(1394 آذر 21، 0:54)همساده نوشته است: [ -> ] (1394 آذر 20، 22:16)Remember Death نوشته است: [ -> ]تو روایت میخوندم امروز
بعضی ها تو روز قیامت دنبال انتقام از کسایی هستند که تو دنیا بهشون ظلم کردند
ولی در مقابل خیلی ها امثال سلمان و ابوذر می بینند بعضی ها به خاطر گناهانشون دارند جهنمی میشند به خدا میگن خدا از ثواب های ما کم کن و از رتبه بهشتی ما کم کن و به اون جهنمیه بده تا از بند جهنم آزاد بشه نفر جهنمی دونم همین طور سوم همینطور اینقدر پیش میره که دیگه هیچ ثواب و اعمال نیکی تو پرونده امثال سلمان واوذر نمی مونه !!!! دیگه باقی قضایا رو خودتون حدس بزنید
خیلی جالبه میشه منبع این حدیث رو بگی؟؟؟
خیلی دلمه بازش کنی برام اگه ممکنه البته
من اینقدر از این سایت های قرآن و حدیث میرم پیدا کردن یه مطلب تو history سخته
این مطلب در مورد شفاعت مومنین در قیامت در باره کسایی که بهشون خدمت کردند - در مورد گناهکار ها هم پیدا می کنم میگم
==========
مومن خیلی عزیز است. یکی از کسانی که در روز قیامت شفاعت می کند مومن و فقیر هستند. مومن از خداست و خدا هم از مومن است. خدا می فرماید: «فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلَامَ- وَ يَقُولُ اشْتَقَقْتُ لِلْمُؤْمِنِ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي سَمَّيْتُهُ مُؤْمِناً- فَالْمُؤْمِنُ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ» [1]. اسم مومن را از اسم خودم جدا کردم. یکی از اسم های خدا مومن است. خدا مومن را خیلی دوست دارد. روایت داریم در روز قیامت مومنی را می آورند به بهشت ببرند در صحرای محشر می ایستد و می گوید: خدایا من می خواهم امروز وضعم معلوم بشود. خدا هم واجب کرده این به بهشت برود. می گوید: خدایا هر کس که در دنیا به من خدمت کرده می خواهم شفاعتش کنم. هر کس آبروی من را حفظ کرده، به من قرض داده، کمک روحی و بدنی و مالی کرده تا همه آن ها را شفاعت نکنم به بهشت نمی روم. خدا هم این را دوست دارد نمی خواهد روی این را زمین بزند قبول می کند. [2]حتی روایت داریم مومن می گوید: خدایا خادمی در خانه من بود گاهی من را باد می زد، عرق هایم را پاک می کرد، به من کمک می کرد، یک نفر به من آب داد خدایا می خواهم از همه آن ها شفاعت کنم. خدا هم اجازه می دهد از همه آن ها شفاعت کند.[3]
اینم سندش
[1] . مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/ ج 75/ ص: 190.
[2] . شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج10/ ص: 303.
[3] . شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/ ج7/ ص:230.
این یکی مطلب رو ....
خدا نکنه به خاطر این شهوت کوفتی از امام زمان جدا بشیم ....
============
حسین زمان ما به تعبیر امام علی (علیه السلام) طرد شده آواره تنها و یگانه است و هنوز مشغول یار جمع کردن است. برای اینکه بتواند قیام خودش را انجام بدهد. او منتظر است که لشکریانی به او بپیوندند و از طرفی همان کاری که امام حسین کرد را انجام می دهد؛ یعنی چراغ را خاموش می کند و به هر کس میگوید هر کس نمی خواهد بیاید از اینجا دور شود.
یک عده از این تاریکی اوضاع دارند استفاده می کنند از امام زمانشان به بهانه های انواع شهوت های عقلی، شهوت های وهمی، خیالی و حسی جدا میشوند یا درس دارند، میخواهند متخصص بشوند که حتی فرصت جنگ و جبهه و جهاد هم نداشتند و ندارند یا زن و بچه دارند یا به شکم و شهوت و چیزهای دیگر باید برسند فرصتی برای حضرت ندارند.
امّا برخی خودشان را به قرارگاه حضرت رساندند، در چادر حضرت نشستند و منتظرند. عده دیگری هم خودشان را با شمشیر زدن و تلاش به چادر حضرت میرسانند. این سه گروه است.
اینجاست که تو باید وضعیت خودت را روشن کنی که الان در کدام یک از این گروهها قرار داری.
.
.
.
=====
خداوند می فرماید: مومن از من است و من هم از مومن هستم. یعنی باهم یکی هستیم. دست و چشم و زبان او، دست و چشم زبان من می شود. کسی که با خدا قاطی و یگانه بشود و فانی در خدا بشود خدا می فرماید: من همه عالم را به خاطر تو آفریدم. بزرگی می گفت: اگر انسانی به خاطر این حدیث جان بدهد جا دارد. خدای متعال می فرماید: ای فرزند آدم همه عالم را به خاطر تو آفریدم. خدا می فرماید: این همه کهکشان ها، میلیارد میلیارد ستاره که چندین میلیون برابر زمین هستند تو از همه آن ها بالا تر هستی. آن ها همه به خاطر تو دارند می چرخند. این خورشید و دریاها، این عجایب داخل دریاها و حیوانات و درنده ها و پرنده ها، انواع و اقسام معادن از زغال سنگ بگیر تا طلا و جواهرات و همه موجودات و ذرات که ما نمی توانیم محاسبه اش کنیم خدا می فرماید: «يا بن آدم، خلقت الأشياء كلّها لأجلك، و خلقتك لأجلي، و أنت تفرّ منّي!»[11]. همه این ها را به خاطر تو آفریدم
============
على (علیه السلام ) فرمود:العقل جمال الظاهر و الباطن (3) ؛ عقل مایه سربلندى و زیبایى ظاهر و باطن آدمى است .یعنى عقل ، تمام زشتى ها را از آدمى دور مى کند.
اففضل العقل مجانبه الهوى (4)؛بالاترین مرتبه عقل دورى از هواهاى نفسانى است .
العاقل من عصى هواه فى طاعه ربه (5) ؛ خردمند کسى است که از هوس نافرمانى کند و از خدا فرمان برد. و نیز در یک سخن زیباى دیگر از امام خردمندان که فرمود:
غریزه العقل تابى ذمیم العقل (6) ؛ نیروى سرشار عقل ، آدمى را از زشت کارى باز مى دارد.
من قدم عقله على هواه حسنت مساعیه (7) ؛ کسى که عقل را بر هواى نفس پیش بدارد، کارهایش درست و نیکو مى گردد.
.
.
.