خدایا جمله ها را ساختیم زیبا جه زیبا
برای دلخوشی این درد چه دردا
کاشکی همون طور که کلمات زیبا می سازیم
برای هم دیگر لحظات زیبارا بسازیم تا بدانیم قدر هم دیگرو
کا شکی قدر لحظات از دست رفته ام رو می دونستم
کاشکی...............
دارلینگ جون طبیعیه دلت گریه بخواد . اما بعد گریه به خودت بگو ما فقط یه قطعه پازل رو میبینیم . اگر تمام تلاشتو کردی و پیش وجدان خودت ناراحت نیستی ونشد یعنی خدا نمیخواد وقسمت نیست . عزیزم راضی باش به رضاش . زندگی قشنگیای زیادی داره . وقتی خدا یه چیزیو از آدم میگیره بهترشا جایگزین میکنه. اینو با چشمام دیدم که میگم .
سکوت را اگر هم بخواهم بشکنم، صدایم خوابش میگیرد...
(1391 خرداد 22، 22:46)Hadi نوشته است: [ -> ]جاش اینجا نیست ولی .......
[b]
پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد . روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد .
همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد ، به نزد او آمدند و گفتند : عجب بد شانسی ای آوردی .
پیرمرد جواب داد : " بد شانسی ؟ خوش شانسی ؟ کسی چه میداند ؟"
چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر به خانه ی پیرمرد بازگشت . اینبار همسایگان با خوشحالی به او گفتند : " عجب خوش شانسی آوردی !"
اما پیرمرد جواب داد : " خوش شانسی ؟ بد شانسی ؟ کسی چه میداند ؟ "
بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی میکرد یکی از آن اسبهای وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست . باز همسایگان گفتند : " عجب بد شانسی آوردی ؟ "
و اینبار هم پیرمرد جواب داد : " بد شانسی ؟ خوش شانسی ؟ کسی چه میداند ؟ "
در همان هنگام ، ماموران حکومتی به روستا آمدند . آنها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند . از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند ، اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمیتواند راه برود ، از بردن او منصرف شدند .
"خوش شانسی ؟
بد شانسی ؟
کسی چـــه میداند ؟"
هر حادثه ای که در زندگی ما روی میدهد ، دو روی دارد . یک روی خوب و یک روی بد . هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست . بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم .زندگی سرشار از حوادث است .[/b]
سلام
واقعا داستان قشنگی بود
واقعا همینطوره
ما ادمها به مصلحت کارهای خودمون اگاه نیستیم
عجول هم هستیم
دلمون می خود فقط همونی بشه که ما می خوایم
درست مثل بچه ها
نمی دونه اینی که مامانش میگه واسه خاطر خودشه
نمی دونیم که خدا بهتر به مصلحتمون اگاه است
یکم هم بهش اعتماد نمی کنیم
راستش تو زندگی از این موردا زیاد دیدم
واسه همینه که دوستش دارم و بهش اعتماد کردم و توکل دارم بهش
هیچوقت دقیقا نمی گم این رو بده بهم
چرا اینطوری شد
میگم خدایا کمکم کن همینطور که تا جالا کردی
خدایا هر چی تو بگی
هر چی تو بخوای
راضیم به رضایت
چون می دونم تو بهترین ها رو در بهترین موقعیت بهم عطا میکنی
اعتماد و توکل به ادم آرامش میده
ولی آرزوها که سماجت توش باشه
قرار رو از ادم میگیره و دل میگیره
واقعا همینطوره . واین ومخالف کتاب رازنیست مکملشه . رازمیگه همیشه به چیزای خوب فکرکن .تا لحظه آخرتلاش واسه چیزی که میخوایو ول نکن . دین خودمون در ادامش میگه ولحظه آخر نتیجه کارتا بده دست خدا واین میشه رضایت به تقدیر خدا وتوکل . یعنی هرچی داشتم واسه هدفم گذاشتم خدایا نوبت توه که یا چیزی که میخوامو بهم بدی یا یه چیزبهتر . ومیگن همیشه تقدیر به سمت افرادی میره که بهش اعتقاد ندارن .
منظورم خودم بود . یه خواسته ای از خدا داشتم قبلا که تمام تلاشموکرده بودم واقعا وخیلیم به خدااصرارمیکردم همون چیزی بشه که من میخوام ونشد . بعد چند سال خداروشکرمیکنم که نشد چون الان میفهمم به ضررم بوده . دارلینگ جان شما که به خاطرخدا پاکیتا حفظ کردی یعنی حرف خدا خیلی واست مهمه . بهش اعتمادکن
سلام به همه ی جنگجوهای مارک دار کانونی
من امروز داشتم به یه چیزی فکر میکردم گفتم اینجا مطرحش کنم شاید به دردتون بخوره..
"فقط قبلش عذر میخوام بی دعوت وارد بحثتون میشم و پیام بازرگانی میدم
"
به نظرم برای بهبود روابط خانوادگیتون و داشتن شرایط بهتر در خونه باید حرف بزنید
از مسائلی که دارید..از اتفاقایی که بیرون می افته..
وقتی راجع به این مسائل با خانوادتون "مخصوصا مادرتون" صحبت کنید یه حس صمیمیت بینتون شکل میگیره-چون اونها حس میکنن تو زندگی خصوصی شما وارد شدن . شماهم با حرف زدن میتونید حس بهتری رو تجربه کنید
خانواده رو هیچ وقت با بهترین دوستونم مقایسه نکنید چون یه خانواده ی سالم "حالا با مشکلات مختلف"خیلی بهتر از دوست هست!
من توی سخت ترین شرایط زندگیم این کارو کردم و جواب عاالی گرفتم-بهتون پیشنهاد میکنم این کارو بکنید
حالا اولش قرار نیست همه چیز و بگید .. حرفای معمولی.. اما بگید و بزاردی صمیمیت پنهان حالت آشکار به خودش بگیره
شماها میتونید
سلام
واقعا بی خوابی هم برای خودش معضلی هستااااااا ...
سه شبانه روز شبا همش 2-3 ساعت می خوابم! همین که میرم بخوابم استرس درسا و کارام و ..... میاد سراغم .
میگم قرص آرام بخش یا خواب آور میشه تو این روزای پراسترس امتحانا مصرف کرد؟؟
کاش این روزا زودتر تموم بشن ...
ترک عزیز سلام
راستش من خودم امتحان نکردم ولی شنیدم خواب با قرص آرامش رو بر نمیگردونه و حالت یه خواب مصنوعی رو داره
مخصوصا که ممکنه زمان اثرش روی شما طولانی تر از زمانی باشه که شما باید بخوابی و باز استرس رو بیشتر کنه
مثلا شما 6 ساعت بخوای بخوابی و مجبوری پاشی درس بخونی ولی یا نمیتونی بلند شی یا اگه بلند بشی و بخونی چون اثر قرص مونده خیلی اذیت میشی و نمیتونی بخونی و حالت بدتر میشه
به نظر من فکر قرص رو بذارید کنار.
در مورد خواب یک چیز به نظرم میرسه :
با صدای قران بخوابید و قبلش همه چیز رو بسپارید به خدا
(به ناپلئون گفتن چطوریه که وسط جنگ از اسبت مای پایین و فوری خوابت میبره؟
گفت:من برای هر کارم یه قفسه توی ذهنم دارم
وقتی میخوام بخوابم تصور میکنم که همه قفسه ها رو بستم و هیچی نمیمونه و اون لحظه است که خوابم میبره.
شما هم عزیزکم،قبل از خواب همه قفسه ها رو توی ذهنت ببند و "بسم الله " بگو و بخواب.
باور کن ترک خوبم هیچی (جز گناه ) توی این دنیا ارزش استرس و نگرانی رو نداره.
حتی اگه به راهت و کارت یا نتیجه کارت اعتماد نداری به خدا اعتماد کن نازدارکم.
سلام عزیزم . کمکی از من برمیاد؟
اصلا نمیدونم چرا میام اعلام وضعیت میکنم.
اعلام وضعیت مال ترک کردنه منو چه به ترک کردن این کار.
فقط میام روحیه شما رو هم خراب میکنم. کمک هایی رو هم که به من کردین و میکنین رو هم بی ارزش میکنم.
فکر نمی کردم اینجوری باشم. فکر میکردم من آدم خوبی هستم. اما نیستم. یهو فهمیدم که نیستم. و هرکار کردم که خوب بشم
نشد. نمیشه. خدا گناه ها رو میبخشه. از توبه هم خیلی خوشش میاد.
ولی گناهی که تکرار بشه....
چقدر من پست شدم. پست پست پست....
توی گناه دارم دست و پا میزنم...
زندگیم رو له کردم. خیلی پستی........
سلام
چرا پیام خصوصیتو بستی رایتوس جان؟
بازش کن
اصلا اینجوریا نیست که داری می گی
همه ی ماها کلی شکست خوردیم. خیلی ها هم داریم می خوریم هنوز. ولی هیچ کدومش دلیلی برای ناامید از ترک و بخشش نیست. باز کن پیام خصوصیتو بیشتر حرف بزنیم
داداش رایتوس
یادمه یه روزهایی احساس شما رو داشتم
فکر کنم هممون توی این راه ،این روزها رو تجربه کردیم
بدترین روزهای عمرم بود.حتی یادش قلبمو به درد میاره
احساسم این بود که هرگز درست نمیشم
که لایق همین کثافت هستم(ببخشید لحنم تنده)
بارها آرزوی مرگ میکردم و نمیمردم
یادمه یه شب تا صبح گریه کردم و توی تختم به خودم پیحیدم
روزهای بد-شبهای بدتر
میدونم چی میگید داداش رایتنوس
این حرفو کسی بهتون میزنه که روزهای بد شما رو تجربه کرده
پس
محکم میگم و قاطع:
داداش خوبم ،این روزها میگذرن و روزهایی میان که به خودتون افتخار کنید
همینکه اینقدر دارید رنج میکشید نشونهء اینه که هنوز قلب پاک و با ارزشی دارید
عملتون غلطه ولی قلبتون فهمیده
راهش این نیست که قلبتونو خفه کنید
راهش اینه که عملتونو درست کنید
و بهتون قول میدم به لطف خدا درستش میکنید
داداش خوبم فکر ما رو نکنید .بیاید اعلام کنید.
اجازه ندید شیطان 2 کار رو باهاتون کنه:
1- نا امیدتون کنه از پاکی
2- کرامت شما رو زیر سوال ببره
کرامت یک مومن هست که دستشو میگیره
همیشه اگه از عملتون هم ناراحت شدیید خودتونو و روحتونو و قلبتونو زیر سوال نبرید
شما شایسته پاکی هستید بهش میرسید
دارن اذان میگن اینجا
براتون از ته قلبم دعا میکنم
شما هم دعا کنید و یا علی بگید
خدا قبول میکنه داداش
باشه؟
فقط داداش رایتوس
یه کاری رو لطفا حتما انجام بدید
دقیق بنشینید و علتهای شکست رو پیدا کنید و قاطعانه از زندگیتون حذفش کنید
یادمه یکی از بچه های خوبمون میومد کانونو باز میکرد و میرفت فیلم میدید خوب اینطوری که نمیشه داداش !
شما که اینقدر خوب همه چیز رو درک میکنید
این کار رو هم با ریزبینی و دقت انجام بدید.
اگه راهی برای نفوذ بذارید و دائم بگید میخوام پاک بشم،نمیشه.باید راههای نفوذ رو بست.
یاعلی.
در پناه حضرت حق.
ببخشید طولانی شد
حرف آخر:
داداش درسته توبه شکستن بده ولی ما یه شبه گرفتار نشدیم که یه شبه خلاص بشیم
به یه شرط راهو پیدا میکنیم که ناامید نشیم و هر روز و هر روز دلایل عامل شکست رو از زندگیمون حذف کنیم.