سلام
نمیدونم از کجا و چی بگم..
نمیدونم چطور و چقدر بگم..
نمیدونم اصلا بگم یا نه..
یاد گرفتم آدم وقتی متوجه ی چیزی باشه محدود ب همون میشه..
یاد گرفتم ک آدم وقتی متوجه ی چیزی باشه تعلق خاطر پیدا میکنه بهش..
یاد گرفتم وقتی تعلق خاطر پیدا کردی دیگه دل کندن برات سخت میشه..
یاد گرفتم اومدم ک دل ببندم.. ک بزرگ بشم و دل بکنم..
یاد گرفتم دنیا محل موندن نیست..
پس چرا من بزرگ نمیشم؟
چرا تعلقاتم عوضِ کم شدن زیاد میشن؟
نمیدونم...
ماه مبارک امسال هم گذشت..امسال نهمین ماه مبارکی بود ک از آشنایی من و کانون میگذره..
(امسال ولی خیلی نبودم باهاش.. نه سحر.. نه افطار.. نه ختم .. نه مسابقه.. نه تذکر.. نه ... )
هر سال ی تغییر و هر سال ی نگاه..
نوسان دار و با افتان و خیزان...
میگن مومن ضعیف مثل من گاهی تو کفره گاهی تو ایمان..
خدایا اگه موقع مرگم تو کفر باشم چ کنم؟
خدایا.. ایمان ب تو و خوبیهات و پیامبرت و امام ها دارم.. توی اعماق قلبم..
محبتتون هم هست..
پس کاری کن توکفر نمیرم.. .. ذلت کافر بودن در عین محبت داشتن ب شما خیلی زیاده...
حتی حریص باشیم تو این فرصت باقیمونده هیچ ایرادی نداره..
خیلی التماس دعا..
یاعلی.
از خودم بدم میاد . حس میکنم خیلی پست شدم . من هیچ وقت اینجوری نبودم.
همیشه خوب بودم ولی انگار جای پیشرفت دارم ، اما الان دارم عقب گرد میزنم . دارم افول میکنم
شبای قدر تنها دعام این بود که ایمانم حفظ بشه ، خودمو تو خطر میبینم . شما هم دعا کنید برام
از خودم بدم میاد .
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم:
آیا شما را به دردهایتان و دوای آنها آگاه کنم؟
آگاه باشید دردهایتان گناهان شماست که مرتکب شده اید و دوای دردهای شما استغفار نمودن است.
میزان الحکمه,ج ۷
حدیث بالا کاملا مناسب با حال و روز من و شاید خیلیای دیگه گفته شده,از گناهام واقعا شرمنده ام و خییییلی ناراحتم,ان شاءالله با استغفار حالم خوب میشه,همیشه هر وقت چند روزی از پاک بودنم میگذره این حال میشم و البته همیشه میگم این حالم از عوارض اون گناهه,,خدا منو ببخشه,استغفرالله ربی و اتوب الیه
(1396 خرداد 30، 20:25)حوا هستم نوشته است: [ -> ]تقریبا از شروع ماه رمضان حال دلم خوبه آروممم شادم و امیدوااار
خدایا شکرت کمکم کن تا آخر سال همین جور بمونم
(از مژگان عزیزممممم ممنونم )
خوش به حالت خواهری
ماه رمضون بدي داشتم ، حس ميكنم از نظر معنوي خاليم ، هيچی دستمو نگرفت
ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
ماه رمضون تموم میشه و من دلم خیلی براش تنگ میشه اولین سالی بود که ماه رمضون برای من رنگ و بوی دیگه ای داشت . ای خدا.............
روزه داران هیچگاه حال گرسنگان را درک نخواهند کرد، زیرا آنها به افطار اطمینان دارند...
خدا عادل است و منصف چطور کارگری رو که برای خونوادش اینطور زحمت میکشه نبخشه . أَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ میدونین یعنی چی ؟ من منظور شما رو متوجه شدم ولی بیانش میتونه باعث سوء استفاده بشه .
با یه مشاور مذهبی صبت کردم
نتیجه صحبت ها همون چیزایی بود که خودمم می دونستم
تنها یه راهکار هست و من ناتوان در اون
دلم گرفته
چند روزیه بی حوصله شده ام و دستم به کار نمی ره.
از طرفی روزه فشار میاره
از طرفی کار ها هم هست و درس و کلی بدبختی و بیچارگی و استرس
از اون یکی طرف هم نمی تونم ذهنم رو کنترل کنم ، ببینم چی ضروریه چی ضروری نیست و اصلا الان باید استراحت کنم ، درس بخونم یا بیام کانون؟
انگار می ترسم برم سراغ ذهنم.
از چهار طرف راه بسته است. چپ و راست و جلو و عقب
روز ها و ساعت ها و ثانیه ها همین طور بی حاصل و بی استفاده می گذرن
و من این وسط ایستاده و تماشا می کنم.
و این جا وسوسه ها از دور خودنمایی می کنند و مثل ماری که به طعمه نزدیک شود ، نیش می زنند
و با هر نیش من از جا کنده می شم و دوباره انگاری مست روی زمین می افتم
سرانجام خوشی نداره این حالت ، باید این حصار شکسته بشه
خدایا تو فقط می تونی نجاتم بدی.
الهی ...
سه خصلت است که نمی گذارد از درگاهت چیزی بخواهم ،
و فقط یک خصلت است که مرا به آن ترغیب می کند ؛
آن سه خصلت عبارتند از :
فرمانی که داده ای و من در انجامش درنگ کرده ام ،
و کاری که مرا از آن نهی فرمودی ولی من بدان شتافته ام ،
و نعمتی است که عطا فرموده ای ولی من در شکرگزاریش کوتاهی نموده ام ...
و اما تنها مساله ای که مرا به سویت می خواند :
تفضل و مهربانی تو به کسی است که به آستانت روی آورده ،
و چشمِ امید به تو بسته است ...
همه ی لطف و احسانت از روی تفضل ،
و همه ی نعمتهایت بی سبب و بدونِ زمینه ی استحقاق است ...
" دعای 12 صحیفه ی سجادیه - بخش 1 تا 3 "
این دعا آدمو دیوونه می کنه
اصلا ترغیب شدم برم یه صحیفه سجادیه بخرم .
برادر عاشق خدا ، پیشنهاد می کنم اگر چهار طرفت بستست میتونی پرواز کنی یا انگشتانت را مشت کرده و بر دهان سختیها بکوبی . واقعا بعضی جاها حرکت انقلابی لازمه . البته این حرکت سخته ولی من با این شناختی که از تو دارم میدونم میدونم حرکت انقلابی واسه تو عین آب خوردن . چون تو عاشق فاطمه زهرایی . منم امروز 3 بار دچار حمله شدید شدم ولی هربار دستم رو به سوی خودش دراز کردم و با گریه ازش خواستم بهم رحم کنه و یادمه حضرت یوسف هم گقته بود اگر خدا رحم نمی کرد او هم به سوی گمراهی کشیده می شد .
(1396 تير 1، 15:35)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]چند روزیه بی حوصله شده ام و دستم به کار نمی ره.
از طرفی روزه فشار میاره
از طرفی کار ها هم هست و درس و کلی بدبختی و بیچارگی و استرس
از اون یکی طرف هم نمی تونم ذهنم رو کنترل کنم ، ببینم چی ضروریه چی ضروری نیست و اصلا الان باید استراحت کنم ، درس بخونم یا بیام کانون؟
انگار می ترسم برم سراغ ذهنم.
از چهار طرف راه بسته است. چپ و راست و جلو و عقب
روز ها و ساعت ها و ثانیه ها همین طور بی حاصل و بی استفاده می گذرن
و من این وسط ایستاده و تماشا می کنم.
و این جا وسوسه ها از دور خودنمایی می کنند و مثل ماری که به طعمه نزدیک شود ، نیش می زنند
و با هر نیش من از جا کنده می شم و دوباره انگاری مست روی زمین می افتم
سرانجام خوشی نداره این حالت ، باید این حصار شکسته بشه
خدایا تو فقط می تونی نجاتم بدی.
چقد شبیه حال و روز این چند وقته منه
خدایا نجاتم بدا ، واقعا توان تحمل این وضعيت رو ندارم
ارسال شده از HTC_D626phs با استفاده از kanoon
این روزا درد زیاد شده کار زیاده فکر زیاده دلمشغولی زیاده ولی خب دردم زیادتر شده
در هر مقطع
از بهبودی وقتی
درد میکشیم،
دو نکته کاملا
مشهود است
یا خداوند را
کم داریم
یا با خویشتن
صداقت نداریم
(1396 تير 4، 23:09)aliunknown نوشته است: [ -> ]میخوام یه روز با خونوادم بیرون از خونه رو براتون توصیف کنم
اول از همه که با کلی التماس راضی کردیم بریم بیرون
دوم از همه تو راه کلی بد و بیراه از پدر گرامی شنیدیم
سوم از همه وقتی رسیدیم مکان مورد نظر ، پدرم رفت به کارای خودش و اصن نفهمیدیم چی شد ...
بعدشم مادرم با داداشم رفتن برن نماز بخونن ، به منم گفتن مراقب وسایل باش کسی نبره یوقت ...
تهشم بعد 1 ساعت منو کاشتن ، برگشتن گفتن خب برگردیم خونه
تو راه خونه هم دوباره کلی بد و بیراه شنیدیم
الانم که اومدم پا سیستم باهاتون درد دل کنم
میگن فقط آرزوت اینه فوری برسیم خونه بیای پا کامپیوتر
قضاوت با خودتون دیگه .... فکر کنم انگیزه شکستن برای یک ماه جور شد
نتیجه اخلاقی : اگه رابطه خوبی با خونواده ندارید ، تنهایی برید پارک و جاهای دیگه سنگین تره
عید رو هم به تمام دوستای عزیز کانون تبریک میگم امیدوارم نماز روزه هاتون مورد قبول حق وارد شده باشه ....
سلام علی
درد دلی که کردی منو یاد خانواده خودم انداخت.
یه چیزی تو مایه های همینی که گفتی.
منم خون دل می خورم.
و
نتیجه اخلاقی، اون بخش قرمزش اشتباهه. درستش اینه:
اگه اعضای خانواده تعلیمات لازم برای بیرون رفتن رو آموزش ندیدن ، تنهایی برید پارک و جاهای دیگه سنگین تره
و
می دونم تو به شوخی گفتی انگیزه ی شکست برای یک ماه فراهم شد.
اما خواستم اینجا من تاکید کنم:
اشتباهات و نابلدی های بقیه دلیل مناسبی برای لغزش ما نیست.
اگه قرار باشه با هر اشتباه اطرافیانمون یه بلایی سر خودمون بیاریم که کلا باید بیمارستان خوابیده باشیم.