سلام آقای ما می توانیم
به این میگن افسردگی. میگن هر مردی در طول عمرش حداقل یه بار افسردگی رو تجربه می کنه. و خب من هم تجربه کردم این حسو.
در این مورد زیاد می تونی مطلب پیدا کنی. به نظرم بگرد دنبال اینکه علاقه ات چیه؟ چه کارایی رو دوست داری انجام بدی؟ مثلاً یکی به ورزش علاقه داره، یکی به هنر، یکی به اختراعات و ...
ممکنه خیلی حس ها بیاد سراغت. یادت باشه این حس ها دارند اشتباه می کنند. مثلاً مهم نیست یک نفر خودش رو ارزشمند بدونه یا نه، به هر حال به عنوان یک انسان فرد ارزشمندیه. این یه حس زودگذره که خیلی نمیشه بهش اتکا کرد.
سحرخیزی رو هم یه مدت تمرین کن. خیلی بهت کمک می کنه.
امیدوارم همیشه موفق باشی
شرمندم
شرمنده حضرت عباسم ...
شرمنده اینم که هر چی اون مرد بود من نامردم
شرمنده اون بچه 6 ماهم
شرمنده اون بی بی 3 ساله
چون اونا با سن کمشون از منه به ظاهر مرد؛ مردتر بودن
به من نباید گفت مرد باید گفت نر
وقتی خودمو با بقیه مقایسه میکنم ...
هیچی برا گفتن ندارم
یعنی دیگه مطمءنم آقا ازم رو برگردوند
آقام ابالفضلم رو برگردوند
دیگه حتی روم نمیشه اسم مادر هم بیارم
منم و من ... تنها ....
بدون هیچ یاوری بدون هیچ یاری
فقط دعا کنید بمیرم . . .
محرم امسالم گذشت و توبه رد شد
این عذابم میده.
لعنت به من
امشب داغونه داغونم
نه میشه موند نه میشه رفت ...
دلم خوشه به چیزایی که همیشه هست.
سلام آقای محب الزهرا
تنها گناهی که قابل بخشش نیست ناامیدی از رحمت خداست
برادر امروز روز 8امه... شما 2 روز تا عاشورا وقت داری///
یه یا حسین بگو و شروع کن.
بیا امروز برای پاکی روحت نذر کن ..
نذر کن و دیگه نامید نباش
(1392 آبان 21، 1:26)محب الزهرا نوشته است: [ -> ]شرمندم
شرمنده حضرت عباسم ...
شرمنده اینم که هر چی اون مرد بود من نامردم
شرمنده اون بچه 6 ماهم
شرمنده اون بی بی 3 ساله
چون اونا با سن کمشون از منه به ظاهر مرد؛ مردتر بودن
به من نباید گفت مرد باید گفت نر
وقتی خودمو با بقیه مقایسه میکنم ...
هیچی برا گفتن ندارم
یعنی دیگه مطمءنم آقا ازم رو برگردوند
آقام ابالفضلم رو برگردوند
دیگه حتی روم نمیشه اسم مادر هم بیارم
منم و من ... تنها ....
بدون هیچ یاوری بدون هیچ یاری
فقط دعا کنید بمیرم . . .
محرم امسالم گذشت و توبه رد شد
این عذابم میده.
لعنت به من
امشب داغونه داغونم
نه میشه موند نه میشه رفت ...
دلم خوشه به چیزایی که همیشه هست.
سلام آقا محب الزهرا
همین پشیمانی و شکستگی دل شما رو نجات میده.
اگه گناهی نبود،توبه بی معنی بود.
بندگی خدا در صورتی معنا میگیره که گناه و نافرمانی باشه و ما خلاف لذتها پیش بریم.
------------------------------
(1392 آبان 21، 12:48)تولد دوباره نوشته است: [ -> ] (1392 آبان 21، 1:26)محب الزهرا نوشته است: [ -> ]شرمندم
محرم امسالم گذشت و
امشب داغونه داغونم
نه میشه موند نه میشه رفت ...
دلم خوشه به چیزایی که همیشه هست.
سلام آقا محب الزهرا
همین پشیمانی و شکستگی دل شما رو نجات میده.
اگه گناهی نبود،توبه بی معنی بود.
بندگی خدا در صورتی معنا میگیره که گناه و نافرمانی باشه و ما خلاف لذتها پیش بریم.
------------------------------
همیشه فکر میکنم.. نه همیشه نه..از یه وقتی که فهمیدم کجام!!..
اگر این حالتی نمیشدم و..گرفتار نمیشدم..
کی میومدم اینجا؟؟!..کی انقدر زمینه ی کمال،زمینه ی پر و بال گرفتن پیدا میکردم..
(و بعدش به این فکر کردم..که چه قدر از این زمینه استفاده کردم..)
(شاید یه نفر بگه اگر اینجا هم نمیومدم دینم کامل میبود..بهش میگم ایولا؛اما من سال پیش پر از تردید و شک بودم و الان پرام از یقین..و من میدونم ایمان بدون شک قبل از یقین ارزشی نداره)
خیلی خانم تولد دوباره قشنگ گفتن..(
)
اگر گناه نبود،توبه کی معنی میگرفت؟! (پس ان الله یحب التوابین واسه کیاست؟!)
و آقای محب الزهرا..
داستان حر بن ریاحی رو هممون میدونیم..
حر هم شاید این شبا داغوون بوود..
فهمیده بود کجاست و 72تن(که به ظاهر دیگه شکست میخوردن) کجا اند
(دقت کنید: همین حالی که الان دارید.)
شاید حتی اون اسم خودشو قبل از اون هم "محب المحمد" میذاشت..
(دقت کنید:خداوند بیامرزد کسی را که میداند از کجاست،در کجاست و به کجا میرود (امام علی(ع))
حالا ببینید سرباز سپاه کفری که امام بپذیرتش کجاست
و شمایی که امروز محب الزهرا اید (كه حتما اگر برگردييد..)
(و امامى كه دل شكسته ميخرد..)
دوستانی که دلتون گرفته امشب شب باب الحوائج ــه،حاجتی دارید دریغ نکنید.یا حضرت عباس(ع)
خیلی نگو من گناهکارم. هی نگو من گنهکارم.
این را ادامه نده تا به یقین برسد. روی صفات خوب و کارهای خوبت کار کن تا به یقین برسند.
معصیت را به یقین نرسان. ایمان را به شک تبدیل نکن.
اینکه به شما روزی داده، خلق کرده، اینجا نشانده، هیچ کدام دست ما نبوده است، همه را خدا کرده است. در این یقینها شک نکنید. از آن طرف پشت بام نیفتید!
بعضیها احتیاط میکنند عقب عقب میروند و از آن طرف پشت بام میافتند. جماعت زیادی از آن طرف افتادند. اصلا من ندیده ام کسی از جلو بیفتد. همه از پشت سر میافتند. پشت رو هم افتادهاند، حالا چطور میشود بیاوریشان بالا! از پشت سر افتادهاند.
وقتی بسم الله را بفهمید دیگر نه از جلو میافتید نه از پشت سر.
سلام
لطفا امروز خیلی خیلی خیلی حواستون به خودتون باشه..
یا حسیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــن (ع)
چند وقته از کانون دور بودم ولی روزی نبوده به اتفاقاتی که اینجا واسم افتاده بود
فکر نکنم پر از آرامش بوده واسم
هیج جای دنیا اینجا نمیشه حداقل واسه من
بهترین دوستانم اینجا هستن
اینکه نیومدم این مدت دلیل زیاد داره ولی بهش دیگه فکر نمیکنم...
واسم دعا کنید
... مرسی
امروز واقعا از اون دنيا و اخر عاقبت خودم ترسيدم از خدا ميخوام هيچ كدومتون به مشكليكه من دارم گرفتار نشين التماس دعااا شما خوبين دعام كنين