سلام
راستش دیگه خیلی خسته شدم . مغزم کار نمیکنه
اولش خیلی راحت بود
نمیدونم چرا هنوز یک ماه از پاکی نگذشته یک دفعه اینقدر خراب کاری میکنم
هر چقدر سعی میکنم از دیروز دست خودم نیست
فکر کنم دیونه شدم .
نمیدونم اینجا بودنم دیگه میتونه فایده ای داشته باشه ؟؟؟
آخه من چه گناهی کرده بودم تو عالم بچگی که این جوری گرفتار شدم ؟؟؟
حرفاتونو کاملا قبول دارم
ولی ...
مشکلات خانوادگی رو چیکار کنم
جیبهای خالیمو چیکار کنم
حرفهای دیگرانو چیکار کنم
نداشتن سواد رو چیکار کنم
جرات کافی برای انجام هیچ کاری
و ....
همه اینا که جمع بشن میشه یه کوه
آخه مگه من چقدر دل دارم
این همه رو کجای دلم بزارم ؟؟؟
سلام
سعید جان
خدا با خدا بودنش زمین و همه چیز رو توی 6 روز آفرید من انسان چجوری توقع دارم یه شبه به موفقیت برسم؟
یادمه اصلان پست نمیزدید تا اینکه تو درد دل گفتید که خسته شدید تو مسابقات اسم نوشتید و انگیزه گرفتید و نزدیک 20 الی 30 روز پاک موندید
حالا اینبار عزمتونو جرم کنید بیشتر از این مدت پاک بمونید
یادتون باشه که ناامیدی معنی نداره
از خدایی که ارحم الراحمینه ناامیدی گناه هست کفره
ناامید نشو دوست گلم
اگه 100 توبه شکوندی بازم برگرد پیش خدا
تسلیم نشو استارت دوباره بزن فردا روز جدیدی هستش
توکل کن به خدا مراقب نمازات باش
و هیچ وقت تسلیم نشو
زمین خوردن و بلند شدن شرف داره به تسلیم شیطان شدن
شیطان به فرمان خدا گوش نکرد و به ادم سجده نکرد خدا به خاطر این کار راندش از درگاهش
حالا ما بریم به شیطان تسلیم بشیم و سجده کنیم؟
نه
مطمئنن تو میتونی
باید به باورش برسی که میتونی مگه الان افرادی که 3 سال از پاکیشون میگذره خونشون رنگی تره؟
نه اراده و مقاومت و صبر وامید و توکل
بسم الله رو بگو
سعید جان مشکلاتت بزرگ ترن یا خدا؟
الله اکبر
توکل کن به خودش ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه هستش
میتونی دوباره ثبت نام کنی برای دانشگاه
تو کلاس ما ادمهای بالای 30 40 سال 6 نفر هستن و یکیشون 60 سال سنشه!
یا علی رو بگو و شروع کن
میدونید حرف زدن خیلی آسونه
ولی انجام دادنشون مهمه
اول صبح میرم سر کار تا شب
یک نون بخورو نمیر آخرش گیرم میاد ، اینو باید کجا هزینه کنم ؟
من که هیچ سرگمی ندارم تا روزم شب بشه باید چیکار کنم ؟
........ .
(1391 فروردين 12، 20:03)Saeidg نوشته است: [ -> ]حرفاتونو کاملا قبول دارم
ولی ...
مشکلات خانوادگی رو چیکار کنم
جیبهای خالیمو چیکار کنم
حرفهای دیگرانو چیکار کنم
نداشتن سواد رو چیکار کنم
جرات کافی برای انجام هیچ کاری
و ....
همه اینا که جمع بشن میشه یه کوه
آخه مگه من چقدر دل دارم
این همه رو کجای دلم بزارم ؟؟؟
بشینید همه این مشکلا رو بنویسید
هر راهی حتی راهاای دور و دست نیافتنی رو برای هر کدوم بنویسید
به فکر باشید که حلشون کنید
وقتی از دور به مسائل نگاه می کنیم به نظر خیلی سخت و پیچیده میان
ولی گاهی اگه خودمونو باهاشون روبه رو کنیم اونقدرام پیچیده نیستن
قابله حل اند
قابل تحمل اند
(1391 فروردين 12، 20:28)Saeidg نوشته است: [ -> ]میدونید حرف زدن خیلی آسونه
ولی انجام دادنشون مهمه
اول صبح میرم سر کار تا شب
یک نون بخورو نمیر آخرش گیرم میاد ، اینو باید کجا هزینه کنم ؟
من که هیچ سرگمی ندارم تا روزم شب بشه باید چیکار کنم ؟
........ .
اگه فکر می کنید با درس خوندن
یا عوض کردن شرایط کاریتون حالتون بهتر میشه به فکرش باشید
تا حالا چه اقدامی براش کردین؟
تا حالا تصمیم گرفتین که مثلا درس بخونین؟
یا کارتونو بهتر کنین؟
برای این مشکلات کلا تا الان چه کارایی کردین؟
اصلا کاری کردین؟
به فکر بودین؟
اگه نه پسسسسسسسسسسسسسس به فکر باشین
کار نشد نداره
یه چیزی هم یادتون نره
حس بی نیازی
حس آرامش
حس خوشحالی
حس رضایت
اینا همه یه سری حس های درونی اند
خیلی به شرایط و محیط پیرامون ما ربطی ندارند
اگه مسائلی هستن که تحملش سخته براتون
یا اینکه تغییر دادنشون تو توان شما نیست
سعی کنید طرز فکرتونو طوری عوض کنید که حس رضایت و امیدتون همیشه در یه سطح خووب و قابل قبول بمونه
به داشته هاتون فکر کنید
به این که می تونید بهتر بشید
شما دارید فکر می کنید به مسائلتون
می دونید مشکل کجاست
پس حتما می تونید حلش کنید
می تونید بهترش کنید
نصف حل مسئله به دونستن مسئله بر می گرده!!
شما مشکلو می دونید
پسسسسسسسسس به فکر راه حل باشین
به یاد داشته باش که
یه کسی اون بالا بالاها داره تو رو نگاه میکنه
و همیشه دستهاش منتظر اینه که تو به طرفش بری.
پس فرصت رو از دست نده و به سمت آرامش برو ؛
نه تو می مانی،
نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی∙
به حباب نگران لب یک حوض قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت.
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.
لحظه ها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز∙
تو به آیینه و آیینه به تو خیره شده است..
تو اگر لبخند بزنی آن هم به تو لبخند خواهد زد...
واگر بغض کنی.....
وای از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد.
تو این مدت که پاک بودم اوضاع بد نبود سعی میکردم هر جوری هست به خودم روحیه بدم
ولی تا یک اتفاق بد مخصوصا از تو خونمون میفته تحمل به آخر میرسه خیلی سخته ...
در مورد درس خیلی بهش فکر کردم به درد من نمیخوره ( نمیکشم )،( خرج ادامه رو ندارم )
شرایط کار هم کاریش نمشه کرد باید ساخت .
حس بی نیازی : نمیتونم چون به خیلی چیزها نیاز دارم . هم مادی هم معنوی
حس خوشحالی و رضایت : همیشه سعی میکنم بعضی وقتها در تنهایی جواب میده
حس آرامش : هر روز سعی میکنم ولی نمیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طرز فکر : نمیدونم چیکار کنم
منم يه چي بگم ؟
آقاي سعيد جي من واسم پيش اومده خيلي حرفا رو شنيدم گفتم چرته بعدا پيش خودم فكر كردم عجب حرف بي منطقي اما ... بعد تر ها واسم پيش اومده و فهميدم كه اكهي درست بوده
باورتون مي شه خدا آدمو نگه مي داره ؟
به خدا راست مي گم
واسم پيش اومده خدا يادمون نره خيلي از كارا حله
نترسيد
معني لا حول و لا قوه الا بالله رو مي دونيد ؟ اينقدر بگيد كه كم كم به روحتون القا شه
من كه دائم دارم مي گم
با توكل به خودش ترس رو بذاريد كنار و اراده كنيد
خوبي و بدي نبردشون ابدي و ازليه تمومي نداره
تو جبهه خوبي باشيد مهم نيست مبارزه چقدر طول بكشه
(1391 فروردين 12، 21:50)Saeidg نوشته است: [ -> ]تو این مدت که پاک بودم اوضاع بد نبود سعی میکردم هر جوری هست به خودم روحیه بدم
ولی تا یک اتفاق بد مخصوصا از تو خونمون میفته تحمل به آخر میرسه خیلی سخته ...
در مورد درس خیلی بهش فکر کردم به درد من نمیخوره ( نمیکشم )،( خرج ادامه رو ندارم )
شرایط کار هم کاریش نمشه کرد باید ساخت .
حس بی نیازی : نمیتونم چون به خیلی چیزها نیاز دارم . هم مادی هم معنوی
حس خوشحالی و رضایت : همیشه سعی میکنم بعضی وقتها در تنهایی جواب میده
حس آرامش : هر روز سعی میکنم ولی نمیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طرز فکر : نمیدونم چیکار کنم
سعید جان،
درس اگه بکشی که خرج نداره
دانشگاه سراسری خرج نداره فقط قبولیش سهتره دیکه
سعید جان کلا زندگی روئ سخت نگیر. می دونم اسون نیست، می دونم از صبح تا شب کار کردن سخته، می دونم آدم بعد یه مدتی دچار روزمرگی میشه ولی همه ی اینا به خودمون مربوطه.
مثلا صبخ های جمعه برو کوه
این قدر حال می ده که نگو
یا مثلا ورزش کن.
اگه یکی که پایه باشه پیدا کنی که عالیه اگرم پیدا نکردی تنهایی هم میشه. کلا خودت برای خودت کار درست کن و وقتت رو پر کن. غوض خوابیدن تا لنگ طهر تو جمعه ها به
هر جور که زندگی رو بگیری همونجوری باهات رفتار می کنه
کم کم ان شالله همه چی درست میشه
اول ممنونم از شما یه کم آرومتر شدم .
از نظر وضع مالی خیلی کم اینو فقط بگم که من حداقل یک کامپیوتر ندارم که راحتر بتونم با شما باشم !
شاید تعجب ! کنید ولی من تو این مدت با موبایلم این پستارو ارسال میکنم
اینو گفتم که بدونید من با کمترین ها هم قانع هستم.
* این هم بگم که هیچ کس بیکار نمیمونه هیشه دنبال بهترین ها هستم
ـــــــــــــــــــــــــــــ
من از ته دلم خدا رو قبول و دوست دارم .
نمیونم چرا نا امیدم میکنه ؟
تنهایی خیلی بده نه؟؟؟؟
از تنهایی به این بلا دچار شدم .
منو گذاشت تنها و رفت.........
(1391 فروردين 12، 23:49)فرشاد نوشته است: [ -> ]تنهایی خیلی بده نه؟؟؟؟
از تنهایی به این بلا دچار شدم .
منو گذاشت تنها و رفت.........
اره عزیز تنهایی بده همنشین بد از تنهایی بدتره
چه میشه کرد اقا ؟ به خدا کسی از قصه دق کنه شرف داره