از عمق وجود ناراحت و غمگینم
هر روز خبرای تا امید کننده اتفاقات نا امید کننده و کلی چیز دیگه باعث میشه غمگین تر بشم
اصلا وابدا دلخوشی تو زندگی ندارم ....
نمیدونم خدا خودش تغییر بده حالمون رو که خودش فقط میتونه
(1391 بهمن 14، 22:19)مـَرد نوشته است: [ -> ]از عمق وجود ناراحت و غمگینم
هر روز خبرای تا امید کننده اتفاقات نا امید کننده و کلی چیز دیگه باعث میشه غمگین تر بشم
اصلا وابدا دلخوشی تو زندگی ندارم ....
نمیدونم خدا خودش تغییر بده حالمون رو که خودش فقط میتونه
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت......دائما یکسان نباشد حال دوران....
غم مخور
ان مع العسر یسرا
دوست عزیز... امیدوارم حالتون بهتر بشه به زودی...
منتظر برگشتتونم...
دلم برا خودم تنگ شده
واسه خدای خودم
+
حالم از بعضیا بهم میخوره اینو بفهم ازت متنفرم
میشه باز مث قبلا بشم؟
میشه آروم بشم؟
میشه آدم بشم؟
خدایا با توام مهربون تا پاک نشدم برم نگردونیا که شرمندت میشم
819 هزار تومن برای انتخاب واحد فردا
بده در راه خدا:13:
تو را چشم در راهم
لا اله الا الله
الهم صل علی محمد و ال محمد
الحمدلله
یعنی این که میگن آدم باید فقط به خودش دلخوش باشه ،واقعا درسته
بعضیا میگن اگه فلانی نباشه دیگه خنده رو لبام نمیاد یا اینکه اون تمام دلخوشیمه ، اون تنها بهانه زندگیمه.....
درسته عشق مقدسه ولی الان خیلیا بی معنیش کردن....هیچ ارزشی واسش قائل نیستن یا اینکه اصن نمیدونن چیه!؟به یه عادت یا یه هوس میگن عشق!!!
ولی حداقل چیزی که میتونم بگم اینه که تا واقعا حسش نکردین به زبون نیارینش...
بالاخره تونستم یه لحظه شادیو حس کنم
خدایاشکرت
چن روز زندگیه بدون استرسو حس کردم خدایا این آرامشو ازم نگیر
بالاخره تونستم واسه وجود خودمو خانوادم دلخوش باشم
اتفاقی که چن روز پیش افتاد (گوش شیطون کر)نتونست روم تاثیر بزاره چون از قبل پیش بینیش کردم و خودمو آماده کردم واسه جنگیدن باهاش...
به خودم گفتم اگه یه روزی این اتفاق افتاد خیلی معمولی از کنارش رد میشم هیچی بیشتر از آرامش واسم مهم نیست
حتی اگه کسی این آرامشو بهم بزنه میزارمش کنار....
خداجون بازم شکرت این اتفاق حتی نتونست چشامو بارونی کنه ....
خدایاشکرت
نمیدوم امشب چی دارم میگم ولی...
هی میگم چیزی از خودم نگم ول چرا؟؟؟ یکی بهم گفت بگو خالی شی کسی نمیشناست اینجا که
پس میگم!!!
نمیدونم سریال میبینید یا نه من کلا با تلویزیون ایران مخالفم کلا نگاه نمیکنم ولی اتفاقی گیر دادم به این سریال زمانه
اخی خیلی دلم براش سوخت ولی نه ....
کسی دلش برا من نسوخت تو زندگی
2سال پیش عاشق کسی شدم که نباید میشدم
ولی دست خودم نبود که دل لامصبه دیگه وابسته شدم ناجور
بعد یه سال خوشی دیگه خ.ا شده بود 2.3ماه یه بار و خیلی خلافایه دیگرو به خاطرش کنار گذاشتم و خلاصه دنیام شد
تو خیابون که راه میرفتم به خدا اگه خواهرم از بغلم رد میشد نگاش نمیکردم خلاصه پاکه پاک بودم نه مثل الان
14 فروردین گوشیشو خاموش کرد بو بردم قضیه چیه ولی بازم چون دوسش داشتم چیزی نگفتم رد شدم
بعد چند وقت بهم گفت میخوام تمومش کنیم میخوام نامزد کنم
وای که تو اون لحظه دنیایی که برا خودم ساخته بودم رو سرم هوار شد
تمام بدنم یخ کرده بود اصلا باورم نمیشد که....
روز نامزدیش مثه یتیما روبرو درشون نشسته بودم نمیدونم چند تا سیگار کشیدم 20 تا 30 تا...
به ولله قسم اگه دروغ بگم تو بعضیاش انقد میرفتم تو فکر با سوختن دستم سیگار میوفتاد
شب که اومدم خونه انگشتام بدجور سوخته بود
الان جاش هست هر وقت نیگاش میکنم از همه آدما بدم میاد
نمیدونم چرا ولی هیچی نگفتم بهش؛شاید علاقم نمیذاشت
ولی الان خیلی دلم گرفته دوباره یادش افتادم
شرمم میاد بگم هنوزم دوسش دارم....
تو دو سه هفته گذشته اولین سالگرد گرفتاری من بود....
از خودم خجالت می کشم ک گذاشتم گرفتاریم یک سال بشه....
دارلینگ خانوم هزار و صد درصد باهاتون موافقم
بیچاره "عشق" که بازیچه یه مشت آدم نفهم شده
وقتی آدما اسم عشقو میارن،میگن عاشق شدیم،زندگی بوون عشقمون برامون سخته
یه کم اغراق می کنم ولی باور کنید یه جورایی حالت تهوع بهم دست میده
بارها با دوستام سر موضوع عشق بحث کردم...اکثرا هم چون میبینن توضیحام منطقیه از ادامه بحث تفره میرن...البته اینجا جاش نیست توضیح بدم خیلی طولانیه...ولی نتیجه بحث اینه که عشق فقط بین عبد و معبود میتونه باشه بقیه همش کشکشه
خوشحال جان واسه کسی دلتنگ شو که ارزشش رو داشته باشه
کسی رو دوست داشته باش که برات ارزش قائل باشه
گور بابای هر چی آدم نامردو نازنه
یکی از بچه های دانشگاه با یکی از همکلاسیاش دوست بود،پنج سالی میشد با هم دوست بودن
عید دوسال پیش فهمید دوستش شش ماهه نامزد کرده
احمق خودکشی کرد...سه بار...یه بار قرص خورد...یه بار با گاز یه بارم میخواست با تیغ رگشو بزنه...شانس آورد ما پیشش بودیم وگرنه مرده بود...هر سه بار یکیمون اتفاقی متوجه میشدیم نذاشتیم...واقعا که چی بشه؟!!!!!
به نظر من هیچ دختر یا پسری ارزش اینو نداره که بخوای به خاطر اون خودتو از بین ببری
همین پسره الان یه سال و خورده ای میشه زن گرفته...الان داره دوران سربازیشو میگذرونه
داداش بی خیال این چرت و پرتا شو
زندگیتو بکن
واقعا یه لحظه با خودت فکر کن....به فکر کی هستی ها؟یه انسان پست و بی ارزش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
تو رو خدا فکر کن
فکر
فکر
فکر
بچه ها ببخشید اگه یه خورده بد حرف زدم
اره راست میگی حسین 422
هر کی یه جوره دیگه
من نمیتونم اینجوری باشم نمیتونم فراموش کنم
از اون آدماییم نیستم که هر روز عاشق یکی شم
به نظر من عشق مقدسه
نباید کثیفش کرد با این کارا
اگه عشق فقط مال خدا بود ازدواج کلا تو اسلام نهی میشد
عشق به خدا اصلا قضیش جداست نمیخوام قاطیش کنم
شما میگی با دوستام راجبش حرف میزنم کم میارن
بله اگه با منم حرف بزنی شاید تو 5 دقه تسلیم بشم
ولی یه احساسی تو دل آدمه که هیچکس نمیفهمه
جز اونی که همون حسو برات به وجود آورده....
(1391 بهمن 16، 14:29)خوشحال نوشته است: [ -> ]من نمیتونم اینجوری باشم نمیتونم فراموش کنم
میگذره داداش! میگذره!
سخت و آسون میگذره!
فقط یه کاری کن خوب بگذره...
شما هم یه روز فرآموش میکنی...
دخترا زودتر فرآموش میکنن ولی پسرا هم بلاخره یه روز میرسه که فرآموش میکنن...