ولی باور کنید برام غیر قابل تحما نبود.
از طرفی دیگه با گذشت زمان ، من به خودم میگفتم بابا پسر این همه مدت تحمل کردی تحفه توبتو بشکنی .
یعنی دلم نمیامد که مصلا بعد چند ماه بشم همون آدم اولی ، دوباره بیام سر خط .
خلاصه روزی و روزگاری اون انگیزه جالب از بین رفت و من الان در خدمت شما هستم ، بازم سر خطم ، بازم همون آدم سابقم .
ولی انگیزه فانی نمیخوام دیگه ، الکی دنبال بهانه نیستم ، بابا انگیزه بهتر از خودم ؟ ؟ ؟ هدق بالاتر از ترک این افیون ؟؟؟
چرا الکی دست دست کنم ، تا جوانیم و این وضعیت سپری بشه ؟؟؟ چرا استعدادامو میبرم تو حاشیه به خاطر هیچ ؟؟؟
سخته ولی من میتونم ، تو هم میتونی . . .
الان سه روزه که پاکم ، سه روزه که دارم برا خودم حال میکنم ، دارم نفس میکشم . من آزادم و دیگه نمیرم تو بند . تو رو نمیدونم . . .[b/]
سلام نپتون خان خوش اومدی
البته اینو بهتره بقیه بگن آخه من خودم هم تازه واردم
اگه همه با هم باشیم هیچ کس نمیره تو بند
راسی یاد ایران رادیاتور افتادم
ببخشید دوستان برا زدن تاپیک جدید چیکار باید کرد؟
نظرتون در مورد دوتا تاپیک با موضوعات 1- عشق و خود... 2-ازدواج و خود... چیه؟
اصلا نکنه همچین تاپیکی داشته باشیم من پیدا نکرده باشم؟
:cool:
شهریه ثابت دانشگاه آزادم خیلی هزینش رفته بالا!!
درگیر انتخاب واحد و چند تا کار دیگه هستم!!!
رز زرد جان داداشی حداقل برای یکی از پسرای کانون دعا میکردی دلمون شاد بشه همش دخترا !!!
این روزا هاردم پکیده شاید یه چند روزی نتونم بیام فکر کنم بد سکتور شده باید بدم درستش کنن!
سلام داداشي
دلم برات تنگ شده بوود !!
مهدي_69 خان جان آخه اينا همشون خيلي خيلي التماس دعا داشتن / ياد شما ها هم بودم شما كه خودت نزديكي
شما بايد منو دعا كني !!
به هر حال ياد همه دوستان گلمو تو مسجد جمكران كردم !!!