داوود جان سلام...ورودت را به کانون تبریک می گم..خوب جایی اومدی
پست قبلیت که تغییر پیدا کرده اما تا ته قضیه را خوندم...
ببین عزیزم یعنی چی شیطان در من رخنه کرده؟شیطان حق چنین کاری نداره...شیطان فقط
نفس ترا تشویق می کنه همون طوری که حضرت علی گفت دشمن ترین دشمن تو همان نفس توست...پس تو با نفست مشکل داری و باید کنترلش کنی،سخته اما ممکنه...این نفس گاهی اوقات چیزایی از ما می خواد که ممکنه دنیا رو زیرو رو کنه
خوب گوش کن چی بهت می گم...اول باید بری سراغ اون بچه ها...مثلا همین چی بود اسمش آهان آرمین...باید بری سراغ این فرد و بگی چه کار اشتباهی کردی...ببین به گردنت هست که این کارو بکنی چون اینطور افراد وقتی در بچگی قربانی تجاوز میشن در بزرگسالی هم همین کارو با بچه ها دیگه می کنن و اون بچه ها هم همین طور و اینطوری یه زنجیره درست میشه همه ی این گناهان هم میفته گردن
تو
اینو بهت میگم که سهل انگاری نکنی...باید رضایت قلبی شخص را به دست بیاری،باید نهایت تلاشت را به کار بگیری...باید هر کاری خواست براش بکنی،تا تو را حلال کنه...شاید تا آخر عمر باید نوکریشو بکنی،حواست باشه
به هیچ وجه خودتو ازش قایم نکن باید اون ترا ببخشه...قایم می کنی که چی خربزه خوردی باید پای لرزش هم بشینی!
در ضمن یه توبه ی حسابی هم باید بکنی تا تو این راه موفق بشی...باید این کار برات تنفر ایجاد کنه،حتی فکر کردن به اون هم نباید برات لذت بخش باشه...یه توبه ی حسابی
و در آخر بهتره بدونی که غیرممکن،غیر ممکنه..آدم اراده ای داره که میتونه همه ی کائنات را فتح کنه این که چیزی نیست.
برات آرزوی موفقیت می کنم
داوود جان حتما ازش طلب حلالیت کن!حتما!
وقتی تکلیف حق الناس رو مشخص کردی بعد با توبه و طلب بخشش حق الله رو درست کن
بعد دیگه مثه یه آدم پاک و تازه متولد شده ای و نذار دیگه نفست مجبورت کنه که کاری کنی از محبتای خدا شرمنده بشی نه تو این دنیا خیالت راحت باشه نه اون دنیا جات خوب باشه
موفق باشی
سلام
آقا داود نمیخوام با بد اخلاقی جواب بدم یا فقط هشدار...
اما من میشناسم کسایی رو که صرف داشتن یه همچین خاطره ی مزخرفی به ناکجاآباد درگیری های جنسی کشیده شدن..
ازتون خواهش میکنم اگر فقط همین مورد بوده(که آرزو میکنم فقط همین باشه) برین پیداش کنین و آسیبی که زدین رو جبران کنین....نمیدونم چه طوری ..نمیدونم با چه الفاظی..نمیدونم اصلا میشه یا نه..
اما میدونم که ممکنه سرنوشت اخلاق و رفتار این بچه دست شما باشه...
حتما و حتما وحتما با روانشناس صحبت کنین و راهنمایی بخواین تا درست قدم بردارین...
و بازم خواهش میکنم که سهل انگاری نکنین...و با عرض پوزش بهانه هم نگیرین...
و اینم بگم اگر این دنیا رو برای جبران انتخاب کنین فردایی راحت منتظرتون خواهد بود...
سختی های اینجا اصلا با اون طرف قابل مقایسه نیست...اونجا عدل خدا هم وارد میشه و میدونین که عدل خدا نمیذاره هیچ حقی ضایع بشه....
میدونم که شما اینجا رو جایی برای صحبت راحت در نظر گرفتین ..
اما توبه، اونم تو بحث حق الناس، فقط عذر خواهی از گناه نیست .. اون بچه اینجا رو نمیخونه و نمیفهمه که شما چی گفتین...
تا فرصت هست و تا دیر نشده برین و جبران کنین....
و اینم بگم که خدا حتما و حتما اگر ببینه که شما دارین تلاش میکنین ..کمکتون میکنه...
شک نکنین...
صمیمانه آرزو میکنم که موفق باشین و سربلند ....
در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.
بچه ها یه قول خفن به خدا دادم دعا کنید بتونم پاش وایستم،عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی.
هم اکنون نیازمند دعاهای سبزتان هستیم
دعا میکنم ...از هر نوعیش که بخوای
تو برو جلو
ما کنارتیم
بعد بیایین باران خانوم بگین من تند حرف زدم آدم آخه نمیدونه چی بگه ؟؟؟؟ آخه اون بچه گناهش چیه ؟؟؟ باز آدم بزرگتر باشه میگیم دوطرف حالیشونه چیکار میکنن گناهشم پای دوتاشون اما این خدایی
آخ آخ که چقدر حالم بده
طرف نماز و دعا هم که میرم مغزم تمرکز کافی نداره و هیچ اثری روم نداره...
به قول شاعر حالم بده حالم بده ،خوشی به من نیومده
یعنی الان می خوام بمیرم : ((((((((((((((((((((((((((((
حالم گرفته ی گرفته است، دلم گرفته ی گرفته است، 42 روزه که پاکم
اعصابم خرد شد امروز، زدم زیر همه چی : (((((((((((((((
الان که خیلی خیلی تحریک هستم !!!!!
تو سایت های چیز هم هستم ...
حرف دلم هم اینه که: زن می خوااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممم
داغونم : ((((((((((((
تا همین امروز روحیم عالی بود، خیلی از نظر معنوی هم به نظرم خوب بودم، ولی یه اتفاقایی افتاد که، گند زد به همه چی : ((((((
خسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسته ام : ((((((((((((((((((((((((((((((((((((((((
سلام
این دل گرفتن ها مثه ابری بودن بعضی روزاست..... میاد و میره....
خب حتما هم لازمه واسه زمین دلمون...نمیشه که همش آفتاب باشه!!!
مهم اینه که باید مطمئن باشیم که پشت این ابرا خورشید منتظر تابیدنه....و میاد حتما....حالا یا به زودی یا کمی دیر...
متاسفانه دیر شد واسه اینکه باهاتون حرف بزنیم تا بتونین به خودتو مسلط بشین و اتفاقی نیفته.....
اما هنوز و تا همیشه
تا وقتی که امید باشه
تا وقتی که باور کنین که میتونین
تا وقتی بدونین که باید
وقت هست که جدا بشین از این عادت و روحتونو رها کنین...
ببینین این نیاز دو جنبه داره....یکی جسمی ..یکی هم روحی...
غلبه به بخش جسمی کار چندان سختی نیست....همین 40 روز خیلی کمک کرده...
مهم بخش روحی داستانه....شما باید بتونین به این تمایل غلبه کنین...
اصلا و ابدا منکر قدرتش نیستم..
اما به شدت تاکید میکنم که توانایی های بالقوه روحی که خدا از خودش تو وجود ماها به ودیعه گذاشته اونقدر زیاده که میتونه حتی ماها رو خدایی کنه...
پس باید این قدرت رو بالفعلش کنیم....میتونیم...با کمی سختی و کمی همت میتونیم......
و اینکه مرد و مردونه اگر میبینین که تا حدی (نه کاملا هم حتی ) امکان و توانای اداره کردن یه زندگی رو دارین با والدینتون صحبت بکنین و بگین که میخواین ازدواج کنین..
و مطمئن باشین خدا اصلا تنهاتون نمیذاره.......و بگم که خجالت و اینها رو هم بذارین کنار ....
و باز میگم اگر نیست شرایط اولیه تقوا پیشه کنین......نگین دارم حرف بیخود میزنم ها....یا دارم از سر بیخبری میگم...
میدونم که میشه... فقط باید باور کنین و توکل....
صمیمانه براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.
سلام دوستان
من عضو جدیده کانونم
امیدوارم بتونیم به هم دیگه کمک کنیم!
جای خیلی خوبیه کانون!
هیچ جا مثل اینجا ندیدم!